[زشتالوی دریانورد]
روزمرگی های یک زشتالوی دریانورد عکسهای کشتی و دریا رو خودم میگیرم https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-717668-imwuX74
Mostrar más2 119
Suscriptores
+224 horas
-427 días
-14730 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
نرگس عکسای جشن سالگرد دوستیمون رو استوری کرده، مادر زنم ریپلای کرده جرأت ندارم بازش کنم :))
Repost from نرگسی
Photo unavailableShow in Telegram
خیلی وقت بود نقاشی نکشیده بودم، ینی ذوغشو نداشتم انگیزه و حس و حالشم نبود
ولی خب سالگرد آشناییمون دلیل خوبی بود که دوباره دست به کار شم.
در تکمیل این پست بگم که از یافا هم متنفرم. نارنگیهایی که بوی خاص (از نظر من حال بهم زنی) دارن.
واقعا از هسته پرتقال بدم. از نظر من پرتقالهای هسته دار لایق خورده شدن نیستن.
محیط اطراف ما پر از اتفاقاتیه که با میلمون سازگاری نداره.
مثل:
- من دوست ندارم ۴ ماه از همسرم دور باشم، اما برای زندگی کردن نیاز به پول دارم.
- من دوست ندارم خارج از ساعت کاریم، اضافه کار کنم، اما یه سری مسولیت بهم واگذار شده که باید تمومش کنم.
- من دلم نمیخواد روزی ۸-۹ ساعت کار سنگین فیزیکی کنم، اما این مسیریه که خودم انتخاب کردم.
اگه قرار باشه از نظر احساسی به نا ملایمتها وا بدید، تو پنج دقیقه اولی که چشمتون رو به دنیا باز میکنید باید قید زندگی رو بزنید.
این نصیحت رو از من بچه خونگی قدیم بشنوید که تو زندگیش یه آچار دست نگرفته بود و امروز پنج ساله مکانیک کشتیه:
"آدمی به هر شرایطی عادت میکنه."