بو، در کارخانه هیولاها.
نمیدونم. زن، زندگی، آزادي. شاید بشه گفت برای احساسات شخصی، مدرن و نوستالژی. کپی نکن. کیمیا از شهریور 1381تا به الان.
Mostrar más2 032
Suscriptores
-624 horas
+167 días
+13130 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
انقدر خستهام که واقعا نوشتنِ «خستهام» هم ازم انرژی میگیره.
Repost from N/a
ذهنِ این زن،
اتاقکِ زیر شیروانی است.
اتاقکی که در آن،
چیزها سالیانِ سال
بر هم تلنبار شدند.
یاد گرفتم احساساتم رو کمتر بنویسم
وقتی نوشتنش بیفایدهست.
وسط کلیات غمانگیز و حل نشدنی، گاهی اوقات مغزم به جزئیات بامزهای دقت میکنه.
تمام چیزهارو با کیفیت ۱۰۸۰ حس میکنم ولی توانایی ریاکشن دادن ندارم. حس میکنم همهچیز بیهودهست.
حفرهای تو سینهم ایجاد شده که کم کم داره کل بدنم رو میگیره.
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.