بر مدار خیال✨
نوشته ها و اشعار #سوسن_جعفر_زاده
Mostrar másEl país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
189
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Repost from همسُــــرا 🎼
Photo unavailableShow in Telegram
رخ برافروخته اعجوبه ی فریب!
لب گشوده، با بسامدی موهوم؛
به باتلاق واژه های گنگ و زشت و نامفهوم
از حنجره تا حلقوم!
#سوسن_جعفر_زاده
#جمعیتشاعرانآزادایران
#همسرایی
🟣@hamsora94
کد اختصاصی شاعر در سایت همسرائی 👇
🟣http://hamsoraei.com/9530
#آفتابت
-كه فروغ رخ «زرتشت» در آن گل كردهست
#آسمانت
-که ز خمخانه «حافظ» قدحی آوردهست
#كوهسارت
-که بر آن همت «فردوسی» پر گستردهست
#بوستانت
-كز نسیم نفس «سعدی» جان پروردهست
همزبانان مناند.
◻️
مردم خوب تو، این دل به تو پرداختگان
سر و جان باختگان، غیر تو نشناختگان
پیش شمشیر بلا
قد برافراختگان، سینه سپرساختگان
مهربانان مناند.
◻️
نفسم را پر پرواز از توست
به #دماوند تو سوگند كه گر بگشایند
بندم از بند ببینند كه:
آواز از توست!
◻️
همه اجزایم با مهر تو آمیخته است
همه ذراتم با جان تو آمیخته باد
خون پاكم كه در آن عشق تو میجوشد و بس
تا تو آزاد بمانی
به زمین ریخته باد!
#فریدون_مشیری
از دفتر: #ریشه_در_خاک
«و سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا، کاننا لم نذق بالأمس مُرا»
و پس از اندوههایمان همچون بهار زنده خواهیم شد،
انگار هرگز مزهی تلخی را نچشیده ایم...
💐💐💐
شهریار:
💐💐💐💐
فلک همیشه به کام یکی نمیگردد،
که آسیای طبیعت به نوبتست ای دوست
Repost from همسُــــرا 🎼
Photo unavailableShow in Telegram
پر از سکوت ،
پر از ازدحام تنهايي،
به وقت حرکت یک ابر،
با تلاطمِ باد،
برای دیدن یک لحظه نور و آرامش،
برای صبر گیاهانِ تازه روئیده،
میان جنگل انبوه و سردیِ دوران!
هزار بار،
من از عمق جان، دعا کردم!
#سوسن_جعفر_زاده
#جمعیتشاعرانآزادایران
#همسرایی
🟣@hamsora94
کد اختصاصی شاعر در سایت همسرائی 👇
🟣http://hamsoraei.com/9530
اي مهربانتر از برگ، در بوسههاي باران!
بيداري ستاره، در چشم جويباران!
آيينة نگاهت، پيوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت، صبح ستارهباران
بازآ كه در هوايت، خاموشي جنونم،
فريادها برانگيخت از سنگ كوهساران
اي جويبار جاري! زين سايه برگ مگريز
كاينگونه فرصت از كف، دادند بيشماران.
گفتي: « به روزگاران مهري نشسته...» گفتم:
بيرون نميتوان كرد « حتي » به روزگاران
بيگانگي زحد رفت، اي آشنا مپرهيز
زين عاشق پشيمان، سر خيل شرمساران
پيش از من و تو بسيار، بودند و نقش بستند
ديوار زندگي را زينگونه يادگاران
وين نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقيست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
#سرزمینم..
در میان استخوانهایم ..
زنی آواز میخواند ..!
و صدایش...
از نشیب شانهها و
سینهام آرام میآید .....
رودها و آبشاران ..
در صدایش سوی دریا میشتابند ...
ما به سوی بیکرانی میشتابیم ....
#رضا_براهنی
پر از سکوت ،
پر از ازدحام تنهايي،
به وقت حرکت یک ابر،
با تلاطمِ باد،
برای دیدن یک لحظه نور و آرامش،
برای صبر گیاهانِ تازه روئیده،
میان جنگل انبوه و سردیِ دوران!
هزار بار،
من از عمق جان، دعا کردم!
#سوسن_جعفر_زاده