🤍Only me🤍

این داستان: دو دقیقه رفتم دایرکت دوستم

این داستان: یه دقیقا رفتم دایرکت دوستم

اینقدر به خاطر امتحانات امروز خوشحال شدم که کلی خوابیدم. البته وقتی ناراحتم هم می خوابم ولی خب

من تو مدرسه رفتم گوشیم رو تحویل بگیرم قبل اینکه اسمم رو بگم زنه اسمم رو می دونست. بعد من این مدلی بودم که برگام چجوری منو یادش مونده بین این همه آدم که آزمون می دن نمی دونستم به یاد موندنی هستم البته وقتی محصل بودم هم با اینکه بیش از حد آروم بودم و هیچ کار خاصی نمی کردم و ویژگی خاصی هم نداشتم ولی معاون همیشه اسمم رو می دونست شاید قراره آیندگان هم بشناسنم

این قدرتی که راننده تاکسی ها تو حساب کردن پول دارن رو مدیر ها هم ندارن طرف این مدلیه که شما هزاری و پنجی دادی؟ مقصد اول پیاده می شی یا دوم بله شماره کارت هم دارم یه دهی با یه هزاری بده یه پنجی بدم. آره در رو محکم نکوب خسارت داره. نه کولر ندارم بنزین گرون شده عه اس ام اس اومد عه هزاریت پاره س؟ بده عوضش کنم. (یعنی گودرت )

یقینا طراح سوالات سلامت بهداشت یه جقی بوده فقط یه جقی می تونه این حد باشعور با متانت با تامل و بی عقده باشه قشنگ مشخصه که اول جقش رو زده بعد اومده سوال طرح کرده اونم با آرامش و متانت و بزرگ دلی باریکلا به جقی های خوب سرزمینم.

شبیه معتاد ها شدم هی چشمام رو هم می ره البته ترجیح می دم بگید شبیه یه ناخدا شدم که داره با کشتیش غرق می شه

این لئو فقط اونجا که همه دوستاش فهمیدن با بقیه هم صمیمیه🗿😂 بعد فرار کرد. خیلی من بود قشنگ منم این مدلیم. این خودش یه کابوسه اونجاش هم که فکر می کرد قراره بمیره واقعا خیلی من بود بعد اونجا هم که می خواست بره جنگل بازم من بود

من نمی فهمم چرا این لایک نشده نکنه شما ها آدام رو دوست ندارییییید؟!🫨