𝑻𝒆𝒙ٖ𝒕 𝒃𝒆ٰ𝒂ْ𝒕 📚🖋️

إن ظَنَـت إنی لا أفتقـدک، فإن بعضَ الظَنِّ اثـمُُ

اگر گمان میکنی دلم برایت تنگ نمیشود پس بدان که بعضی از گمان ها گناه است

@textbeattts|

|شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من|

آن سوی جیوه‌ها که پریدی ساعت شکست و پخش و پلا شد پس هر چه دستمال کشیدم عکست میان آینه جا ماند برگرد و بی‌‌که فاصله باشد از او سوال کن به چه علت؟ هنگام جِلد کردن قلبـم مابین روح و جسم، هوا ماند! @textbeattts|

سعید مبشر-

هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش!

یک روز خودم را خواهم بخشید از آسیبی که به خویش روا داشتم از آسیبی که اجازه دادم دیگران بر من روا دارند! و چنان خویش را در آغوش می‌کشم که هرگز ترک خود نکنم! @textbeattts|

دیکنسون-

|قد نریٰ تقلّـب وجهـک فی السمـآء|

هرچی گُل مچاله تر، رایحه بیشتر!

|فرقی نمی‌کند| پس لرزه های سخت کدامین گناه بود؟! با یک تکان، تمام سازه ی شهرم خراب شد مردی که چشمه را به خودش قول داده بود اکنون فریب خورد و امیدش سراب شد مادربزرگ گفت به من! مطمئن شدم.. حتماً صدای خسته ی من را شنیده ای فرقی نمی‌کند که سلیمان بخوانَـدَت یا یوسفی، که از دل چاه انتخاب شد! من بی تو با خودِ مَن هم غریبه ام! تنها شدم که با تو فقط گفتگو کنـم این مرد شعر گفته از اعجاز حکمتت وقتی که دید، گریه ی گل هم گلاب شد! دیگر نیاز نیست کسی همدمَـم شود اینجا کنار خدا جای بهتری است! ای آنکه با حضور تو احساس میکنم در تار و پود ثانیه ها، انقلاب شـد

|مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است|