『 𝙋𝙪𝙧𝙥𝙡𝙚 𝙈𝙞𝙨𝙩 』

↤ اهمم.. خیلی یهویی خواستم شمارو با جذاب ترین ادمینامون آشنا کنم. و خب؟ ویدیو گویای جذابیت خودشون، و بایس هاشونه🤝😔 میتونید حدس بزنید کیارو میگم ستاره ها؟! 😔❤️‍🔥 ≼  ρυяρℓємιѕт  ≽

برای آپلود سناریوی بعدی ری‌اکتای قشنگتون رو به ۲۰ و کامنت‌هاتون رو به ۸۰ برسونین.

↤‌#ʀᴏᴢɪᴛᴀ _لبخند الکی نزن، واقعی بخند. دوست دارم لبخندای واقعیت رو ببینم. _وقتی اینجا کنار منی و اینجوری لبخند می‌زنی، اصلا نمیدونم لبخند الکی چی هست. ᏪTouch For read More ⌗ #Taekook ᦾ ⌗ #Scenario ᦾ ⌗ #Vibe ᦾ ≼  ρυяρℓємιѕт  ≽

برای آپلود سناریوی بعدی ری‌اکتای قشنگتون رو به ۲۰ و کامنت‌هاتون رو به ۸۰ برسونین.

↤‌#ʀᴏᴢɪᴛᴀ _لبخند الکی نزن، واقعی بخند. دوست دارم لبخندای واقعیت رو ببینم. _وقتی اینجا کنار منی و اینجوری لبخند می‌زنی، اصلا نمیدونم لبخند الکی چی هست. ᏪTouch For read More ⌗ #Scenario ᦾ ⌗ #Taekook ᦾ ⌗ #Vibe ᦾ ≼  ρυяρℓємιѕт  ≽

↤‌#ʀᴏᴢɪᴛᴀ با باز شدن در ورودی باشکوه تالار، دست همدیگر را بیشتر فشردند و پا در مسیر مزین به گلبرگ‌های گل سرخ گذاشتند. با رسیدن به سکو و ایستادن مقابل یکدیگر، تهیونگ با بالا آوردن سرش و گرفتن نگاهش از کفش‌هایش به جونگ‌کوک خیره شد و متوجه‌ی قطره اشکی که روی گونه‌اش افتاد نشد. جونگ‌کوک با بهت به تهیونگ خیره شد و در حین پاک کردن رد پای قطره اشک روی گونه‌ی مرد محبوبش گفت:باور کن امروز سالگرد فوتم نیست. انقدر گریه نکن. تهیونگ مابین اشک ریختن خندید و این بار زودتر از جونگ‌کوک با پایین انداختن  سرش سعی در پاک کردن اشک‌هایی کرد که بند نمی‌آمدند. جونگ‌کوک با دیدن تقلای تهیونگ برای پایان دادن به اشک‌هایش و نگرفتن هیچ نتیجه‌ای، قدمی به معبود پرستیدنی قلبش نزدیک شد و با دست دو طرف صورتش را قاب گرفت. به آرامی با دو شصتش رد اشک‌های بی‌پایان تهیونگ را پاک کرد و هیچ گله‌ای از اینکه هرچقدر آن‌ها را پاک می‌کرد رد اشک‌های تازه‌ای جایشان را می‌گرفتند، نکرد. ⌗ #TaeKook ᦾ ⌗ #Story ᦾ ≼  ρυяρℓємιѕт  ≽

↤متاسفم ولی من هیچوقت دوستت نداشتم، همیشه عاشقت بودم. ⌗ #TaeKook ᦾ ≼  ρυяρℓємιѕт  ≽

↤آینده‌ی من تویی!✨ ⌗ #TaeKook ᦾ ≼  ρυяρℓємιѕт  ≽

تایم برای تک تکتون شیرینکای چنل-

↤موزیک‌پیشنهادی‌امشب☆ ~ENJOY... ⌗ #NightMusic ᦾ ≼  ρυяρℓємιѕт  ≽