فردوسی و شاعران سبک خراسانی
شاعران بنام سبک خراسانی : رودکی، کسایی مروزی، فردوسی، فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری، اسدی توسی و دقیقی https://t.me/adabiatehemasi _____________________________ https://t.me/joinchat/iKklUViUdbhkNWQ0
Mostrar más1 287
Suscriptores
-624 horas
-27 días
+5130 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
🟣 گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در ایتا
┏━━━ 🦋➖🌼🌸➖🦋━━━┓
http://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
┗━━━ 🦋➖🌼🌸➖🦋━━━┛
🗂 آرشیو گروه در ایتا
┏━━━ 🦋🌸🌸🦋 ━━━┓
⠀ https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933
┗━━━ 🦋🌸🌸🦋 ━━━┛
ایتا - Eitaa: Join Group Chat
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
🟣 گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در ایتا
┏━━━ 🦋➖🌼🌸➖🦋━━━┓
http://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
┗━━━ 🦋➖🌼🌸➖🦋━━━┛
🗂 آرشیو گروه در ایتا
┏━━━ 🦋🌸🌸🦋 ━━━┓
⠀ https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933
┗━━━ 🦋🌸🌸🦋 ━━━┛
ایتا - Eitaa: Join Group Chat
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
16:21
Video unavailableShow in Telegram
شاهنامه خوانی گیرا و دلنشین
بانو #گلچهره_فلفلی
هنگام : دوازدهم خرداد ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
121.90 MB
کتاب ايران و جهان از نگاه شاهنامه
نوشته دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
خلاصه:
نگر تا نداری به بازی جهان
نه برگردی از نيک پی همرهان
«فردوسی»
شاهنامه كتابی است كه هر ايرانی بايد به نوعی آن را بشناسد، زيرا كتاب سرنوشت ايران است. «ايران و جهان از نگاه شاهنامه» به قصد آن تدوين شده است كه جوانان و نيز همه كسانی كه هنوز توفيق آشنایی با اصل آن را پيدا نكردهاند، دست آنها را در دست اين كتاب بگذارد.
سؤال اين است كه جهان بينی شاهنامه، كه از جهتی همان جهان بينی ايران باستان است، بر چه قرار بوده است.
بخش آغازين كتاب به تشريح اين موارد میپردازد:
خدا و تقدير - جهان - خرد - آز - ايران - مهر - زن - نام - آزادی - فرهنگ - مرگ - نخبگان - ادب - رفتار با دشمن - طيف عرفانی - طيف خيامی - نيرنگ در جنگ؛ و آنگاه به اين سؤال ختم میشود: از شاهنامه چه میآموزيم؟
بدنه اصلی كتاب داستانهای برجسته شاهنامه را به تأمل میگذارد، چون داستان ضحاک و كاوه و فريدون و زال و رودابه و هفت خان رستم و رستم و سهراب و داستان سياوش و جنگ ايران و توران و داستان فرود و بيژن و منيژه و داستان رستم و اسفنديار و پايان كار رستم، كه هر يک مفهوم عميق انسانیای در خود دارند.
در ديباچه كتاب آمده است:
«شاهنامه فردوسی بيش از هر كتاب ديگر در زبان فارسی سرگذشت و روح مردم باستانی ايران را در خود بازتاب داده است. بنابراين میتوانيم از او گواهی هایی بگيريم كه ايرانی چگونه كسی بوده است و از زندگی چه میخواسته.»
«مردم به كتابی چون شاهنامه از دو جهت نگاه میكردند: يكی سياسی، يعنی وسيله بازيافت شخصیت ملّی خود، و ديگری انسانی، يعنی كتاب حكمت و عبرت و دستور نامه زندگی.»
«ركنهای اصلی انديشه مردم اين سرزمين، چون عرفان و عشق و جوانمردی و آزادمنشی از او مايه گرفتهاند، هرچند بعد از اسلام برحسب اوضاع و احوال متفاوت، تغيير رنگ يافته باشند.»
«شاهنامه كتاب واقع بينی است. انسان را از موضع خاكی خود بر نمیكَند. آسمان جای خود دارد و زمين جای خود. هر چه هست و نيست بايد در همين زمين عايد آدمی گردد.»
«جهان بينی شاهنامه، حاصل يک دوران دراز تجربه قوم ايرانی است، در يک سرزمين پر ماجرا و پر كشاكش و به ما میگويد كه چگونه بايد زندگی كرد. شاهنامه، با آنكه از زمان های دور حرف می زند، آموزههايش هنوز راهگشا هستند، و میتوان گفت كه با همه قدمت، تازهترين كتاب زبان فارسی است.»
اين تأليف جلد دومی نيز خواهد داشت، تحت عنوان «ساسانيان از نگاه شاهنامه» كه نيمه تاريخی شاهنامه را در بر می گیرد
🟣 گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در ایتا
┏━━━ 🦋➖🌼🌸➖🦋━━━┓
http://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
┗━━━ 🦋➖🌼🌸➖🦋━━━┛
🗂 آرشیو گروه در ایتا
┏━━━ 🦋🌸🌸🦋 ━━━┓
⠀ https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933
┗━━━ 🦋🌸🌸🦋 ━━━┛
ایتا - Eitaa: Join Group Chat
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۲۲ ]
گفتار اندر پاسخِ نامهیِ اسکندر از فغفورِ چین
🥀رَسید آن فِرِستادَهیِ چربگوی
🥀هم آن نامهیِ شاهِ فرهنگجوی
🥀سَخُنهایِ شاهان هَمَه خواندَم
🥀وُ زان با بزرگان سَخُن راندَم
🥀ز دارایِ داراب و قریان و فور
🥀سَخُن هر چِه پَیدا شد از رزم و سور
🥀که پیروز گشتی بر ایشان هَمَه
🥀شبان گشتی و شهریاران رمَه
🥀تو دادِ خداوندِ خورشید و ماه
🥀ز مردی مدان وز فُزونی سِپاه
🥀چو بر مِهتری بگذَرَد روزگار
🥀چِِه در سور میرد چِه در کارزار
🥀چو فَرجامَشان روزِ رزمِ تو بود،
🥀زمانه نکاهَد، نخواهد فُزود
🥀تو زیشان مکن گَشّی و برتری
🥀که گر زآهنی بیگُمان بَشکَری!
🥀کجا شد فریدون و ضحّاک و جَم؟
🥀فراز آمد از باد و شد بازِ دَم!
🥀من از تو نه تَرسم، نه جنگ آوَرَم،
🥀نه برسانِ تو باد گیرد سَرَم!
🥀که خون ریختن نیست آیینِ من
🥀نه بَد کردن اندرخَوْرِ دینِ من
🥀فُزون زان فِرِستم که داری مَنِش
🥀-ز بَخشش نباشَد مرا سرزَنِش!-
🥀سِکندر بَه رُخ رنگِ تَشویر خَوْرْد
🥀ز گفتارِ او بر جَگر تیر خَوْرْد
🥀بَه دِل گفت: ازین پَس کَس اندر جَهان
🥀نبینَد مرا رفته جایی نِهان
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀چِه بایَدهَمی پادشاهی و ناز
🥀چو در پادشاهی نمانیدَراز [۱]
🥀خُنُک مردِ دَرویشِ با دین و هوش
🥀فَراوان جَهانَش بَمالیده گوش [۲]
🥀که چون بگذَرَد زین جَهان نامِ نیک
🥀بَمانَد ازو هم سَرانجامِ نیک [۳]
🥀بَدان گیتی او را بُوَد بَهرَهیی
🥀بَنزدیکِ یزدان بُوَد شهرَهیی [۴]
🥀نه چون من بُوَد خوار و برگشتَه بَخت
🥀بَدوزخ فِرِستادَهام بار و رَخت [۵]
🥀نه امّیدِ عقبی نه دنیا بَدَست
🥀سَراسیمه از هر دو برسانِ مَست [۶]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ - ۶]- این شش بیت در دستنویسِ دارالکتبِ قاهره مورخِ ۷۹۶ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۲۱ ]
گفتار اندر رَسیدنِ اسکندر بَه دَرَختِ گویا
🥀چو خورشید بر تیغ گُنبَد کَشید
🥀سِکندر ز بالا خروشی شِنید
🥀که آمد ز برگِ دَرَختِ بُلند
🥀خروشی پُر از هول، ناسودمند
🥀بَتَرسید و پُرسید از آن ترجمان
🥀که اَی مردِ بیدارِ نیکی گُمان
🥀بَگو برگِ گویا چِه گویَدهَمی؟
🥀-که دِل را بَه خوناب شویَدهَمی!-
🥀چُنین داد پاسخ که اَی نیکبَخت
🥀هَمی گویَد این برگِ شاخِ دَرَخت،
🥀که چندین سِکندر چِه پویَد بَه دَهر؟
🥀که برداشت از نیکوْیهاش بَهر،
🥀ز شاهیْش چون سال شد بر دو هفت
🥀ز تختِ بزرگی بَبایَدْشْ رَفت
🥀سُکندر ز دیدَه بَبارید خون
🥀دِلش گشت پٓر درد از رهنمون
🥀از آن پَس بَه کَس نیز نگشاد لب
🥀پُر از غمهَمی بود تا نیم شب
🥀سَخُنگوی شد برگِ دیگر دَرَخت،
🥀دِگر بارَه پُرسید از آن نیکبَخت
🥀چِه گویَدهَمی این دِگر شاخ؟-گفت-
🥀سَخُنگوی بگشاد راز از نِهُفت
🥀چُنین داد پاسخ که این مایَه شاخ
🥀هَمیگوید: اندر جَهانِ فراخ،
🥀از آزِ فَراوان نگُنجیهَمی!
🥀زُوان را چَرا برشِکَنجیهَمی؟
🥀تُرا آز گِردِ جَهان گشتنست
🥀کَس آزَردن و پادشا کُشتنست
🥀نمانَدْتْ ایدر فَراوان دِرَنگ
🥀مکن کار بر خویشتن تار و تنگ!
🥀بَه شهرِ کَسان مرگت آیَد نه دیر
🥀شود اختر و تاج و تخت از تو سیر!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀دِگر نیمه را خواب و آسایش است
🥀بَشب خوردن و کام و آرامش است [۱]
🥀کَسی کو بیاسایَد از کِشت و وَرز
🥀ز بیکار مردم مجویید ارز [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲]- این دو بیت در دستنویسهایِ کتابخانهیِ طوپقاپوسرای در استانبول مورخِ ۷۳۱ق و دارالکتبِ قاهره مورخِ ۷۴۱ق و انستیتویِ خاورشناسیِ فرهنگستانِ علومِ شوروی در لنینگراد مورخِ ۸۴۹ق و کتابخانهیِ طوپقاپوسرای در استانبول مورخِ ۹۰۳ق و کتابخانهیِ دانشگاهِ لیدن مورخِ ۸۴۰ق و کتابخانهیِ بریتانیا در لندن مورخِ ۸۴۱ق و کتابخانهیِ پاپ در واتیکان مورخِ ۸۴۸ق و کتابخانهیِ دانشگاهِ آکسفورد مورخِ ۸۵۲ق و کتابخانهیِ دولتیِ برلین مورخِ ۸۹۴ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۲۰ ]
گفتار اندر رفتنِ اسکندر بَه ظلمات بَه آبِ حیوان
🥀ز قَیصَر بَپُرسید یزدانپَرَست
🥀بَه شهرِ تو بر کوه دارد نِشَست؟
🥀بَدو گفت: چون مرد شد پاکرای
🥀نگیرد پَرَستندَه جُز کوه جای
🥀که اَی بَندَهیِ آز چَندین مکوش
🥀که روزی بَه گوش آیَدَت یَک خروش،
🥀که چَندین مَرنج از پَیِ تاج و تخت
🥀بَه رفتن بیارای و بربَند رَخت!
🥀چُنین داد پاسخ بَدو شهریار
🥀که بهرِ من این آمد از روزگار،
🥀که جٓز جُنبش و گردش اندر جَهان
🥀نبینمهَمی آشکار و نِهان
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀کَسی را که باشَد نِزادش ز خاک
🥀اگر باز گردد بَدو بَر چِه باک [۱]
🥀شما غم مدارید اَی سروران
🥀سر آرم من این کَرگِ بَد را رُوان [۲]
🥀چو تو کَس بَمُردی نباشَد شِگِفت
🥀ز دیدارَت اندازَه باید گِرِفت [۲]
🥀بَرین نیز یَکچند بگذشت روز
🥀هَمیداشت بهرام را دِلفُروز [۴]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲ ، ۳ ، ۴]- این چهار بیت در دستنویسِ دارالکتبِ قاهره مورخِ ۷۹۶ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۱۹ ]
گفتار اندر رفتنِ اسکندر بَه ظلمات بَه طلبِ آبِ حیوان
🥀چو آواز بَشنید قَیصَر بَرفت
🥀بَنزدیکِ مرغان خِرامید تَفت
🥀بَدو مرغ گفت: اَی دِلارایِ رنج
🥀چِه جویی هَمی زین سَرایِ سِپَنج؟
🥀اگر سر برآری بَه چرخِ بُلند
🥀هَمان بارگردی ازو مُسْتمَند
🥀کنون آمدی هیچ دیدی ز نا
🥀وٓگر کَردَه از خشتِ پختَه بنا؟
🥀چُنین داد پاسخ کزین هر دو هست
🥀ز نا و بَرین گونَه جایِ نِشَست
🥀چو بَشنید پاسخ، فروتر نِشَست
🥀-در او خیرَه شد مردِ یزدانپَرَست-
🥀بَپُرسید کاندر جَهان بانگِ رود
🥀شِنیدی و آوازِ مَست و سرود؟
🥀چُنین داد پاسخ که هر کو ز دَهر
🥀ز شادی هَمی برنگیرند بَهر،
🥀وُرا شاد مردم نخوانَدهَمی
🥀وُگر جان و دِل بَرفِشانَدهَمی
🥀بَه خاک آمد از برشدَه چوبِ عود
🥀تهی ماند از آن مرغِِ مُشکین عَمود
🥀بَپُرسید: دانایی و راستی
🥀فُزونَست، اگر کژّی و کاستی؟
🥀چُنین داد پاسخ که دانِشپژوه
🥀هَمی سر برافرازَد از هر گروه
🥀بَه سویِ عَمود آمد از تیرَهخاک
🥀بَه منقار چنگالها کرد پاک
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀ز گنج آن بِه آیَد که بَپْراکَنَند
🥀نه در زیرِ خاکِ سیه آکَنَند [۱]
🥀که گُنگی بِه از گفتنِ نابکار
🥀که گیرد تُرا مردِ دانندَه خوار [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
۱- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ بریتانیا در لندن مورخِ ۸۴۱ق آمده است.
۲- این بیت در دستنویس کتابخانهیِ دولتیِ برلین مورخِ ۸۹۴ق آمده است.
:
«دوست داشتنِ یه آدم، دوست داشتنِ همهٔ داستانِ اون آدمه...»
سعی نکنیم آدمارو عوض کنیم...
اینجا چراغ انسانیت روشن است
https://t.me/+5khhZNRErBhhMDMx
دبیرانِ ادبیّاتِ فارسیِ کشور
خوش آمدید🍃🌼 شرایط برای عضویت: ۱_ دبیران و دانشجویان ادبیات، نویسندگان، شاعران، ادیبان و هنرمندان ۲_ داشتن نام کاربری مشخص
https://t.me/+5khhZNRErBhhMDMxتبلیغات و تبادل: @Rahaii_moha در ایتا: http://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc