cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

Dara Hayai 🙂🫀

سریال از سرنوشت رو دیدی!؟ دارا حیایی رو میشناسی؟ جویین بده 🌾 بدو از دست ندی!:) code : 12 😍💋 ناشناس مالک💙💎:https://t.me/BiChatBot?start=sc-669897-rOMvOcB لینک فندوم: https://t.me/fandomazsarnevesht

Mostrar más
El país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
Publicaciones publicitarias
522
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

قدر همو بدونین دنیا کوتاه تر از اونیه که فکر میکنیم🤍 شب بخیر
Mostrar todo...
رمان پارت :3 مدتی گذشت و سهراب و ارزو سرشون به بزرگ کردن بچه گرم بود سهراب کمتر میومد کارگاه همه کارا ریخته بود سر هاشم نغمه هم وقتی به بچه سهراب و ارزو فکر میکرد دلش پر میکشید واسه بچه *هاشم شب ساعت 9 زنگ زد به نغمه هاشم : سلام نغمه خوبی نغمه : سلام هاشم خوبم تو خوبی هاشم : منم بد نیستم نغمه : هاشم ؟ چیزی شده؟ هاشم : میتونی بیای می‌خوام ببرمت جایی نغمه : کجا؟ هاشم : یه جایی نغمه : باشه حاضر شم ،کجا بیام ؟ هاشم : کارگاه نغمه : باشه الان میام نغمه رسید کارگاه نغمه: هاشششم📢،کجایی هاشم : بیا بالا ..... نغمه : هاشم چی شده دارم نگران میشما هاشم : سهراب و ارزو نغمه : خب؟ هاشم : سهراب ازدواج کرد ،زن گرفت،بچه دار شد ! ما چی؟ ما چند ساله همین جا و همین شرایط داریم درجا می‌زنیم . چی میشد ما هم مثل اونا ....😞 نغمه : هاشم ،شاید ما ازدواج نکرده باشیم،شاید. بچه نداشته باشیم ولی همو داریم :) این بزرگترین چیزیه که خدا نزاشت از دستش بدیم . همه چی سر وقتش میاد و اتفاق میوفته .عجله نکن هاشم : نغمه .... نغمه من خیلی خوشحال که تو‌رو دارم 🥺 نغمه : منم همینطور هاشم 🙂 *گوشی نغمه زنگ خورد 📱 نغمه : بله مامان .... باشه الان میام هاشم من باید برم هاشم : باشه مراقب خودت باش به خاله پوری هم سلام برسون نغمه : خدافظ❤️ بعد چند دقیقه .. *هاشم زنگ زد به نغمه نغمه : بله هاشم؟ هاشم :نغمه من یه چیزی ‌رو یادم رفت بت بگم نغمه : الان بگو هاشم : شارژ ندارم نغمه :بگو زود هاشم: من خیلی دوس...... *گوشی هاشم خاموش شد نغمه : الووو هاشم ؟؟! *نغمه یه لبخند زد 🌻 ادامه دارد✍...
Mostrar todo...
عالی بود👍
Mostrar todo...
رمان پارت 2 هاشم : هففف نغمه کجا موندی اه *گوشی هاشم زنگ زد هاشم :بلع! نغمه: سلام هاشم کجایییییی هاشم : جلو خونتونم دیگه نغمه : پس چرا من دوساعته تو رو نمی‌بینم هاشم : چی داری میگی من جلو خونتونم بیا در هم زدم. .......... نغمه شوما خونتون رو عوض کرده بودین!!؟😐😂 نغمه : بله آقا هاشم ،دوساعته اینجا منتظرم😂 هاشم: خاک تو سرم ،من چقدررررر گوجم الان میام نغمه : منتظرم 😂 *هاشم رسید دم در و با نغمه رفتن بیمارستان هاشم : سلاااام داداش خودم سهراب: سلام چطوری هاشم : من که خوبم تو چطوری بابا سهراب سهراب: خوبم عمو 😂 نغمه : سلام آقا سهراب سهراب : سلام نغمه خانوم نغمه : آرزو کجاست سهراب : تو اون اتاق نغمه : مرسی نغمه : به به سلام آرزو جون آرزو : عه سلام نغمه اومدی☺️ نغمه ؛ بله که اومدم ...وای بچه کوچولوشونوو اخی چقدر شبیه توعه آرزو آرزو : جلو سهراب نگی شبیه منه ها نغمه : چرا؟ آرزو :ناراحت میشه که بچش به من رفته😂 نغمه : 😂باشه نغمه : اسمشو چی میزارین آرزو : نمی‌دونیم هنوز 😌 نغمه : اوخی چشاشو ،صورت کوچولوشو هاشم :سلام آرزو خانوم آرزو : به به آقا هاشم خوش اومدین نغمه : هاشم بیا بچه رو ببین!!!😍 هاشم: بده ببینممم وای آرزو چقدر شبیه تو.... نغمه : اهممممممم🤫 هاشم : ......تو نیست اصلا شبیه سهرابهه😄 سهراب : واقعا؟؟ هاشم : ارههه ادامه دارد......✍..
Mostrar todo...
آرزو کن
Mostrar todo...
گود نایت :)🌙
Mostrar todo...
بچهــ هــا من تــا جــاــیی ک تونستم فعالیدم وای دیگه نمیتونم🥲
Mostrar todo...
اری🥲
Mostrar todo...
نه
Mostrar todo...