cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

سنەدژ

کانالی برای اطلاع رسانی شفاف ارتباط با ادمین : @SENADEZH402

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 378
Suscriptores
-224 horas
-127 días
-3930 días
Distribuciones de tiempo de publicación

Carga de datos en curso...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Análisis de publicación
MensajesVistas
Acciones
Ver dinámicas
01
🖤 تقدیم به کودکان بی پناه غزە 📚 موشک بازی ✍ امید استادنوروزی ـ دیما موشک ها خط میتازند، موشک ها آواز میبازند، موشک ها پایان میسازند از زنها چه خبر از زندگی چه خبر از بچەها چه خبر آسمان زخم دارد امید یاس می خواند مرگ می خندد نوزادن از جنگ برگشته کدام لالایی بر لبانشان خشکید که زندگی شان مات شد سرنوشت قصەی سرهای بریده کم ننوشت کودکان زیادی ناپدید شدند در این قایم موشک بازی پروانه یا قاصدک بادبادک یا بادکنک گیسوان کدام عروسک را باد برد! وقت باران نیست آسمان سرگرم بارش موشک جوی خون جاری ست مادران پیکر بی جان کودکان دوربین ها و سلفی ها کات
1282Loading...
02
🖤 تقدیم به کودکان بی پناه غزە 📚 موشک بازی ✍ امید استادنوروزی ـ دیما موشک ها خط میتازند، موشک ها آواز میبازند، موشک ها مجسمه میسازند از زنها چه خبر از زندگی چه خبر از بچەها چه خبر آسمان زخم دارد امید یاس می خواند مرگ می خندد نوزادن از جنگ برگشته کدام لالایی بر لبانشان خشکید که زندگی شان مات شد سرنوشت قصەی سرهای بریده کم ننوشت کودکان زیادی ناپدید شدند در این قایم موشک بازی پروانه یا قاصدک بادبادک یا بادکنک گیسوان کدام عروسک را باد برد! وقت باران نیست آسمان سرگرم بارش موشک جوی خون جاری ست مادران پیکر بی جان کودکان دوربین ها و سلفی ها کات
10Loading...
03
Media files
9075Loading...
04
Media files
5400Loading...
05
Media files
9586Loading...
06
Media files
1 53011Loading...
07
Media files
6550Loading...
08
Media files
4590Loading...
09
📬 استاد برهان الدین حمدی ✍ جمال احمدی آیین 📭 @Msenadezh
10Loading...
10
Media files
1 1660Loading...
11
در تشییع جنازه آقای حمدی، کامبیز عرشی که برادر زاده‌اش بود خیلی بی‌قراری می‌کرد خبرنگاران صدا و سیما فیلم.برداری مفصلی از مراسم کردند که کاش کسی این فیلم‌ها را از آرشیو می‌گرفت یادگار ارزنده‌ای از تجلیل مردم از تندیس فضیلت خواهد بود. در سنندج چندین مجلس بزرگداشت مفصل برایش برگزار کردند به خوبی یادم است که دکتر مسعود حاجی‌رسولی چه سخنرانی پرشوری ادا کرد مانند ابر بهار می‌گریست. در تهران مجلس بزرگداشت مفصلی گرفتند که در آن علامه محمد تقی جعفری سخنرانی کرد و آقای حمدی را استاد خود خواند. شاعران بزرگ سنندجی  از بابا مردوخ‌روحانی و آقایان عبدالمجید و سعید حیرت‌سجادی و گلشن کردستانی و سید ابراهیم ستوده و خانم دکتر مهین‌‌دخت معتمدی که عموزاده او بود در رثایش شعر خواندند. اشعار فراوانی در سراسر ایران در سوگ او سروده شد که کاش کسی آن‌ها را گردآوری و منتشر می‌کرد. غزل سوگواری مهیندخت معتمدی این بود: اوستادا ای سبک رفته ز دست بار سنگین غمت پشتم شکست رخنه در ارکان دین افتاده است تا که شد برهان دین ما زدست "حمدی" ای تابنده خورشید کمال چرخ با فضل تو بس دون و پست بی تو در این کوره راه زندگی چون توانم رفت یا تنها نشست او ز ما پیوند بگسست و برفت کی توان دیگر چنین بگسسته بست سست عهدی دور بود از خوی او پس ز ما چون رشته الفت گسست کیست تا شوید ز لوح خاطرم از غم مرگ تو زنهاری که هست یادشان گرامی و روحشان شاد . جمال احمدی‌آیین
9621Loading...
12
آقای حمدی از تیره‌ مشایخ کانی‌مشکانی بود. به طور کلی خانواده‌ علمای شهر عمدتاً از چند خانواده بزرگ بودند. خانواده مردوخی که خود حدود ده تیره از تخته‌ای و کاشتری و دژنی و غیره بودند و موالی شیخ‌الاسلامی که آنها هم چند تیره بودند و سادات شیخ‌الاسلامی و منبری‌ها و شریعتمدار سمرانی، حاجی ماموستای نودشه‌ای، دشه‌ای‌ها از مفتی‌ و مفتی‌زاده و دشی، کانی‌مشکانی‌ها، مدرس‌گرجی‌ها و مجتهدی‌ها و رکن‌الاسلام (حیرت سجادی‌ها) و سجادی و مجدسجادی و ظهیراعظمی و علوی و صبار و نیز چند خانواده از مشایخ مانند شهبازی‌ و غیاثی‌ و ضیاءالدینی‌ و دیانت و چند خانواده دیگر بودند. گل سرسبد خاندان کانی‌مشکانی‌ها شامل ملاعبدالحمید عرفانی و ملامحمد مظهرالاسلام (جد معتمدی‌ها و معرفت‌ها)بود. عرفانی که لامیه‌الکرد به نام اوست، خود از اجله علمای زمان خود بود، سه پسر داشت اولی آقای برهان‌الدین حمدی و دومی آقای عارف عرشی ( که شاعر بداهه سرای بزرگی بود) و سومی آقای تربیت که اطلاعاتی در موردش ندارم. آقای حمدی دانش رسمی آن زمان را به خوبی فرا گرفت و با معصومه خانم دختر استادش، حاجی ماموستا منبری ازدواج کرد و با تغییر سیستم آموزشی، جزو نسل اول معلمین وزارت فرهنگ که شامل ملاباقر رکن‌الاسلام و  اقای حمدی و آقای عطا معتمدی و بدیع‌الزمان سنندجی، بابا مردوخ‌روحانی و چند کس دیگر در کردستان بودند که نقش مهمی در تربیت نسل‌های بعد از خود ایفا کردند. از میان اینان، آقای معتمدی و بدیع‌الزمان به تهران رفتند و آقای حمدی و بابا مردوخ‌روحانی از بزرگان فرهنگی شهر بودند در شهر ماندند و به دبیری پرداختند. بر خلاف بابا مردوخ‌روحانی که بسیار گوشه گیر و از حضور در فعالیت‌های اجتماعی اجتناب می‌کرد و تمام همتش را صرف تحقیق درباره‌ی مشاهیر کرد نمود و توانست اثر ماندگار و در خور از خود بر جای بگذارد  اما آقای حمدی در فعالیت‌های اجتماعی بسیار فعال بود و حضوری فعال در مناسبت‌های فرهنگی و اجتماعی داشت و به فعالیت‌های محفلی روی آورده بود. بعد از بازنشستگی در دهه‌ی سی، در خانه‌اش، محفل ادبی برپا کرد که این محفل تا واپسین روزهای حیاتش بر قرار بود. در این محفل بحث‌های علمی روز از مسائل شرعی تا ادبیات و فلسفه و عرفان مورد بحث قرار می‌گرفت و از دل این مجلس، جوانان مشتاق و ادیب بسیاری به جامعه عرضه شد اما صد حیف که هیچکدام از آن بحث‌ها ثبت و ضبط نگردید. از آنجا که علاقه‌ و احاطه‌ بی‌نظیر آقای حمدی به مولانا بی‌اندازه بود، برخی از شاگردانش، صبح‌های جمعه را در منزل او به مثنوی خوانی اختصاص دادند که پای ثابت این جلسات که مهمترین دستاورد او بود، مرحومان آقایان جعفر مهدوی و دکتر مسعود حاجی‌رسولی و  دکتر خرمدل و خالد منصوری و سیدعماد سیدزاهدی و همایون نبات‌ریز از گردانندگان این جلسات بودند. گاهگاهی علامه تقی جعفری، مولوی شناس مشهور در این جلسات حضور می‌یافت. تنها ایرادی که بر آقای حمدی وارد بود این بود که هیچکدام از آن همه بحث‌ها و گفتگوها و نظریات او ثبت و ضبط نشدند و ما امروز از آنها محروم هستیم. برخی او را و برخی دیگر، شاگردانش را مقصر می‌دانستند. افسوس که آن همه دانش و معلومات به خاک رفت و جز چند کتاب و رساله هیچ اثری از آن دریای خروشان و پر گوهر باقی نماند. آقای حمدی، از نظر اجتماعی نیز شخصیت وارسته و ممتازی داشت. چندین خانواده را تحت پوشش داشت و همه‌شان را به سامان رسانده بود. خانم دکتر معتمدی تعریف می‌کرد که در ایام کودکی، مفارقتی میان پدر و مادرش افتاده بود و پدر برای مدتی به کرمانشاه رفت. در این ایام که چند سال طول کشید آقای حمدی آنها را در خانه خود، سرپرستی می‌کرد و از این نظر، آقای حمدی را می‌پرستید. در آن سال‌ها که همه جا صف نان و قند و شکر و مرغ و نفت بود آقای حمدی به هر صفی که می‌رفت همه تلاش می‌کردند خارج از نوبت کار او را راه بیاندازند به هیچ عنوان قبول نمی‌کرد و حق دیگران را محترم می‌شمرد. صندوق خیریه‌ای که احداث کرده بود، مایه رفاه و آسایش خیلی‌ از افراد بی‌بضاعت شد صندوقی که هنوز هم فعال است و از یادگارهای اوست. معصومه‌خانم در مرگ او خیلی بی‌تابی کرد، چهل روز نکشید او نیز درگذشت و در کنار او به خاک سپرده شد. امروزه خیلی‌ها از کنار گورستان تایله عبور می‌کنند و شاید ندانند، زن و شوهری عاشق در کنار هم آرام غنوده‌اند آقای حمدی و معصومه‌خانم از اسطوره‌های محبت و عشق سنندج هستند. معصومه‌خانم زنی به تمام معنا که عاشقانه شوهرش را می‌پرستید و بی‌اولاد با او سر کرد و حدود هفتاد سال در کنار او ماند، عاشقانه از آن همه مهمان‌های هر روزه که گاه تا پنجاه نفر می‌رسید پذیرایی کرد و در حق همه‌ مردم شهر مادری کرد و حرمت  شوهرش را حفظ کرد.
6371Loading...
13
Media files
7270Loading...
14
Media files
7156Loading...
15
Media files
5660Loading...
16
Media files
7922Loading...
17
Media files
5320Loading...
🖤 تقدیم به کودکان بی پناه غزە 📚 موشک بازی ✍ امید استادنوروزی ـ دیما موشک ها خط میتازند، موشک ها آواز میبازند، موشک ها پایان میسازند از زنها چه خبر از زندگی چه خبر از بچەها چه خبر آسمان زخم دارد امید یاس می خواند مرگ می خندد نوزادن از جنگ برگشته کدام لالایی بر لبانشان خشکید که زندگی شان مات شد سرنوشت قصەی سرهای بریده کم ننوشت کودکان زیادی ناپدید شدند در این قایم موشک بازی پروانه یا قاصدک بادبادک یا بادکنک گیسوان کدام عروسک را باد برد! وقت باران نیست آسمان سرگرم بارش موشک جوی خون جاری ست مادران پیکر بی جان کودکان دوربین ها و سلفی ها کات
Mostrar todo...
Repost from N/a
🖤 تقدیم به کودکان بی پناه غزە 📚 موشک بازی ✍ امید استادنوروزی ـ دیما موشک ها خط میتازند، موشک ها آواز میبازند، موشک ها مجسمه میسازند از زنها چه خبر از زندگی چه خبر از بچەها چه خبر آسمان زخم دارد امید یاس می خواند مرگ می خندد نوزادن از جنگ برگشته کدام لالایی بر لبانشان خشکید که زندگی شان مات شد سرنوشت قصەی سرهای بریده کم ننوشت کودکان زیادی ناپدید شدند در این قایم موشک بازی پروانه یا قاصدک بادبادک یا بادکنک گیسوان کدام عروسک را باد برد! وقت باران نیست آسمان سرگرم بارش موشک جوی خون جاری ست مادران پیکر بی جان کودکان دوربین ها و سلفی ها کات
Mostrar todo...
Photo unavailable
sticker.webp0.38 KB
Photo unavailable
👍 3
Photo unavailable
👍 1
sticker.webp0.30 KB
sticker.webp0.34 KB
📬 استاد برهان الدین حمدی ✍ جمال احمدی آیین 📭 @Msenadezh
Mostrar todo...
سنەدژ

کانالی برای اطلاع رسانی شفاف ارتباط با ادمین : @SENADEZH402

Photo unavailable