𝑴𝒚 𝒎𝒂𝒔𝒕𝒆𝒓
﮼وازآنـروزکـهدربنــدِتـوام،آزادم! . ناشناس: https://telegram.me/BChatBot?start=sc-705149-zIH1MiZ . چنلِناشناس: https://t.me/+0EGM-ysN2805Mzc0
Mostrar más761
Suscriptores
Sin datos24 horas
-47 días
-2130 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
سلام وقت بخیر
همونطور که مشاهده میکنید،مای مستر تا اطلاع ثانوی فعالیتی نخواهد داشت.
به محض خلوت تر و کمتر شدن کارهای نویسنده،پارت های جدید آپلود خواهد شد.
48800
Photo unavailable
دستانت، ذات شعرند در فرم و معنا!
بی دستانت، نه شعر بود، نه نثر
نه چیزی که به آن ادبیات گویند!
همون انگشتانی که تار های نازک و کشیده ی ویالون را لَمس میکنند...
لمسِ خنده هایت با لب های ترک خورده ام.
دوست داشتنت که متعلق به سال ها قبل بود
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟
https://t.me/+G0PiR2SheiozM2M8
20900
Photo unavailable
کاش اینجا بودی، همین کنار خودم!
و من یادم می رفت که خسته ام، خرابم، ویرانم...🌾
https://t.me/+TQAquAFGZTo2YzM0
17900
Photo unavailable
عادت کرده بودم...به اینکه نگاهم کنی به اینکه لمسم کنی، به اینکه حرف بزنی، عادت کرده بودم که بنویسی...از چشمام، از دستام، از قلبم...انقدر عادت کردم که یادم رفت حرف بزنم...یادم رفت بنویسم...یادم رفت پلک بزنم...به جاش...یه کار دیگه کردم...اون زیبایی ها رو...ریختم توی دل پالت...اون زیبایی ها رو...به رخ تمام آدمای مارسی کشیدم...چشمات ژنرال...چشمات و...اون زیبایی غیرقابل درکت و رو آسمون قلبم نقاشی کردم
https://t.me/+gjjdQVs9YR84Mzc0
17700
Photo unavailable
من دلتنگتم، من دلم برات تنگ شده! هزار بار ویدیو گرفتم، ویس گرفتم بفرستم برات ولی نتونستم. ترسیدم از صدای سردت، ترسیدم از اونجوری که بد باهام حرف میزدی. ترسیدم از اون کلمههای سردی که به کار میبردی و من رو لال میکردی. دیگه نمیتونم باهات حرف بزنم.
اگر میدونستم تهش قراره اینطور بشه هیچوقت عاشقت نمیشدم. حالم بده... چدا گذاشتی منعاشقِ تو بشم؟ چرا گذاشتی من همه حرفات رو باور کنم، دوست داشتنت رو باور کنم؟ چرا گذاشتی؟ چرا بهم گفتی دوستم داری؟ چرا؟
https://t.me/+wjHOX_VfK_QyNWY0
19700
Photo unavailable
-اینجا اومدنت پایِ من نبود،بود؟
=تو نمیتونی یه سری چیزارو بفهمی وقتی تو موقعیتش نبودی.
-کلیشه ای حرف میزنی عزیزِ قلبم..
=کلیشه ای حرف زدن از با کنایه حرف زدن بهتره.
-کنایه ای حرف نزنم؟باشه،نمیزنم،میشه بهم بگی چطوری حرف بزنم تا بفهمی کلِ داراییمو سوزوندی؟!...
https://t.me/+DY2RL8OoBygzMDA0
17900
Photo unavailable
لیوان آبو توی دستم چرخوندم و گفتم:
«یادته گفتی چیزی که توی قلبمونه نمیزاره که خیلی از هم دور بمونیم؟»
خودکارو بين انگشتاش فشار داد، دستشو به پیشونیش گرفت و مصمم گفت:
«ما الان دربارهی این صحبت نمیکنیم.»
بی توجه به حرفش، با پوزخند ادامه دادم:
«حالا فاصلمون اندازهی یه میزه، اندازهی چندسال، اندازهی دوتا دنیای مختلف، اندازهی گناهکار و درستکار.»
دوباره دستشو روی پیشونیش کشید؛ عادتی که قبلا نداشت.
«ما موضوع مهمتری داریم امیر. خودتو نگاه کن! یادت رفته؟»
صندلی رو عقب دادم و ایستادم.
«خودمو نگاه کنم؟ منی وجود نداره.»
از بالا تا پایین به خودم اشاره کردم.
«خیلی وقته که همه، تویی.»
https://t.me/+HICU1g_fB7A0N2M0
15900
Photo unavailable
-به چشمام نگاه کن..
زمانی که بین زمین و اسمون معلقی
زمانی که به بدترین شکل درد میکشی
زمانی که از درد اشک میریزی
زمانی که بخاطر کار نکردت محاکمه میشی
زمانی که تنفرت هر لحظه بیشتر میشه
زمانی که حد تنفر تو بیشتر از تنفر منه
زمانی که قسم میخوری و به خودت قول میدی نفسم رو ببری!
-میخوای عاشقی کنی؟
تن و روح من دراختیار توعه مستر اِچ
اما بیا به روش خودت پیش برو و عاشقی کن
من هم به روش خودم
اما شرط میبندم عاشقیِ منه 22ساله بی قید و شرط از عاشقیِ تو خیلی قشنگ تر و پاک تره
امتحانش کن، همین حالا..
https://t.me/+EkeJHfPsUaNmOTM0
15900
Photo unavailable
+شاید به ظاهر نشون بدم برام اهمیت نداری، ولی همه چیز که به ظاهر نیست.
"خیره به چشماش، لرزش مردمک چشماشرو میدیدم، آروم زمزمه کرد."
_یادته گفتی با همه آدما فرق دارم؟ گفتی عاشقمی؟
"شاخه ای از موهای طلاییشرو از روی پیشونیش کنار زدم."
+یادمه، گفتم هیچ وقت خودترو با آدمای خسته کننده مقایسه نکن، گفتم هربار میبینمت میمیرم برای قشنگیت هر بار که صداتو میشنوم دوباره متولد میشم و هربار که به چشمات نگاه میکنم دوباره عاشقت میشم.
_گفتی این قشنگترین چرخه زندگیته، درسته؟
+کاملا درسته.
_و گفتی هیچ تصوری ندارم از اینکه چقدر بهم فکر میکنی و منو میخوای.
+درسته.
_ پس نشونم بده، ثابتش کن!
https://t.me/+SJnjNjK6G8QzOWY0
17400
اگر تمام نابینا های جهان بینا شوند باز هم دو نابینا می ماند.
یکی تو که نمی بینی چقدر دوستت دارم
و دیگری من که چشمم کسی جز تو را نمی بیند.
https://t.me/+SnXHqBreFLU0MjE8
_"از این ناراحت نیستم اونی کـه باید میشد نشد..از این ناراحتم چرا با اینکـه میدونستم اشتباهه با سماجت تمام ادامه دادم...از اینکـه واستادم تا بـه بدترین شکل ممکن ببازم..!"
https://t.me/+OA9iG7lJJ4FjZWI8
+میترسم یروز از خواب بیدار شم و ببینم همش توهم بوده..همه خاطرههامون، شادیامون، لبخندامون، عشق بازیامون.. همش فقط و فقط یه رویا بوده!!
من.. واقعا از نبودت میترسم رههام..
_تهش چی؟ بالاخره که باید یاد بگیری با ترسات مقابله کنی!
https://t.me/+w8aug2uNui0yZmU0
عادت کردن چی هست اصلا؟
مگه نه اینکه یعنی خو گرفتن؟
مثلا من خو بگیرم به نداشتنت؟به دستای سردت...به جسم بی جونت؟
مگه میشه عادت کنی به ندیدن چشمای عزیزت؟
https://t.me/+QtkWy1GmVyxjYzZk
فهمی دربرابر واژه های غریبی که پراکنده به گوشم میرسید نداشتم و آخرین تصویری که خاطرم بود متعلق به همون چشمهای مشکی بود که اینبار رگه های قرمز ، سفیدیش رو پر کرده بود.
https://t.me/+muDo_n29JQphNWU8
+من برای هر دردی درمانی سراغ دارم ولی اینبار تو بگو آقای دکتر با درد دلتنگیت چیکار کنم؟
https://t.me/+BFLdQex0cr0zYmE0
من و از چی میترسونی رهام؟...عشق تو حتی نرسیدنشم قشنگه، پر از رویاست...چه باشی چه نباشی من قراره عاشقت بمونم...به قول خودت، به دست آوردنت یه درده به دست نیاوردنت یه درد دیگه ولی...جفتش عشقه...جفتش سراب چشمهاته...این قشنگترین نرسیدن دنیاست.
https://t.me/+NqBIjw79XGA4NGY0
+با تمام قدرت شلاقم بزن،بدنم رو با شمع بسوزون و کمرم رو با رد چاقو نقاشی کن
ولی هرگز نزار کسی جز خودت خراشی روی تنم بندازه ارباب!
https://t.me/+gQLrpWgZrWA3YjVk
بهت قول میدم یجایی دلت واسم تنگ بشه که جلو بقیه بغضترو قورت بدی.
https://t.me/+q3-r9UrKPV0xOTk0
من دوستت داشتم اما گذاشتم بری
چون تو آدم زندگی من نبودی . . .
https://t.me/+E1-rSU2SZ1s2MTI0
تو انقدر حقیری که نمیدونی وقتی تمامِ پناهِ یک نفری، نباید بیپناهش کنی...
https://t.me/+trd4cyAGQdtlYTU0
_یعنی ممکنه یروزی واسه من انگشتت بره رو ماشه؟
+شاید برای تلافی!
https://t.me/+KbTv5CBF1YdmNWI0
من عاشق روحت شدم، قبل از اینکه حتی بتونم جسمت رو لمس کنم!
https://t.me/+EjxYfTJ1yvk0Y2U0
-ما باهم همچی رو از نو ساختیم،قدرتمون از خیلیا بیشتر بود،خیلیارو زدیم زمین..تنها دلیلشم باهم بودنمون بود،شاید اگر من و تو کنار هم نبودیم نمیتونستیم دوباره سر پا شیم،خیلی کارا ازمون برنمیومد.
https://t.me/+fP7Ni-q0NipjYjQ8
من اونقدر به تو نزدیک شدم و تو اونقدر به من وابسته شدی که حکم خون توی رگات رو دارم
ادم که دلیل زنده بودنش رو از خودش دور نمیکنه!..میکنه؟
https://t.me/+9zW1YASdzKpiY2E0
اندیشیدن به پایان هر چیز،
شیرینی حضورش را تلخ میکند.
بگذار پایان غافلگیرت کند،
درست مانند آغاز..
https://t.me/+SH1t28w4eQw5Zjhk
حـرمـان
حرمان🖤" تو همچون یادگاری بر درختی پیر می مانی که مرا بعد از تو هر کس دید لعنت ها نثارت کرد" عاشقانه، اجتماعی، تراژدی"
34400