جهان تاریخی
مجموعه بی نظیر از تصاویر قدیمی و مطالب تاریخی ایران و جهان بابت برخی تبلیغات که در کانال درج می شوند پوزش میطلبیم تبلیغات: @Historyican
Mostrar más83 140
Suscriptores
-3624 horas
-3437 días
-1 25230 días
Distribuciones de tiempo de publicación
Carga de datos en curso...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Análisis de publicación
Mensajes | Vistas | Acciones | Ver dinámicas |
01 آلبرت اینشتین روزانه سه مایل و داروین هم روزانه سه نوبت 45 دقیقه ای پیاده روی می کرده اند.
"پیاده روی از کلیدی ترین راه های ایده پردازی و خلاقیت است"
@Worlddax 🌐 | 3 458 | 69 | Loading... |
02 مارکسیست ها از کجا آمده و چه کردند!؟
مارکسیست ها همان یهودیان بین المللی بودند که به صورت یک دکترین و فلسفه جدید در تمام شئون اجتماعی و سیاسی ملت ها رخنه نمودند، مارکسیست ها نه تنها در بین ملت رخنه کردند بلکه در اعضای پارلمان و کسانی که زمام امور را در دست داشتند داخل شدند. کاری بسیار آسان به نام اتحادیه های صنعتی سندیکاهای کارگران را تشکیل داده و جنبش های سندیکالیسم را به وجود آوردند، جنبش هایی بود که هیچ کدام از آن ها به نفع کارگران نبود بلکه اساس آن جز خرابی چیزی نداشت.
@Worlddax 🌐 | 4 074 | 29 | Loading... |
03 امتحان نهایی سال ششم دبیرستان
بم ۱۳۳۹ خورشیدی
@Worlddax 🌐 | 7 928 | 55 | Loading... |
04 مخترع کم توقع !
در افسانه ها آمده است که مخترع شطرنج، بازی اختراعی خود را نزد حاکم منطقه برد و حاکم اختراع هوشمندانه ی وی را بسیار پسندید؛ تا آن حد که به او اجازه داد تا هر چه به عنوان پاداش می خواهد، طلب کند.
مخترع کم توقع! نیز خطاب به حاکم گفت: پاداش زیادی نمی خواهم قربان! دستور فرمایید یک دانه ی گندم در خانه ی اول صفحه ی شطرنج قرار دهند، دو برابر آن را در خانه ی دوم قرار دهند( یعنی فقط دو دانه ی گندم)، دو برابر آن را در خانه ی بعدی و همین طور الی آخر… حاکم با تعجب به او گفت: فقط همین؟! می توانستی چیزی بخواهی که ارزشش خیلی بیشتر باشد. مخترع با فروتنی ابراز داشت:
متشکرم قربان. همین از سرمان هم زیاد است! حاکم با اشاره ی انگشت، محاسبان دربار را فرا خواند و امر کرد: آنچه را این جوان خواسته است محاسبه کنید و سریعا به او بدهید.
محاسبان دربار هم تعظیم بلند بالایی کردند و عقب عقب در همان حالت تعظیم، از در بارگاه خارج شدند. یک روز گذشت، یک روز دیگر هم گذشت و خبری از محاسبان نشد! حاکم بر آشفت و دنبال آنها فرستاد. پس از شرفیابی، با عصبانیت بر سر آنها فریاد زد: کدام گوری رفتید؟ حیف نانی که به شماها می دهم! محاسبه ی چیزی به این سادگی مگر چقدر وقت می خواهد؟؟! یکی از محاسبان در حالی که سرش را از شرم پایین افکنده بود، چند قدمی جلوتر آمد و گفت: قربانتان گردم، نمی دانیم چطور شده است. مثل اینکه معجزه ای در این محاسبه نهفته است! آن طور که ما محاسبه کرده ایم، تمام گندم های موجود در تمام انبارهای پادشاهی حتی کفاف پرداخت اندکی از این درخواست را هم نمی کند!! و پادشاه هاج و واج مانده بود، به خیالش محاسبان دیوانه شده بودند!
نکته:
طبق محاسبه ای که امروزه انجام گرفته است، برای به دست آوردن این تعداد گندم،باید کل مساحت کره ی زمین، شش بار زیر کشت گندم برود!!
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او نیست.
@Worlddax 🌐
ما را در اینستاگرام نیز دنبال کنید👇✅
https://instagram.com/_u/world.ax | 10 753 | 166 | Loading... |
05 لوله کشی آب تهران در سال ۱۳۳۰ خورشیدی
@Worlddax 🌐 | 9 515 | 27 | Loading... |
06 جالبترین خصوصیت بشر "تناقض" است!
به شدت عجله داریم بزرگ شویم
و بعد دلمان برای کودکی از دست رفتهمان تنگ میشود...
@Worlddax 🌐 | 10 618 | 70 | Loading... |
07 در سال 1964 در ایالت آلاسکای آمریکا زلزله های 9.2 ریشتری رخ داد که باعث شد مسیر رودخانه ای بزرگ به معدن طلایی زیر زمینی هدایت شود و طلای شستشو شده همه در سطح زمین جاری شود !
@Worlddax 🌐 | 9 951 | 42 | Loading... |
08 بچه که بودم همسایهای داشتیم که هر روز و هر ساعت، پای تشت رخت بود. هر وقت او را میدیدی چمباتمه زده بود کنار یک تشت پر از رخت چرک، چنگ میزد و میسابید.
حتی الان که میخواهم او را در ذهنم بیاورم، بدون آن تشت پر رخت و دستهایی که یا از سایش یا از سرما سرخ بودند نمیتوانم تصور کنم.
او مقاومترینِ اهل کوچه بود در برابر خرید ماشین لباسشویی.
زنِ کمحرفی بود، ولی یک روز، سرِ درد دل را با مادرم باز کرد
میگفت بچه که بوده یک روز معلم درویشمسلکِ ده، از بچهها میخواهد که آرزوهایشان را روی کاغذ بنویسند و به رودی بسپارند که از میان روستا میگذشته.
دخترکان و پسرکان سرخوش و سرحال کاغذهای بُعد و حجم گرفته از آرزوهای رنگی را میاندازند توی آب و توی راه برگشت به مدرسه، پسرکی را میبینند که در بالادست دارد به آب میشاشد.
دخترک به خانه میرود و ماجرای کاغذ آرزوها و پسرک شاشو را برای مادرش تعریف میکند و مادر میگوید: "پس دیگه آرزوهاتون نمیشه دیگه، نجس شد، رفت!"
و همین، همین جملهی سادهی شاید از سرِ شوخی میشود ملکهی ذهن دختر:
"نمیشه دیگه..."
بقیهی بچهها که مادرشان شاش پسربچه را برایشان تعبیر به شَر نکرده بود از فردا منتظر تحقق آرزو ها بودند و فقط او بود که "نمیشود که نمیشود، نشد که بشود" شده بود ملکه ذهنش.
بعد از آن خودش را زنجیر کرده بود به تشت رخت. به دور باطلِ لباس چرک، شستن، آب کشیدن، پهن کردن و باز لباس چرک... به نفرین سیزیف.
میگفت وقتی رخت میشوید به چیزی فکر نمیکند و وقتی نمیشوید قابلیت این را دارد که هر اتفاق حتی کمی بدی را ببرد پیوند بزند به شلوار پایینکشیدهی آن پسربچه بر آرزوهایش و میتواند به هر اتفاق خوبی شک کند که از کجایش قرار است زردآب شاش بیرون بزند!
هیچ کس به او تشت رخت را تحمیل نکرده بود، اما حدس میزنم بچههایش را تشویق میکرد خودشان را توی گِل بپلکانند تا مادرشان بتواند هرچه بیشتر پناه ببرد به امنیت تشت رخت، به امنیت روزمرِگی و روزمرگی.
ما کاغذ آرزوهایمان را میدهیم به آب و وقتی این کار را میکنیم خوشحال و سرخوش و پراُمیدیم.
میدانم، میدانم گاهی در "بالادست" پسرکی میشاشد به آن، ولی این دست خودمان است که چقدر جدیاش بگیریم. آرزوها به تعویق میافتند، ولی بیات نمیشوند، نباید بگذاریم که بشوند.
مراقب باشیم چه چیزهایی را برای خودمان حجتتمام در نظر میگیریم.
"امید" هیچجوره نجس نمیشود، چیزهایی هست که هر روز و هر ساعت آن را تطهیر میکنند.
@Worlddax 🌐
ما را در اینستاگرام نیز دنبال کنید👇✅
https://instagram.com/_u/world.ax | 11 457 | 91 | Loading... |
09 اولین رنگدانه مصنوعی جهان "رنگ نیلی مصری" بود. دانشمندان متوجه شده اند که این رنگ احتمالا نوعى از نانو مواد است که میتواند به طرز شگفتی خطوط تلفن، ماهواره و اینترنت را ارتقا دهد !!
@Worlddax 🌐 | 11 488 | 42 | Loading... |
10 تصویری کمتر دیده شده از سهراب سپهری
@Worlddax 🌐 | 11 380 | 35 | Loading... |
11 جت ME 262 نخستین جت جنگنده جهان ساخت آلمان نازی با سرعت خارق العاده 900 کیلومتر بر ساعت که در سال 1938 به وسیله کمپانی BMW طراحی و در 1944 به تعداد 1000 فروند ساخته شدند.
@Worlddax 🌐 | 11 370 | 56 | Loading... |
12 "مشهدی محمدعلی" از درشکهچیهای قدیم تهران بود که بعد از رواج اتوموبیل، کسب و کارش کساد شد. پس از چندى، مینیبوس خرید و به دلیل حسن خلقش مشهور شد. ترانه معروف "ماشین مشدی ممدلی" در وصف اوست!
@Worlddax 🌐 | 13 607 | 173 | Loading... |
13 چیزی که بین همهٔ بیشعورها مشترک است، بیملاحظه بودن و ندیدن دیگران است.
در همهٔ کارها فقط به خودشان نگاه میکنند و در رسیدن به خواستهها و منافعشان هیچگاه ملاحظه دیگران را نمیکنند. اگر این بیملاحظه بودن عمدی باشد، وخامت بیماری بیشعوری بیشتر است !
بیشعوری
خاویر کرمنت
@Worlddax 🌐 | 13 443 | 165 | Loading... |
14 #بانک تحصیلات،بانک صدور مدارک تحصیلی#
#برای اطلاعات بیشتر لطفا دایرکت مراجعه شود.
Telegram :
👇👇👇👇
@banketahsilat_uni
Instagram :
👇👇👇👇¹⁰
Https://instagram.com/banketahsilat_uni | 12 412 | 3 | Loading... |
15 بنای سابق آرامگاه ابو علی سینا در همدان
@Worlddax 🌐 | 12 312 | 74 | Loading... |
16 شیر فشار آب ، تهران دهه ۵۰ دروازه غار
@Worlddax 🌐 | 13 768 | 97 | Loading... |
17 حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
یک بز کوهی نر برای پیدا کردن علف و غذا به روی کوههای بلند، به این سو و آن سو میرفت.« از تیز هوشی و چابکی او اینکه برای نجات از دسترس تیر صیّادان بر قلّه کوه ها حرکت میکرد.»
روزی از بالای کوه بلندی، به قلۀکوه مقابل نگاه کرد و چشمش به بزکوهی مادهای افتاد. مستی شهوت، آن چنان چشمان او را خیره و نابینا کرد، که فاصله زیاد بین دوکوه را همچون فاصله در حیاط خانه تا دم سر چاه آبریز تصور نمود. با جهش عجیبی به سوی بز کوهی ماده رفت، ولی با همین سرعت در میان دو کوه، سرنگون شد.
آری این حیوان به خاطر چابکی و تیز هوشی و دشمن شناسی، از چنگ صیادان میگریخت و نجات مییافت، ولی بر اثر سرمستی و غرور، آن چنان سردرگم شد که در دام اژدهای نفس امّاره سرنگون شده و صید آن گردید. این دام به قدری نیرومند است که حتّی رستم پهلوان را شکست میدهد. قهرمان آن کسی است که اسیر مستی شهوت نشود:
باشد اغلب صید این بز ،این چنین
ورنه چالاک است و چُست و خصم بین
رُستم ارچه با سر و سَبْلت بود
دام پاگیرش، یقین شهوت بود
برگرفته ازکتاب 235داستان مثنوی مولوی به نثر روان
@Worlddax 🌐
ما را در اینستاگرام نیز دنبال کنید👇✅
https://instagram.com/_u/world.ax | 13 754 | 92 | Loading... |
18 در پی رواج دزدی در چین قديم و شکایت ثروتمندان از قاضی شهر، قاضی خطاب به آنها گفت:
“بهترین راه سودجویی کمتر شماست! هرچه کمتر سود ببرید مال کمتری برای دزدی دیگران خواهید داشت!”
@Worlddax 🌐 | 13 246 | 37 | Loading... |
19 دو زن مبارز حقوق زنان در حال نوشتن شعار "حق رای حق زنان است" بر کف پیاده رو در خلال انتخابات میان دوره ای شهر هکسام، بریتانیا، 1907
@Worlddax 🌐 | 13 714 | 16 | Loading... |
20 سال ۱۳۴۰
بنزین سوپر لیتری ۳ ریال
@Worlddax 🌐 | 14 068 | 80 | Loading... |
21 میدونستید اگر 10 ماه پیش 50 میلیون تومن ارزدیجیتال TRB خریده بودید الان پولتون 18 میلیارد شده بود؟
یک کانال هست چنین ارز هایی رو معرفی میکنه و تا الان خیلی ها رو پولدار کرده، پیشنهاد میکنم عضوش بشید📈
ARZ_ASADI 👈
ARZ_ASADl 👈
⁸ | 6 554 | 1 | Loading... |
22 آنتونی برجس ٤۰ ساله بود که دکترها به وی گفتند یک سال دیگر بیشتر زنده نیست، زیرا توموری در مغز خود دارد.
وی بیشتر از خود نگران همسرش بود، که پس از وی چیزی برایش باقی نمیگذاشت.
آنتونی قبل از آن هرگز نویسندهی حرفهای نبود، اما در درون خود میل و کششی به داستاننویسی حس میکرد و میدانست که استعداد بالقوهای در وی وجود دارد.
بنابراین تنها برای باقی گذاشتن حقالامتیاز نشر برای همسرش پشت میز تحریر نشست و شروع به تایپ کرد.
او حتی مطمئن نبود که آیا ناشری حاضر میشود داستان وی را چاپ کند یا نه؛ ولی میدانست که باید کاری انجام دهد.
در ژانویه ١٩٦۰ وی گفت:
من فقط یک زمستان، بهار و تابستان دیگر را پشت سر خواهم گذاشت، و پاییز آینده همراه با برگریزان خواهم مرد.
در این یک سال، وی پنج داستان را به انتها رساند و یکی دیگر را تا نیمه نوشت.
بهرهوری او در این یک سال برابر با بهرهوری نصف عمر فورستر
(رماننویس معروف انگلیسی) و دوبرابر سلینجر(نویسندهی معاصر آمریکایی) بود.
اما آنتونی برجس نمرد!
وى ٧٦ سال عمر کرد و طی این سالها ۷۰ کتاب نوشت.
مشهورترین کتاب وی پرتقالکوکی است.بدون سرطان شاید وی هیچگاه نمینوشت، هیچگاه به چنین پیشرفتی نمیرسید.
بسیاری از ما نیز استعدادهایی پنهان داریم، مانند آنچه که در برجس بود و گاه منتظریم که یک وضع اضطراری بیرونی آن را بیدارکند.
اما بهتر است منتظر آن وضعیت اضطراری نشویم، و هماکنون از خودمان بپرسیم که اگر من در وضعیت آنتونی برجس بودم، چه میکردم
چگونه زندگی روزمرهی خود را تغییر میدادم؟
@Worlddax 🌐
ما را در اینستاگرام نیز دنبال کنید👇✅
https://instagram.com/_u/world.ax | 14 519 | 167 | Loading... |
23 شعر مصور چاپ شده در بخش سرگرمي مجله اراده آسيا/ مرداد 1338
اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز
كان سوخته را جان شد و آواز نيامد
@Worlddax 🌐 | 14 104 | 120 | Loading... |
24 در سیاست و در طبابت هر کس وعده زیاد بدهد، شارلاتان است.
کارل پوپر
@Worlddax 🌐 | 16 389 | 180 | Loading... |
25 میدونستید اگر 10 ماه پیش 50 میلیون تومن ارزدیجیتال TRB خریده بودید الان پولتون 18 میلیارد شده بود؟
یک کانال هست چنین ارز هایی رو معرفی میکنه و تا الان خیلی ها رو پولدار کرده، پیشنهاد میکنم عضوش بشید🪀
ARZ_ASADI 👈
ARZ_ASADl 👈
⁷ | 6 684 | 2 | Loading... |
26 عدهای میگویند دروغ عامل بسیاری از جدایی هاست!
اما نه! این حقایق هستند که انسان ها را از هم دور میکنند!
چارلز بوکوفسکی
@Worlddax 🌐 | 15 626 | 131 | Loading... |
27 کانسپت میز تلفن هم جالب بودا. یک میزی وجود داشت که باید روی اون مینشستی که بتونی با تلفن صحبت کنی.
تلفن رو میز بود. چون سیمی بود مجبور بودی کنارش بشینی موقع حرف زدن سیمشو بپیچونی دستت که حوصله ت سرت نره:)
@Worlddax 🌐 | 14 748 | 39 | Loading... |
28 هیتلر در مراسم رونمایی از فولکس قورباغهای ۱۹۴۰
@Worlddax 🌐 | 15 104 | 72 | Loading... |
29 فیدل کاسترو 638 بار توسط سازمان های امریکا و انگلیس تحت ترور قرار گرفت و هر بار جان سالم به در برد! نام وی در سال 2011 به همین خاطر در گینس ثبت شد!
احمدى نژاد به شدت شيفته فيدل كاسترو بود
@Worlddax 🌐 | 18 163 | 113 | Loading... |
30 تانک تایگر۲ آلمان نازی که توسط آمریکایی ها به غنیمت گرفته شد.
آمریکایی ها و متفقین با مشاهده عظمت این تانک متوجه شدند که تانک های خودشان در برابر تایگر ، آهن پاره ای بیش نیست!!
@Worlddax 🌐 | 16 580 | 64 | Loading... |
31 تصویری از ویترینِ یک مغازه در تهران، ۱۳۵۱
@Worlddax 🌐 | 16 117 | 66 | Loading... |
32 🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینیak5👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat | 6 195 | 0 | Loading... |
33 اعتیاد به رنج
چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم. من همیشه عادت دارم زود وارد ایستگاه قطار میشم تا بتوانم سریعتر وارد قطار بشم و برم تخت های بالا جا بگیرم. برعکس اون روز دیرتر وارد ایستگاه شدم و وقتی رفتم داخل کوپه، دو تا خانم جوان تخت های بالا جا گرفته بودن
قسمت پایین یه خانم با پسر حدوداً ۹ ساله و یک خانم میانسال نشسته بودن. منم بناچار همون پایین نشستم و از همون ابتدا مشغول کتاب خواندن شدم.
بعد از گذشت یکی دو ساعت
متوجه شدم خانمی که پسر بچه همراهش بود داره گریه میکنه و خانم میان سال روبروش باهاش صحبت میکنه. ناخودآگاه به سخنان این دو بانو گوش کردم.
گویا مادر شوهر و خواهر شوهر این بانو در کوپه بغلی بودند و او فرزندش را به کوپه بغل فرستاده و به او گفته بود برو ببین در مورد من چی میگن. پسر بچه برگشته بود و هر چه را که شنیده بود از سبر تا پیاز برای مادرش تعریف کرده بود.... ظاهرا حرفهای خوشایندی نزده بودند!
خانم میانسال که زنی با کمالات بود به این مادر گفت: تا زمانی که *اعتیاد به رنج کشیدنت* را ترک نکنی، اوضاع همین است. برایم جالب بود. مگر ما انسانها معتاد به رنج کشیدن هم میشویم؟!
□من آموختن را دوست دارم. به نظرم جامعه بزرگترین دانشگاهی است که هر انسانی بدون پرداخت شهریه میتواند در کلاسهای آن شرکت کند و انتخاب کند چه بخواند. اون روز من هم در کوپه در یک کارگاه عملی شرکت کرده بودم ...
مادری معتاد به رنج و استادی که آماده بود تا راهنمایی کند. من هم سر تا پا شوقِ آموختن.
.استاد(خانم میانسال) رو به خانم گریان کرد و گفت: از کی معتاد شدی؟!
خانم گریان گفت: من اصلاً معتاد نیستم! به خدا من هیچی مصرف نمیکنم.
استاد گفت: چرا! تو رنج کشیدن عادت روزانه ات شده. مگر تو امروز مسافر نیستی؟
گریان خانم گفت: چرا، داریم میریم سفر.
▪︎استاد گفت: تو امروز بخاطر دغدغه ات برای سفر، رنج مصرف نکرده بودی. اما تا در کوپه نشستی، فرزندت را فرستادی تا از کوپه کناری برایت مواد تهیه کند و او هم سخنان زهرآگین را برایت آورد و تو هم مصرف کردی و اکنون هم مشغول رنج کشیدن و گریه کردن هستی!
دیدگاه این استاد برایم بسیار جالب بود. خانم گریان هم که گویی مثل من با دیدگاه جدیدی روبرو شده بود گریه اش متوقف شد و گفت: ولی اونا خیلی بد هستن، چرا باید پشت سرم حرف بزنند؟!
استاد گفت: شغل مواد فروش، فروش مواده. تو چرا مواد آنها را میخری؟ تا زمانی که تو بهایی نپردازی هیچکس به زور به تو هیچ موادی نمیدهد و ادامه داد: در این دنیا همه فروشنده هستند؛ تو مشخص کن خریدار چه چیزی هستی: خریدار آرامشی، خریدار شادی هستی یا خریدار رنج و اندوه!
من هرگز به دنیا اینگونه نگاه نکرده بودم. برایم زیباترین تعبیری بود که تاکنون شنیده بودم. استاد ادامه داد: اگر در طول روز از خودت بپرسی که امروز میخوام چه چیزی را بخرم که برای زندگی ام مفید باشد
بابت اجناس بنجل پولی نمیپردازی!
بحث آنروز دیدگاه جدیدی را در من بوجود آورد. واقعا امروز شما خریدار چه چیزی هستید: تنبلی و بطالت، رنج و اندوه، شادی آرامش
و یا یک هدف و رضایت!؟ یادتان باشد ما انسانها دارای حق انتخاب هستیم، پس بر ماست که از آن به درستی بهره بگیریم.
@Worlddax 🌐
ما را در اینستاگرام نیز دنبال کنید👇✅
https://instagram.com/_u/world.ax | 21 454 | 556 | Loading... |
34 در طول فصل های بارانی، آب، این زمین نمکی صاف در بولیوی را به بزرگ ترین آیینه جهان تبدیل میکند. این مکان مرز بین بهشت و زمین خوانده میشود!
@Worlddax 🌐 | 16 630 | 153 | Loading... |
35 دروازه غار تهران در سال ۵۷
دوازه غار در گذشته یکی از محلات مستضعف نشین طهران قدیم به شمار می آمد.
@Worlddax 🌐 | 17 752 | 113 | Loading... |
36 میدونستید اگر 10 ماه پیش 50 میلیون تومن ارزدیجیتال TRB خریده بودید الان پولتون 18 میلیارد شده بود؟
یک کانال هست چنین ارز هایی رو معرفی میکنه و تا الان خیلی ها رو پولدار کرده، پیشنهاد میکنم عضوش بشید📊
ARZ_ASADI 👈
ARZ_ASADl 👈 | 6 676 | 2 | Loading... |
37 در طی جنگ جهانی اول، گرگ های گرسنه با هم یک گله بزرگی را تشکیل دادند و به شکار انسانها پرداختند، تا اینکه آلمان و روسیه برای مدت کوتاهی آتش بس اعلام کرده و به مبارزه با گرگ ها پرداختند!
@Worlddax 🌐 | 18 318 | 93 | Loading... |
38 آتاتورک از مردمی که قصد حج رفتن داشتند پول گرفت و برایشان ثبت نام کرد و روز اعزام همه را در محلی دعوت کرد و گفت پولی را که از شما گرفتم صرف افراد بی بضاعت ترکیه می کنم!
@Worlddax 🌐 | 20 415 | 191 | Loading... |
39 خط تولید خودروی آریا دهه ۵۰
@Worlddax 🌐 | 18 038 | 55 | Loading... |
40 میدونستید اگر 10 ماه پیش 50 میلیون تومن ارزدیجیتال TRB خریده بودید الان پولتون 18 میلیارد شده بود؟
یک کانال هست چنین ارز هایی رو معرفی میکنه و تا الان خیلی ها رو پولدار کرده، پیشنهاد میکنم عضوش بشید
ARZ_ASADI 👈
ARZ_ASADl 👈 | 6 796 | 2 | Loading... |
Photo unavailableShow in Telegram
آلبرت اینشتین روزانه سه مایل و داروین هم روزانه سه نوبت 45 دقیقه ای پیاده روی می کرده اند.
"پیاده روی از کلیدی ترین راه های ایده پردازی و خلاقیت است"
@Worlddax 🌐
Photo unavailableShow in Telegram
مارکسیست ها از کجا آمده و چه کردند!؟
مارکسیست ها همان یهودیان بین المللی بودند که به صورت یک دکترین و فلسفه جدید در تمام شئون اجتماعی و سیاسی ملت ها رخنه نمودند، مارکسیست ها نه تنها در بین ملت رخنه کردند بلکه در اعضای پارلمان و کسانی که زمام امور را در دست داشتند داخل شدند. کاری بسیار آسان به نام اتحادیه های صنعتی سندیکاهای کارگران را تشکیل داده و جنبش های سندیکالیسم را به وجود آوردند، جنبش هایی بود که هیچ کدام از آن ها به نفع کارگران نبود بلکه اساس آن جز خرابی چیزی نداشت.
@Worlddax 🌐
Photo unavailableShow in Telegram
امتحان نهایی سال ششم دبیرستان
بم ۱۳۳۹ خورشیدی
@Worlddax 🌐
مخترع کم توقع !
در افسانه ها آمده است که مخترع شطرنج، بازی اختراعی خود را نزد حاکم منطقه برد و حاکم اختراع هوشمندانه ی وی را بسیار پسندید؛ تا آن حد که به او اجازه داد تا هر چه به عنوان پاداش می خواهد، طلب کند.
مخترع کم توقع! نیز خطاب به حاکم گفت: پاداش زیادی نمی خواهم قربان! دستور فرمایید یک دانه ی گندم در خانه ی اول صفحه ی شطرنج قرار دهند، دو برابر آن را در خانه ی دوم قرار دهند( یعنی فقط دو دانه ی گندم)، دو برابر آن را در خانه ی بعدی و همین طور الی آخر… حاکم با تعجب به او گفت: فقط همین؟! می توانستی چیزی بخواهی که ارزشش خیلی بیشتر باشد. مخترع با فروتنی ابراز داشت:
متشکرم قربان. همین از سرمان هم زیاد است! حاکم با اشاره ی انگشت، محاسبان دربار را فرا خواند و امر کرد: آنچه را این جوان خواسته است محاسبه کنید و سریعا به او بدهید.
محاسبان دربار هم تعظیم بلند بالایی کردند و عقب عقب در همان حالت تعظیم، از در بارگاه خارج شدند. یک روز گذشت، یک روز دیگر هم گذشت و خبری از محاسبان نشد! حاکم بر آشفت و دنبال آنها فرستاد. پس از شرفیابی، با عصبانیت بر سر آنها فریاد زد: کدام گوری رفتید؟ حیف نانی که به شماها می دهم! محاسبه ی چیزی به این سادگی مگر چقدر وقت می خواهد؟؟! یکی از محاسبان در حالی که سرش را از شرم پایین افکنده بود، چند قدمی جلوتر آمد و گفت: قربانتان گردم، نمی دانیم چطور شده است. مثل اینکه معجزه ای در این محاسبه نهفته است! آن طور که ما محاسبه کرده ایم، تمام گندم های موجود در تمام انبارهای پادشاهی حتی کفاف پرداخت اندکی از این درخواست را هم نمی کند!! و پادشاه هاج و واج مانده بود، به خیالش محاسبان دیوانه شده بودند!
نکته:
طبق محاسبه ای که امروزه انجام گرفته است، برای به دست آوردن این تعداد گندم،باید کل مساحت کره ی زمین، شش بار زیر کشت گندم برود!!
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او نیست.
@Worlddax 🌐
ما را در اینستاگرام نیز دنبال کنید👇✅
https://instagram.com/_u/world.ax
Photo unavailableShow in Telegram
جالبترین خصوصیت بشر "تناقض" است!
به شدت عجله داریم بزرگ شویم
و بعد دلمان برای کودکی از دست رفتهمان تنگ میشود...
@Worlddax 🌐
Photo unavailableShow in Telegram
در سال 1964 در ایالت آلاسکای آمریکا زلزله های 9.2 ریشتری رخ داد که باعث شد مسیر رودخانه ای بزرگ به معدن طلایی زیر زمینی هدایت شود و طلای شستشو شده همه در سطح زمین جاری شود !
@Worlddax 🌐
بچه که بودم همسایهای داشتیم که هر روز و هر ساعت، پای تشت رخت بود. هر وقت او را میدیدی چمباتمه زده بود کنار یک تشت پر از رخت چرک، چنگ میزد و میسابید.
حتی الان که میخواهم او را در ذهنم بیاورم، بدون آن تشت پر رخت و دستهایی که یا از سایش یا از سرما سرخ بودند نمیتوانم تصور کنم.
او مقاومترینِ اهل کوچه بود در برابر خرید ماشین لباسشویی.
زنِ کمحرفی بود، ولی یک روز، سرِ درد دل را با مادرم باز کرد
میگفت بچه که بوده یک روز معلم درویشمسلکِ ده، از بچهها میخواهد که آرزوهایشان را روی کاغذ بنویسند و به رودی بسپارند که از میان روستا میگذشته.
دخترکان و پسرکان سرخوش و سرحال کاغذهای بُعد و حجم گرفته از آرزوهای رنگی را میاندازند توی آب و توی راه برگشت به مدرسه، پسرکی را میبینند که در بالادست دارد به آب میشاشد.
دخترک به خانه میرود و ماجرای کاغذ آرزوها و پسرک شاشو را برای مادرش تعریف میکند و مادر میگوید: "پس دیگه آرزوهاتون نمیشه دیگه، نجس شد، رفت!"
و همین، همین جملهی سادهی شاید از سرِ شوخی میشود ملکهی ذهن دختر:
"نمیشه دیگه..."
بقیهی بچهها که مادرشان شاش پسربچه را برایشان تعبیر به شَر نکرده بود از فردا منتظر تحقق آرزو ها بودند و فقط او بود که "نمیشود که نمیشود، نشد که بشود" شده بود ملکه ذهنش.
بعد از آن خودش را زنجیر کرده بود به تشت رخت. به دور باطلِ لباس چرک، شستن، آب کشیدن، پهن کردن و باز لباس چرک... به نفرین سیزیف.
میگفت وقتی رخت میشوید به چیزی فکر نمیکند و وقتی نمیشوید قابلیت این را دارد که هر اتفاق حتی کمی بدی را ببرد پیوند بزند به شلوار پایینکشیدهی آن پسربچه بر آرزوهایش و میتواند به هر اتفاق خوبی شک کند که از کجایش قرار است زردآب شاش بیرون بزند!
هیچ کس به او تشت رخت را تحمیل نکرده بود، اما حدس میزنم بچههایش را تشویق میکرد خودشان را توی گِل بپلکانند تا مادرشان بتواند هرچه بیشتر پناه ببرد به امنیت تشت رخت، به امنیت روزمرِگی و روزمرگی.
ما کاغذ آرزوهایمان را میدهیم به آب و وقتی این کار را میکنیم خوشحال و سرخوش و پراُمیدیم.
میدانم، میدانم گاهی در "بالادست" پسرکی میشاشد به آن، ولی این دست خودمان است که چقدر جدیاش بگیریم. آرزوها به تعویق میافتند، ولی بیات نمیشوند، نباید بگذاریم که بشوند.
مراقب باشیم چه چیزهایی را برای خودمان حجتتمام در نظر میگیریم.
"امید" هیچجوره نجس نمیشود، چیزهایی هست که هر روز و هر ساعت آن را تطهیر میکنند.
@Worlddax 🌐
ما را در اینستاگرام نیز دنبال کنید👇✅
https://instagram.com/_u/world.ax
Photo unavailableShow in Telegram
اولین رنگدانه مصنوعی جهان "رنگ نیلی مصری" بود. دانشمندان متوجه شده اند که این رنگ احتمالا نوعى از نانو مواد است که میتواند به طرز شگفتی خطوط تلفن، ماهواره و اینترنت را ارتقا دهد !!
@Worlddax 🌐