سودا
اینجا از سودای خود مینویسم. ارتباط با من: @mohsenfarahani
Mostrar más518
Suscriptores
Sin datos24 horas
-17 días
-730 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
عِرق یکطرفه مثل عشق یک طرفه است
میگویم چرا عِرق سازمانی نداری؟ میگوید وقتی سازمانم به خیلیها برای دو ساعت مجریگری حداقل ۱۰ میلیون تومان میدهد. آنوقت به من برای یک ماه کار به زور ۱۰ میلیون حقوق میدهد چطور عِرق سازمانی داشته باشم؟ میگوید وقتی یک ماه کار کردن من برای سازمان با دو ساعت سلام علیک و خداحافظی یک نفر روی سن برابر است، چطور عِرق سازمانی داشته باشم؟ میگوید وقتی فلان کس و فلان کسها میآیند پیش من قرارداد میبندند و برای یک پروژه معمولی که نهایت یک هفته زمان میبرد حداقل ۱۰۰ میلیون میگیرند، منی که ماهی ۱۰ میلیون حقوق میگیرم چطور عِرق سازمانی داشته باشم؟ چطور دلم برای خودکار بیتالمال روی میز بسوزد؟ چطور قلبم برای چراغ روشن مانده اتاقم فشرده شود؟
.
میگویم چرا عِرق سازمانی نداری؟ میگوید وقتی کف حقوق کارمندان آن طرف خیابان ۲۰ میلیون و سازمانی که یک چهارراه بالاتر است ۲۵ میلیون تومان است، من با ۱۰ میلیون تومان چطور عِرق سازمانی داشته باشم؟ میگوید وقتی سازمان به من عِرقی ندارد و با من قرارداد سه ماهه میبندد من وقتی نمیدانم یک ماه دیگر اینجا هستم یا نه چطور عِرق سازمانی داشته باشم؟ میگوید وقتی قراردادم با همکاران میز کناری خودم تفاوت دارد و همه یک کار را میکنیم ولی یکی رسمی است، یکی شرکتی است، یکی قراردادی است و حقوق و مزایای همه با هم تفاوت دارد من چطور عرِق سازمانی داشته باشم؟ میگوید ادارهای که کمترین حقوق کشور را پرداخت میکند حتی به مدیران خود! چطور میتوان به آن عِرق داشت؟ مگر نه اینکه پیامبر ما گفت: ظلم در پرداخت مزد و حقوق، از گناهان بزرگ است؟
.
میگویم تو که شرایط را میدانستی پس چرا قبول کردی؟ قبول نمیکردی خب! میگوید من شرایط را میدانستم ولی همانقدر هم به بهبود اوضاع امید داشتم. ایرادم هم شاید همین امیدوار بودن بود. ولی وقتی میبینم آنها که از اینجا رفتند موفقتر شدند، وقتی میبینم سازمان خیلی راحت نیروهایش را رها میکند و هیچ مسئولیتی در قبالشان ندارد، چگونه میتوانم عِرق سازمانی داشته باشم؟ میگویم خدا را شکر کن خیلیها همین کار را هم ندارند. میگوید من با این حقوق اجاره خانه میدهم، خرج یک دانشجو و یک دانشآموز را میدهم، داروهای همسرم را میخرم و ماهی یک بار هم سفر قم جمکران میرویم. خدا را هم شکر میکنم ولی از من نخواه عِرق سازمانی داشته باشم. با چنین حقوق و مزایایی، عِرق سازمانی داشتن توهین به خانوادهام است.
خلاص
👍 18
ایستک هلوی انقلاب
یکی دو سال پیش در جمع رفقا نشسته بودیم که ناگهان خری آمد و گفت: بچهها من به وضع موجود اعتراض دارم ولی نمیدانم اعتراضم را چگونه به گوش مسئولان برسانم تا به خودشان بیایند؟
یکی از رفقا پاسخ داد: بیایید در انتخابات پیشرو شرکت نکنیم یا اگر شرکت کردیم رای باطله بدهیم تا آمار بد شرکت در انتخابات باعث شود مسئولان تلنگری بخورند و بفهمند که قرار نیست فقط مردم هزینه بدهند.
یکی دیگر از رفقا که از بقیه پختهتر به نظر میرسید پوزخندی زد، جرعهای ایستک هلو نوشید و گفت: فکر کردی اگر آمار شرکت در انتخابات به شدت کاهش پیدا کند، برای مسئولان اهمیتی دارد؟ فکر میکنی وقتی آمار مشارکت زیر ۳۰ درصد را ببینند دو دستی میکوبند بر فرق سرشان و میگویند وای مشروعیت و مقبولیت اجتماعی ما رو به افول است پس بیایید اندیشهای کنیم و اندکی به فکر رضایتمندی مردم باشیم؟ فکر میکنی از مشارکت پایین، پیام نارضایتی مردم را دریافت میکنند و به دنبال خدمات بیشتر، ارزانی، کم کردن ناکارآمدیها و شفافیت بیشتر میافتند؟ نخیر عزیزم. سریع آمار پایین مشارکت را ربط میدهند به فریب خوردن مردم از استکبار جهانی و نداشتن بصیرت و بیچشمرو بودن مردم. یک «اکثرهم لایعقلون» هم میچسبانند تنگش به عنوان فکتش. میگویند مردم اکثرا اشتباه فکر میکنند و امام حسین (ع) هم روز عاشورا رای کمتری داشت نسبت به یزیدیان. خلاصه خیلی محکم به کار خود ادامه میدهند و میگویند گویا راه را درست میرویم که دشمن زیاد داریم و قطاری که در حال پیشرفت است سنگ زیاد میخورد و از این حرفها.
یکی از رفقا گفت پس چاره چیست؟ رفیق پخته ما جرعهای دیگر از ایستک هلو خورد و گفت: براندازی...
من را میگوییی؟ آب دهانم را قورت دادم از ترس، سریع از محل متواری شدم تا مبادا با همسفره شدن با چنین افرادی به خون ش.هد.ا توهین کرده باشم. آخر من خیر سرم انقلابی هستم و این کشور و این انقلاب مال ما بچه انقلابیهاست. براندازی یعنی براندازی ما. خلاصه دیگر وارد آن جمع نشدم تا اینکه چند روز پیش یکی از افراد آن جمع را دیدم و احوال رفقا را پرسیدم. گفت فلانی که پختهتر بود میدانی کجاست؟ گفتم به آمریکا پناهنده شده؟ گفت نه. گفتم در اغتشاشات کشته شده؟ گفت نه. گفتم زندان است و شیشه ایستک هلو را... گفت نه آقا. گفتم پس چی؟ گفت الان با یک ارگان حکومتی قرارداد چرب و چیلی بسته و به شدت نانش در روغن است. گفتم سلام برسان و بگو اگر ادمین یا کارگر پارهوقت خواستند من هستم.
راستی آن فردی که ابتدای متن آمد و ناگهان گفت من بودم.
خلاص
👍 18😁 2
من آدم خوبی نیستم
یکی از بزرگترین چالشهای زندگی من این است که آدم خوبی باشم ولی هیچگاه نبودم. واقعاً خوب بودن به ظاهر ساده است اما به وقت عمل که میرسد آدم زیرش میزاید. الان خود من مادر صدتا بچه گوگولی مگولی هستم. اژدر را همین دیروز زاییدم. بعد از جنیفر. تمام تلاشهایم برای خوب بودن بینتیجه میماند. خوب بودن نه به این معنا که دزدی نکنم و اعتیاد نداشته باشم و نماز بخوانم. نه. اینکه وظیفه آدمهای معمولی است. خوب بودن جزییات فراوانی دارد که آدمهای معمولی را به خوب تبدیل میکند.
.
آدمهای خوب از پیشرفت دیگران خوشحال میشوند و حتی برای پیشرفت دیگران دعا میکنند. آدمهای خوب از اینکه جلویشان غیبت دیگران را بکنند ناراحت میشوند. آدمهای خوب حوصله دارند و با حوصله به حرف دوستان خود گوش میکنند. آدمهای خوب وقتی یکی با آنها درد دل میکند تلاش نمیکنند به او ثابت کنند که از او بدبختر هستند. آدمهای خوب عدالت را بر رفاقت ترجیح میدهند. آنها ایرادات واقعی حزب دلخواهشان را مالهکشی نمیکنند و ایرادات احتمالی حزب مخالف را فریاد نمیزنند. آدمهای خوب مسئولیت کارهایی که انجام دادند را بر عهده میگیرند. آدمهای خوب هرگز خود را از دیگران برتر نمیدانند. آنها حتی در معتاد گوشه خیابان هم یک ویژگی خوب پیدا میکنند. آدمهای خوب وطنشان را دوست دارند. آدمها را دوست دارند و هموطنان خود را بیشتر دوست دارند. از غمشان غمگین و با شادیشان دلشاد میشوند. آدمهای خوب رازدار و امن هستند و حتی در زمان دلخوری باز هم مطمئنی که رازت را فاش نمیکنند. آدمهای خوب حالت را خوب میکنند و اهل ناله کردن و نالیدن نیستند. آدمهای خوب مهماننواز هستند و هرچه برای خود میخواهند برای تو هم میخواهند. آدمهای خوب بیوقفه و بدون ذرهای توقع به دیگران خوبی میکنند. آدمهای خوب لبخند میزنند. آدمهای خوب به راحتی و با مهربانی میبخشند. آدمهای خوب ادب دارند. چه در کلام چه در رفتار. آدمهای خوب خشم خود را بروز نمیدهند. فحش نمیدهند. داد نمیزنند. آدمهای خوب اهل شوخطبعی هستند. آدمهای خوب انصاف دارند. گلها و گیاهان و حیوانات را دوست دارند. درخت میکارند. مطالعه میکنند. برای کودکان وقت میگذارند.
.
راستی آدمهای خوب از نظر شما چه ویژگیهایی دارند؟ من که این بار هم زیر بار تلاشهایم برای خوب بودن زاییدم. بیا برویم نیکلاسجان. خواهرت کوکب منتظر است. بیا برویم. ما معمولیها اگر نمیتوانیم خوب باشیم لااقل بد هم نباشیم. آدمهای خوب ابتدا از بد بودن فاصله گرفتند.
خلاص
👍 5❤ 5
دیگه لال شدن کافیه
میدونی چیه رفیق؟ ما از بس دنبال جذب بودیم، خودمون رو دفع کردیم. همیشه لال شدیم تا مبادا به تیریج قبای یه عده بر بخوره و از انقلاب بدشون بیاد. خب بدشون بیاد. کسی که از مرگ ماها خوشحال میشه و با نیشخند تیکه میندازه باید هم بدش بیاد. ما این سالها هی لال شدیم و لال شدیم و رفتیم توی مارپیچ سکوت که اون بعضیا هوا برشون داشته و خیال میکنن تعدادشون زیاده. همین شده که به خودشون جرات میدن و در گاله رو باز میکنن و به ما میگن شما به خاطر تهدید و ترس یا از روی جهل رفتید سالگرد عزیزتون. آره ارواح خیکتون. دهن نجس رو باز میکنن و به سرتاپای اعتقادات ما توهین میکنن بعد تا میایی جواب بدی یه مشت نفهم میریزن و میگن «وای چرا توهین میکنی؟ چرا همین رو با لحن مودبانه نمیگی؟ وای التماس تفکر! نظر هرکسی برای خودش محترمه». خب انترهای گاو! چطور وقتی سلبریتی مشنگتون درِ طویله رو باز میکنه و به اعتقاد میلیونها آدم توهین میکنه فاز ادب بدنمیدارید؟ خوشم میاد خودتون هم میفهمید که ما جای درست وایسادیم و از ما انتظار ادب میره و اتفاقا از طرف مقابل انتظار ادب و احترام ندارید چون هیچکس به کفتار تذکر نمیده که چرا احترام رو رعایت نمیکنی...
.
میدونی چیه رفیق؟ ما دو جا لال شدیم و این دو جا به ضررمون شد. یکی جلوی مدیران و مسئولان ناکارآمد که گفتیم توی برهه حساس کنونی بذار لال بشیم و توی زمین دشمن بازی نکنیم. یه جا هم جلوی جماعت وقیح که لال شدیم و گفتیم بذار ناراحت نشن تا جذب حداکثری محقق بشه. ولی دیگه کافیه. بذار با صدای بلند فریاد بزنیم و بگیم تف توی ذات نجس هرکس که به سر.دار عزیز ما کوچکترین جسارتی میکنه. تف توی هیکل پدر و مادر هرکس که از شها.دت مردم ما خوشحال میشه و مسخره میکنه و تیکه میندازه. تف توی قبر پدر هرکس که عکس دختر دو ساله کاپشن صورتی با گوشواره قلبی رو میبینه و میگه به درک! میخواد پسرداییمون باشه یا یه سلبریتی محبوب قدیمی. این از این جماعت. اما به زودی نوبت به مدیران و مسئولانی که با ناکارآمدیشون باعث میشن دل اون جماعت وقیح خنک بشه هم میرسه. آره رفیق. ما ساندیس زیاد خوردیم. تف به اندازه همهشون داریم.
خلاص
👍 23❤ 6👏 4🔥 2
*تو هیچی نیستی محسن*
#خودانتقادی
این روزها کمی از خودم خوشم آمده. چهار نفر از من تعریف کردند و نفسم در حال چاق شدن است. یادم افتاد خیلی وقت است که خودانتقادی ننوشتم و نزدم در دهان نفسم. پس این شما و این خودانتقادی جدیدم.
محسن جان فراهانی سلام. چطوری کلنگ؟ باز چهار نفر ازت تعریف کردند فکر کردی آدم شدی؟ کجا را گرفتی؟ به کدام موفقیت رسیدی که اینقدر با خودت حال میکنی؟ یادت باشد تو پیه شکم خیلیها هم نیستی. الان خیلی از رفقای ۲۰ ساله از تو بهتر متن مینویسند، از تو بیشتر کتاب میخوانند، از تو عمیقتر میاندیشند، از تو شیواتر سخن میگویند، از تو بانمکتر کار میسازند و حتی از تو خوشگلتر هستند. البته ۹۹ و ۹ دهم درصد مردم ایران این مورد آخری را دارا هستند به جز چند نفر که گریم شیطان دارند. آنها هم عامدانه از تو زشتتر هستند.
.
محسن جان باور کن قصد جسارت ندارم ولی تف توی اون هیکلت که بلد نیستی چهار کلمه حرف بزنی. موقع سلام و علیک با دیگران به جز «سلامت باشید» و «زنده باشید» حرف دیگری نداری. اگر طرف مقابل مکالمه را ادامه دهد تو به تته پته میافتی. یعنی دایره لغات یک پیرزن کنیایی که با شنیدن آهنگ «گل من» به فرهنگ و ادبیات ایرانی علاقهمند شده و با خرید کتاب خودآموز به یادگیری زبان فارسی پرداخته از تو بیشتر و گسترده است. موقع خداحافظی هم که اگر «چاکرم» و «یاعلی» را ازت بگیرند لال میمیری.
.
محسن جان خودت میدانی خیلی برای من عزیزی ولی من تو را به کتفم هم حساب نمیکنم. دیگران که دیگر تو را اصلاً آدم حساب نمیکنند که حالا بخواهند به یک جایشان حسابت کنند. پس چرا اینقدر خودت را جدی گرفتی؟ تو با این میزان مطالعهای که داری اگر خیلی موفق بشوی تازه میشوی همین پسره واگعیه یا کیکه! او نمونه موفق شما بیمطالعههاست. او حداقل از چرخیدن در اینستاگرام یک درآمدی دارد. تو چه؟ با آن قیافه نچسبت.
.
محسن جان من اهل رکاکت کلام نیستم برای همین با کلامی پاک خدمتت عرض میکنم که مرتیکه آشغال تو غلط کردی به خودت مینازی اسکلِ گاو. به چیت مینازی مشنگ؟ تو به هیچ چیز و هیچ جا نرسیدی که شایسته رضایت از خودت باشی شلنگ. یادت باشد روتین پوستی تو اشک بود و باید باشد. نه لبخند رضایت. پس زر نزن و اندازه خودت را بدان. محسن قشنگم تو هیچی نیستی.
خلاص
😁 7❤ 2👍 1👎 1
Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram
#طنزخوانه
دفتر طنز حوزه هنری بدون همکاری با سازمان سنجش و آموزش کشور برگزار میکند:
سومین نشست طنزخوانه
گردهمی نثرخوانی طنز با موضوع «کنکور»
مخصوص آنها که خودشان یا دلشان جوان است!
سهشنبه ۵ دیماه ۱۴۰۲ هجری طنزی ساعت ۱۶:۳۰
تهران، خ سمیه، حوزه هنری، طبقه دوم، اتاق ۲۰۲
به صرف کتاب طنز، رنگارنگ و پیتزا پپرونی با سس چیلیتای
ورود به این برنامه برای همه آزاد و رایگان است به جز مسئولان چای دبش! فقط کافی است یک متن طنز در مورد «کنکور» بنویسید و همراه خود بیاورید.
فیلترینگ چگونه باعث ناامیدی مردم و رشد بلاگرهای مبتذل میشود؟
.
فیلترینگ چه محدودیتی ایجاد کرد؟ غیر از این است که همه همچنان با قدرت در فضای فیلتر شده فعالیت میکنیم؟ غیر از این است که صفحه رییسجمهور تیک آبی گرفت؟ غیر از این است که نمایندگان انقلابی مجلس و سخنرانان گام دوم انقلاب و برنامههای سوپرانقلابی تلویزیون و وزرا و سفرا هم اینستاگرام و تلگرام را دودستی چسبیدهاند؟ غیر از این است که میلیون به میلیون به بازدیدها اضافه میشود و کا به کا به فالوورها؟ خب پس این فیلترینگ کوفتی که مرا مجبور کرده در یک سال گذشته حدود ۴ میلیون تومان برای خودم و همسرم فیلترشکن بخرم دقیقا چه غلطی کرده است؟ اگر فقط ۲۰ میلیون ایرانی مثل من نفری ۲ میلیون تومان در یک سال گذشته فیلترشکن خریده باشند، مبلغ نجومی ۴۰ هزار میلیارد تومانی را ثبت کرده است.
.
اینستاگرام بستری برای رشد آدمهای مبتذل و مشاغل کاذب است. آدمهای بیسواد و پوچ را یکشبه به شهرت میرساند و آنها با درآمدهای چندصدمیلیونی از تبلیغات به ثروت میرساند. از پسرک ۱۲ ساله گرفته تا زن خراب و پیرمرد رقاص و هزاران بلاگری که یکی برای خوشگلی معروف شده، یکی به خاطر قد بلندش، دیگری به خاطر فحشهای رکیکش و آن یکی به خاطر باسن گندهاش! اینها ماهی چندده میلیون درآمد دارند و این یعنی یأس و ناامیدی معلمی که صبح تا شب کار میکند و ده میلیون تومان حقوق میگیرد. این یعنی ناامیدی کارگر و کارمند و پرستار و راننده و پلیس این مملکت که میبیند یک آدم دوزاری بدون زحمت ماهانه چند برابر او درآمد دارد. ما شاید بارها از خود پرسیده باشیم خب مگر ما خریم؟ این همه کار کنیم و آخر ۱۰ میلیون بیندازند جلویمان؟ نتیجه این سونامی عظیم میشود ناامیدی و بیانگیزگی نیروی انسانی یک کشور.
.
شاید بگویید خب این چه ربطی به فیلترینگ دارد و همه دنیا همین شکل است. ولی باید بدانیم راه جلوگیری از این سونامی بلاگری این است که شما از بلاگرهایی که درآمدهای نجومی دارند مالیاتهای سنگین و نجومی بگیری و برای زیرساخت کشور و کمک به آن معلم و پرستار و کارگر هزینه کنی. اینطور هم نیروی انسانیات به بیانگیزگی مطلق نمیرسد و هم سدی میسازی جلوی این میل شدید مردم به بلاگر شدن. اما نمیتوانی. چرا؟ چون وقتی تو فضای مجازی را فیلتر کردی یعنی آن را به رسمیت نمیشناسی و غلط میکنی از آنجا درآمد کسب کنی. در نتیجه مردمت را پرت میکنی در پرتگاه ناامیدی و بیانگیزگی و خودت شاید دلت به شمردن آن ۴۰ هزار میلیارد تومان خوش باشد.
خلاص
👍 10
Photo unavailableShow in Telegram
فیلم سینمایی ویلای ساحلی شسته و رفته است چون در آن آب بستند!
فیلم سینمایی ویلای ساحلی را دیدم و به شدت راضی هستم. چون پول بلیت را رفیقم حساب کرده بود.
متن کامل در لینک زیر:
http://dtnz.ir/?p=319748
Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram
#گردهمی_طنز
به گزارش هولدینگ رسانهای دفتر طنز حوزه هنری، اولین جلسه «گردهمی طنز» در تاریخ ۲۱ آذرماه ۱۴۰۲ هجری طنزی برگزار شد.
نشست خیلی تخصصی نثرخوانی طنز از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸ در ساختمان حوزه هنری اتاق ۲۰۲ دایر بود که به خوانش آثار نثر طنز حضار و نقد و بررسی آنها اختصاص داشت.
موضوع جلسه اول گردهمی طنز «آلودگی هوا» بود که حضار همزمان با خواندن متنهای خود و نقد و بررسی متنهای دیگران از اطعمه و اشربهای که اداره کل ریخت و پاش دفتر طنز روی میز پهن کرده بود منتفع و منبسط شدند.
به گفته شاهدان عینی و گویندگان غیبی، در این جلسه کتاب «نامههای عاشقانه» اثر جناب آقای عبدالعلی اثنیعشری به حضار اهدا شد و همه با هم به همان برکتی که در دستشان بود همقسم شدند که تا هفته آینده کتاب را بخوانند.
در جلسه اول گردهمی طنز حضار در مورد تعاریف طنز و فکاهه و هجو و هزل با هم صحبت کردند که مصداقهای آن قابل انتشار و دسترسی نیست.
بر اساس این گزارش جلسه دوم گردهمی طنز، روز سهشنبه ۲۸ آذرماه ۱۴۰۲ هجری طنزی در همان زمان و مکان و با موضوع «دربی» یا «شهرآورد» برگزار میشود.
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.