رَستا
رستا“ یه کلمه ی فارسی فراموش شدهاس، به معنای رهایی، در بند نبودن @haniiiiebotحرفی حدیثی بود
Mostrar más233
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
-1530 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
To cry is to know that you're alive
But my river of tears has run dry
I never wanted to fool you, no
But a cold heart is a dead heart
And it feels like I've been buried alive by love.
خیلی وقتها فکر میکنم که گاهی باید فاصله بگیرم، توی خودم غرق بشم، بشکنم و به هیچوجه بیرون نیام، دیواری که دور خودم ساختم رو برای همیشه حفظ کنم؛ اما دوباره به این فکر میکنم که انسان با ارتباط گرفتن زندهس، با وقت گذروندن و خندیدن، خیلی وقتها به این فکر میکنم که باید زندگی کنم لحظه به لحظه رو، این حس که عشق توی پوستِ زندگیه، گاهی فکر میکنم باید عاشق همهچیز باشم، انسان بدون عشق زنده نمیمونه؛ اما باز هم فکر میکنم چهچیزی لایق عشق بی قید و شرط من میتونه باشه؟ چهچیزی انقدر بزرگ و محکمه که من رو از دیوار دورم بیرون بکشه؟ فکر نمیکنم چیزی انقدر باارزش باشه، حتی آدما؛ مخصوصا آدما.
Repost from Phencyclidine.
★: اگر مایل هستین این پیام رو فورواد کنید چنل هاتون تا من با توجه به چنلتون یک موزیک با بک استوریش بهتون بدم.
– محتوا داشته باشین اسپم نباشید.
چقدر بهمریختهام، اما یکدست، انگار ریخته باشنم توی یه مخلوط کن کوچیک، نه جا میشم توش نه تیکه هام خوب باهم، هم میخورن. اگه ول شدم و پخش زمین شدم، لطفا یه کاردک بیار و مخلوطِ مایعِ بهمریختگیم رو از زمینِ چسبون بردار، برگردون توی ماهیتابه و بزار خوب سرخ شم، بینش هم حواس پرتی کن و اگرم سوختم اصلا غم به دلت نشینه، منو بریز تو سطل زباله و توی مخلوط کنِ بزرگ تر یه کاردک بنداز تا شاید بشه ماهیتابه رو باهاش سرخ کرد؛ آخ غذام سوخت، مغزمم همینطور؛
Repost from Cyanide
Photo unavailableShow in Telegram
★Forward this n I'll give u a lyric based on ur channel vibe
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.