Sugarette ˘ ³˘
بارون خاک خورده I found something good without looking for it 🌻 Archive: @SaadNovel Sadaf: https://t.me/BiChatBot?start=sc-29945-dkgAAhk Nika; https://t.me/BiChatBot?start=sc-146704-YL3QlJB
Mostrar más183
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
خیله خب من تصمیم گرفتم قضیه فیکشن و نقد و صبحت... و کلاً بحث کردن راجع به این موضوع رو برای همیشه ببندم. سعی میکنم روزانه یا حداقل هفتگی نکاتی از نویسندگی که خودم طبق تجربه یاد گرفتم یا دیگران به من یاد دادن رو اینجا به اشتراک بذارم؛ اینجوری هم کسایی که مینویسن میتونن یه کمک از طرفم داشته باشن و هم کسایی که میخونن و میخوان نظر بدن. چون دیشب یه بحثی راجع به اینکه خیلیا از یه جایی به بعد نتونستن دیگه حتی یه خط نظر تایپ کنن توی ناشناس به چشمم خورد و میخوام این مشکل رو کم کم براتون حل کنم و به اون چیزی که میخواید برسید.
میتونید خودتون هم تجربیاتتون چه توی نوشتن چه توی خوندن رو به اشتراک بذارید اما دیگه قرار نیست حتی راجع به ایرادات رایج و شایع هم بحثی داشته باشیم.
با اتفاقات دیشب و حرفهایی که به گوشم رسید، خیلی خوب دستگیرم شد که اینجا شاید دیلی من باشه و به اصطلاح کسایی که منو میشناسن و میخوان دنبالم کنن، دور همیم؛ اما زمانیکه نیاز باشه، حرفی زده نمیشه. چه به منظور همکاری و مشارکت چه نظر دادن و چه حمایت. بخاطر همین هم بوده که آمار چنل افزایش داشته و مشخصه که چشمها برای هر حرکت و رفتار من کمین کردن.
من قرار نیست از عقاید خودم دست بکشم و تا به حال هم چیزی رو به خورد دیگران ندادم که اشتباه باشه؛ در واقع شخصی نبوده و سعی داشتم آگاه سازی کنم تا به خودتون و دیگران ظلم نکنید.
نقضش به خوبی برام اثبات شد و دیگه اهمیتی به افکار و کارهایی که دیگران میکنن نمیدن. این فقط یه شعار باقی میمونه که اگه میخوای دنیا رو عوض کنی باید از دور و بر خودت شروع کنی. تحمل شنیدن حرفها رو نداریم و البته خودم هم جزوشون هستم. نمیتونم مخالفتها رو ببینم. بنابراین از شیوه دیگهای استفاده میکنم که فکر میکنم درسته. باز هم صبر به خرج میدم تا نتیجهاش رو ببینم. بالاخره که بی فایده نیست فقط باید این مسیر تغییر کنه.
و برای بار آخر یادآوری میکنم که بودن در دیلی شخصی دیگران نباید به این منظور باشه که تمام کارهاش رو زیر نظر بگیریم و در لحظهای که فکر میکنیم طلایی هست، بهش هجوم ببریم. از بابت ناشناسهایی که دیشب دریافت شد، مطالب زیادی از آدمهایی که دور خودم جمع کردم، متوجه شدم... همین چیزی بود که نگرانم میکرد درمورد این چنلها که در آخر مایه دردسر میشن.
کوتاه میکنم صحبتم رو؛ هر چیزی که نیاز بود رو عنوان کردم.
اره تازه دیدم که جفتشون آپدیت داشتن. و تازه...
چک دیس:
https://t.me/Yoonmin_Twt/18748?single
•MinMin Tweet⁷•
13.05.25 21.05.25 امکان نداره. @yoonmin_twt
آپدیت های امروزشونو دیدی؟
یونمین🥲
عکسای امروزشون که آپ کرردن خودش یه فیکشنه🥲
بعد جیمینش خیلی جیمین بله.
خیلی قشنگ توضیح دادی
ممنونم ازت
درسته... به ما خیلی چیزا رو یاد ندادن. میشه اینجوری گفت که این اشتباهاتی که تو داستانا میبینیم همون چیزاییه که نمیشه تجربه کرد و باید یاد گرفت، و نویسنده یا خواننده در این روند سعی داره طعمشو بچشه
مهم اینه وقتی میبینیم دیگران دارن اشتباهش رو میگن، چشم و گوش بسته رد نکنیم. بررسیش کنیم و حداقل با این عنوان که من میخوام یه کاری بخونم که یه چیز درست ازش یاد بگیرم، اون کار رو بخونه.
همون مثال معروف «ادب از که آموختی، از بی ادبان» کاملا به این قضیه میخوره. بدون طرفداری، هوندن یه داستان با حداکثر اشتباهات، بازم میتونه اموزنده باشه
بیا راجع به خیانت حرف بزنیم.
معمولا طرف یا زن داره و یا دوست پسر و در آنی متوجه میشه به یکی دیگه علاقه داره! یا زنش میشه ادم بده یا دوست پسره :/ چرا؟ چون نمیتونه عشق تازه شکل گرفته ی بین کاپل اصلی رو تحمل کنه. نه! باید بره براشون کارت عروسی سفارش بده؟ بعد اصلا از خیلی جهات لازمه طرف خسته باشه از زندگیش تا بره سراغ خیانت؛ ازدواج بر عکس چیزی که دارن نشون میدن پر از تعهد و مسئولیته که اگه مدت کوتاهی به عنوان شریک یه نفر باهاش زندگی کنی، خود به خود بهش وابسته میشی! بعد از اون دیگه نمیتونی برای هر کسی همون کارایی رو بکنی که برای طرف مقابلت کردی. تصورات جنسی مردا هم که بماند. و بعد نمیگم اصلا ننویسین از خیانت! به حسهای جانبیش هم توجه کنین! طرف باید بترسه از طلاقش، از اینکه توی روی زنش مثلا بگه من همجنسگرام! از اینکه قرار نیست ثبات قبل رو داشته باشه، از خودش باید لجش بگیره و... همه ی این حسها با گفتن "من کنارتم عزیزم!" رفع میشه و طرف یه قدرت ماورالطبیعی پیدا میکنه که با همه اش کنار بیاد :/
به طور کل ادم شاخ در میاره وقتی باتم/تاپ داستان همه ی احساساتش بن بست میخورن به تاپ/باتم قضیه. یعنی فقط عشق اون نفره و بس!
یا کلا رها کردن یه عشق و رفتن روی یکی دیگه؛ من متوجه نمیشم چرا اینکار اینقدر سادست! ادم طبیعتا بی حوصله میشه بعد از یه رابطه! دیگه اون اشتیاق رو برای لوس بازی های روابط بچگانه نداره...
سن عوض کردن درسته جذاب به نظر میاد اما باید واقعا بفهمی توی سر یه مرد چند ساله چی میگذره! شما حتی بیست ساله هاشم درست نمیگیرید. یه مرد بالای سی سال اولویتش با خالی شدنه چون ذهنش درگیر خیلی چیزاست! دیگه وقتی برای لوس کردن طرف مقابلش نداره! همون طور که یه زن بالای سی سال دیگه علاقه ای به لوس شدن نداره! منظورم از زن و مرد تاپ و باتم بود. جدای از اینکه این واژه ی لوس شدن چقدر کلیشه ایه اما خب... ساده تر از این نمیشه توضیح داد تا متوجه بشن.
خب شما نمیگی اینا ممکنه توی ذهن یه ادم چه تاثیراتی بذاره؟ همون جوونی که داری غصه ی تفریح و سرگرمیش رو میخوری، میدونی چقدر با این مفاهیم تباه میشه؟ چون خوبه اگه ادم کلیشه بخونه و ذهنش اروم بگیره اما به شرطی که جامعه و خانواده ای باشن که اصل موضوع رو متقابلا بهش آموزش بدن. بهش بگن خیانت این شکلی نیست! بگن ازدواج اینقدر ساده و پوچ نیست! ولی متاسفانه ما اینا رو بهمون یاد ندادن که اگه یاد میدادن هیچ وقت توی داستانامون نمی آوردیم و ازش به عنوان پل بین دو شخص یاد کنیم.
ممنون از توضبح و اشارهی دقیقت
منم میگم کلیشه میتونه با خلاقیت قشنگ بشه
به نظر من نویسنده برای این که رومنس داستان رو پر هیجان کنه و از رو اون خط صاف در بیاره موج دار و پر تلاطم بشه یه مثلث عشقی میندازه...چون معمولانم اون شخص سوم شخصیت پردازی خاصی نداره و اومده که خط عاشقانه یه داستان رو بالا پایین کنه که خواننده(منظورم ریدره )ازش خسته نشه
به هرحال رسیدنی که بعد از سختی و جنگیدن به دست بیاد خیلی به یاد موندنی تر از زندگی روز مره ی دو عاشقه؟
مثلث عشقی به خودی خود چیز مزخرفی نیست همون طور که خودت بهش اشاره کردی صدف
این که خط عشقی های تکراری و توهم رفته ی مدل سریال ترکیِ ایرانیزه شده در اومده و انقدر تکرار شده که یه کلیشه ی مسخره و قابل حدث شده
ما از همون اول میدونیم کیا دارن به کیا میرسن و اون یکی فقط یه کاراکتر بیخوده
پس به نظرم اگه مثلث عشقی خلاقانه ای دارید که فکر میکنید خاص خودتونه... من به عنوان یه ریدر میتونم عاشقش بشم
ولی اگه قراره کپی چیزایی باشه که تا الان نشخوار شده...بهتره یه موضوع جدید برای بالا رفتن هیجان خط عشقیتون انتخاب کنین
این اشتباه که اصولا یک شخص بدون نقص و یکی دیگه پر از ایراد و اشکال هست، خیلی رایج شده. شاید هر کسی با یکسری ویژگی بیشتر شناخته بشه که خوبه یا بد... اما این زیاده روی، زحمت شخصیت سازی رو نابود میکنه
به نظر من یکی از بزرگترین ایراد ها اینه که یکی از طرفین رو جوری نشون میدن که خواننده ناخوداگاه ازش خوشش نمیاد و فکر میکنه یه مانعه، یا برای توجیه یه عیبی میذارن روش که مثلا طرف روانی بوده، مشکلات خانوادگی داشته، دروغ گفته یا قصد بدی داشته برای شروع کردن اون رابطه
باعث میشه کسی که اون فیک رو میخونه ناخوداگاه توی ذهنش از اون یکی شخصیت طرفداری کنه و حق رو به اون بده
یا اینکه به طور کلی نمیخوان شخصیتای داستانشون یه اخلاق بدی داشته باشه یا اشتباه کنه در حالیکه تو زندگی واقعی همه اشتباه میکنن
اما تو فیک وقتی که میخوان نشون بدن اونی که محوریت اصلی داستانه یکنفر رو رد میکنه و اونیکی رو قبول میکنه یجوری نشونش میدن که خواننده با خودش بگه "خوب شد که ردش کرد و چه بهتر قلبشو شکست" انقدر که کلیشه سازی میکنن
از یه طرف دیگه وقتی هم که همه چیز پرفکته میان برای اینکه مثلث عشقیه از بین بره، یکی از شخصیتارو میکشن
یا یه بیماری بدون علاج بهش میدن که طرفم میگه "منو ول کن برو با اون خوشبخت شی"
که باز اینم قشنگ نیست
چون همونطوری که گفتی تو دنیای واقعی اصلا همچین چیزی امکان نداره یا امکانش خیلی کمه
و تو ایم مثلث عشقیا ادم بیشتر سبک سنگین میکنه که کدوم راه عقلانی تره
یا شایدم بر اساس احساساتش پیش میره
اگه دو نفر همزمان یکی رو دوست دارن، ممکنه جفتشون به اندازه کافی عالی و لایق باشن و دلیل نمیشه حتما یکیشون یه ادم فاسد و مشکل دار و روانی باشه
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.