cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

رندان پارسا

مريد طاعت بيگانگان مشو حافظ ولی معاشر رندان پارسا می‌باش ؛ کانال شعر و ادبیات #رندان_پارسا ؛ ارتباط با مدیر جهت ارسال نظرات و پیشنهادات: Admin2: @Khazaei_158 ؛ لینک ناشناس: https://t.me/HarfinoBot?start=9a04a8d88387229

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
984
Suscriptores
Sin datos24 horas
+277 días
+7130 días
Distribuciones de tiempo de publicación

Carga de datos en curso...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Análisis de publicación
MensajesVistas
Acciones
Ver dinámicas
01
می‌دانی اولين بوسه‌ی جهان چه‌طور کشف شد؟ دست‌هاش تا آرنج گلی بود، گفت که در زمان‌های بسيار قديم زن و مردی پينه‌دوز يک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دست‌هاش به کار بود، تكه نخی را به دندان کند، به زنش گفت بيا اين را از لب من بردار و بينداز. زن هم دست‌هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب‌هاي مرد بردارد، ديد دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شيرين بود، ادامه دادند. - عباس معروفی
1668Loading...
02
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پيدايت کنم اکنون که پيدا کرده‌ام، بنشين تماشايت کنم بنشين که با من هر نظر، با چشم دل، با چشم سر هر لحظه خود را مست تر، از روی زيبايت کنم بنشينم و بنشانمت آنسان که خواهم خوانمت وين جان برلب مانده را مهمان لب‌هايت کنم بوسم تو را با هر نفس، ای بخت دور از دسترس وربانگ برداری که بس! غمگين تماشايت کنم تا کهکشان، تا بی‌نشان، بازو به بازويت دهم با همزبانی، همدلی، جان را هم آوايت کنم ای عطر و نور توامان يک دم اگر يابم امان در شعری از رنگين کمان بانوی رويايت کنم بانوی روياهای من، خورشيد دنياهای من اميد فرداهای من، تا کی تمنايت کنم؟؟ - فریدون مشیری
1497Loading...
03
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کردمت بنشین تماشایت کنم
1475Loading...
04
زلف سیاه یار، به‌هم ریخت راه را... ورنه وصال این همه پُر پیچ و خم نبود!
1859Loading...
05
ماییم که بی‌قماش و بی‌سیم خوشیم در رنج مرفه‌ایم و در بیم خوشیم...🇵🇸✌🏻 - مولانا
1945Loading...
06
اندوه من این است، که در دفتر شعرم یک بیت به زیبایی چشمِ تو ندارم... - ملک الشعرا بهار‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
19212Loading...
07
سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید‏ ‌‏انتظار فرج از نیمه‌ی خرداد کِشم... - روح‌الله خمینی
1923Loading...
08
نان را اگر به قیمت دین و شرف دهند خون جگر که هست، بگو نان نخواستیم ‎#حامد_عسکری
2228Loading...
09
تو اما هیچ‌وقت فراموش نکن؛ روزی که افتاده باشی از زمین بلندت می‌کنم، اگر هم نتوانم کنارت دراز می‌کشم... | تورگوت اویار
2366Loading...
10
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی - حافظ
2264Loading...
11
قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست مرد صاحب درد، درد مرد، می‌داند که چیست هر زمان در مجمعی گردی چه‌دانی حال ما حال تنها گرد، تنها گرد، می‌داند که چیست - وحشی بافقی
2254Loading...
12
قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست مرد صاحب درد، درد مرد، می‌داند که چیست هر زمان در مجمعی گردی چه‌دانی حال ما حال تنها گرد، تنها گرد، می‌داند که چیست - وحشی بافقی
10Loading...
13
لذت بوسه در آن است که ارزان نبُود که اگر مفت بُود بر سر هر کویی هست.
2193Loading...
14
«اگر همه عالم را بگردید، خسته ‏تر از من نمی‌توانید پیدا کنید، لکن خدمت به اسلام‌ومسلمین از همه چیز مهم‌تر است» - امام خمینی
44411Loading...
15
آزاد کن ز راه کرم گر نمی‌کشی ما را چه بی‌گناه گرفتار کرده‌ای... - وحشی بافقی
2311Loading...
16
به کجا کشانده‌ای تو؟ دلِ کافرِ پُر از عشق نه وضو نه قبله دارد، هوسِ نماز کرده... - ناصر پروانی
26115Loading...
17
هر چه نازش می‌کشم با چشم گوید اِذهَبی آخر او قاری قرآن است و بچه مذهبی :) اِذهبی: برو
27320Loading...
18
زنی با چشم‌های قهوه‌ای جامانده در جانم خیالش با من است اما حواسش را نمی‌دانم! - علی صفری
2779Loading...
19
همیشه هرکه دم از عاشقی زده تنهاست نماز آن که مکبر شود جماعت نیست - سعید صاحب‌علم
27613Loading...
20
نکُنَد دل نکَنی، دل بکَنَد، بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟ برود در بر یار دگری، صبح که بیدار شوی؟ - امید یاسین
390Loading...
21
بعد من چند نفر کُشته خدا می‌داند! آن‌قدر هست که دیگر همه را یادش نیست... - جواد صارمی
2824Loading...
22
وصال ما و شما دیر متفق گردد که من اسیر نیازم، تو صاحب نازی - سعدی
2937Loading...
23
إن ظننت أنني لٰا افتقدک فإن بعض الضن إثم اگر گمان می‌بری که دلم برایت تنگ نمی‌شود، بدان که بعضی گمان ها گناه است. - عربیجات
2789Loading...
24
إن ظننت أنني لٰا افتقدک فإن بعض الضن إثم اگر گمان می‌بری که دلم برایت تنگ نمی‌شود، بدان که بعضی گمان ها گناه است. - عربیجات
20Loading...
25
صبح يعنى سرِ بوسيدنِ لعل و لبِ تو... بينِ خورشيد و گل و آيِنه دعوا بشود! - مهدی خداپرست
2859Loading...
26
صبح يعنى سرِ بوسيدنِ لعل و لبِ تو... بينِ خورشيد و گل و آيِنه دعوا بشود! - مهدی خداپرست
50Loading...
27
قهوه را بردار و یک قاشق شكر، سم بيشتر! پيش رويم هم بزن آن را دمادم بيشتر قهوه‌ی قاجاری‌ام همرنگ چشمانت شده‌ست می‌شوم هرآن به نوشيدن مصمم بيشتر صندلی بگذار و بنشين روبرويم، وقت نيست حرف‌ها داريم، صدها راز مبهم، بيشتر راستش من مرد رويايت نبودم هيچ وقت هرچه شادی ديدی از اين زندگی، غم بيشتر عمق فنجان هرچه كمتر می‌شود حس ميكنم عرض ميز بينمان انگار كم‌كم بيشتر خاطرت باشد كسی را خواستی مجنون كنی زخم قدری بر دلش بگذار، مرهم بيشتر حيف بايد شاعری خوشنام بودم در بهشت مادرم حوا مقصر بود، آدم بيشتر سوخت نصف حرفهايم در گلو، اما تو را هرچه میسوزد گلويم دوست دارم بيشتر - محمدحسین ملکیان [چشمِ قهوه قجری]
3008Loading...
28
شب و خيال و سراغِ تو باز می‌آيم كه بُهت خانه‌ی دربسته را نظاره كنم! - حسین منزوی
3674Loading...
29
بنموده تیره روزم ستم سیاه چشمی بنموده مو سپیدم صنم سپید رویی - فصیح‌الزمان رضوانی
2780Loading...
30
عزیزم روزگارم بی تو بد نیست، فقط رنگ چشمانت سیاه است! - بارانا سلطانی
2862Loading...
31
نه مرا طاقت غربت، نه تو را خاطر قربت دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم! - سعدی
34911Loading...
32
چه كرده‌ای تو با دلم، كه از تو پيش ديگران گلايه هم كه می‌كنم شعر حساب می‌شود - كاظم بهمنی
3189Loading...
33
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست... هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست!» - حافظ
3158Loading...
34
نمیدانم که دردم را سبب چیست همی دانم که درمانم تویی بس - اوحدی
3093Loading...
35
می‌خواستم زن زندگی‌ات باشم! زنی که پیش‌بند ببندد. سیب‌زمینی‌ها را سرخ کند. زنی که دست‌اش فقط در خانه‌ی تو بسوزد و حرص‌اش را روی سر قابلمه‌های خانه‌ی کوچک تو خالی کند... جلوی آینه های خانه ی تو آرایش کند. لبخند بزند، مو ببافد و پس از گریه، مُشت مُشت آب توی صورت‌اش بپاشد! می‌خواستم زن زندگی‌ات باشم. زنی که لنگه گوشواره‌اش را در خانه‌یِ تو گم کند و صبح‌های زود، بوی لاک قرمزش، در خواب تو بپیچد و وقتی بلیز بی آستین می‌پوشد، حواس‌اش باشد که پرده‌های خانه‌ات افتاده باشند. می‌خواستم سرم را با تو روی یک بالش بگذارم و دو تایی بخزیم زیر یک پتوی مشترک... من، با تک‌تک سلول‌هایم، می‌خواستم زن زندگی‌ات باشم... -سبا جزایری
54542Loading...
36
می‌خواستم زن زندگی‌ات باشم! زنی که پیش‌بند ببندد. سیب‌زمینی‌ها را سرخ کند. زنی که دست‌اش فقط در خانه‌ی تو بسوزد و حرص‌اش را روی سر قابلمه‌های خانه‌ی کوچک تو خالی کند... جلوی آینه های خانه ی تو آرایش کند. لبخند بزند، مو ببافد و پس از گریه، مُشت مُشت آب توی صورت‌اش بپاشد! می‌خواستم زن زندگی‌ات باشم. زنی که لنگه گوشواره‌اش را در خانه‌یِ تو گم کند و صبح‌های زود، بوی لاک قرمزش، در خواب تو بپیچد و وقتی بلیز بی آستین می‌پوشد، حواس‌اش باشد که پرده‌های خانه‌ات افتاده باشند. می‌خواستم سرم را با تو روی یک بالش بگذارم و دو تایی بخزیم زیر یک پتوی مشترک... من، با تک‌تک سلول‌هایم، می‌خواستم زن زندگی‌ات باشم... - سبا جزایری
10Loading...
37
می خواستم زن زندگی ات باشم! زنی که پیش‌بند ببندد. سیب‌زمینی‌ها را سرخ کند. زنی که دست‌اش فقط در خانه‌ی تو بسوزد و حرص‌اش را روی سر قابلمه‌های خانه‌ی کوچک تو خالی کند... جلوی آینه های خانه ی تو آرایش کند. لبخند بزند، مو ببافد و پس از گریه، مُشت مُشت آب توی صورت‌اش بپاشد! می‌خواستم زن زندگی ات باشم. زنی که لنگه گوشواره‌اش را در خانه‌یِ تو گم کند و صبح‌های زود، بوی لاک قرمزش، در خواب تو بپیچد و وقتی بلیز بی آستین می‌پوشد، حواس‌اش باشد که پرده‌های خانه‌ات افتاده باشند. می‌خواستم سرم را با تو روی یک بالش بگذارم و دو تایی بخزیم زیر یک پتوی مشترک... من، با تک تک سلول هایم، می‌خواستم زن زندگی‌ات باشم... - سبا جزایری
20Loading...
38
تردید سزاوار دل عاشق من نیست... ای دوست مکُن شک به نمازی که شکسته‌ست! - فاضل نظری
46215Loading...
39
دل بسته‌ام به آبی چشم شمالی‌اش شال سفید، روسری پرتقالی‌اش بغض قشنگ و کال غزل‌های صورتیش حس پر از لطافت لحن سوالی‌اش... با بغض، در خیال خودم درد می‌کشم غم می‌خورم برای خودم، بیخیالی‌اش هی احتمال این که یقینا مرا نخواست هی دلخوشم به آمدن احتمالی‌اش بغضم امان نمی‌دهد این بیت آخر است حس می‌شود میان غزل جای خالی‌اش! - محمد مبارکی
3699Loading...
40
جای مهتاب به تاریکی شب‌ها تو بتاب من فدای تو، به‌جای همه گل‌ها تو بخند! - فریدون مشیری
3458Loading...
می‌دانی اولين بوسه‌ی جهان چه‌طور کشف شد؟ دست‌هاش تا آرنج گلی بود، گفت که در زمان‌های بسيار قديم زن و مردی پينه‌دوز يک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دست‌هاش به کار بود، تكه نخی را به دندان کند، به زنش گفت بيا اين را از لب من بردار و بينداز. زن هم دست‌هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب‌هاي مرد بردارد، ديد دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شيرين بود، ادامه دادند. - عباس معروفی
Mostrar todo...
6
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پيدايت کنم اکنون که پيدا کرده‌ام، بنشين تماشايت کنم بنشين که با من هر نظر، با چشم دل، با چشم سر هر لحظه خود را مست تر، از روی زيبايت کنم بنشينم و بنشانمت آنسان که خواهم خوانمت وين جان برلب مانده را مهمان لب‌هايت کنم بوسم تو را با هر نفس، ای بخت دور از دسترس وربانگ برداری که بس! غمگين تماشايت کنم تا کهکشان، تا بی‌نشان، بازو به بازويت دهم با همزبانی، همدلی، جان را هم آوايت کنم ای عطر و نور توامان يک دم اگر يابم امان در شعری از رنگين کمان بانوی رويايت کنم بانوی روياهای من، خورشيد دنياهای من اميد فرداهای من، تا کی تمنايت کنم؟؟ - فریدون مشیری
Mostrar todo...
رندان پارسا

مريد طاعت بيگانگان مشو حافظ ولی معاشر رندان پارسا می‌باش ؛ کانال شعر و ادبیات #رندان_پارسا ؛ ارتباط با مدیر جهت ارسال نظرات و پیشنهادات: Admin2: @Khazaei_158 ؛ لینک ناشناس:

https://t.me/HarfinoBot?start=9a04a8d88387229

8
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کردمت بنشین تماشایت کنم
Mostrar todo...
Arman Garshasbi - Benshin Tamashayat Konam (320).mp38.81 MB
💔 3 1
زلف سیاه یار، به‌هم ریخت راه را... ورنه وصال این همه پُر پیچ و خم نبود!
Mostrar todo...
4
Photo unavailableShow in Telegram
ماییم که بی‌قماش و بی‌سیم خوشیم در رنج مرفه‌ایم و در بیم خوشیم...🇵🇸✌🏻 - مولانا
Mostrar todo...
14
اندوه من این است، که در دفتر شعرم یک بیت به زیبایی چشمِ تو ندارم... - ملک الشعرا بهار‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
Mostrar todo...
6💔 1
سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید‏ ‌‏انتظار فرج از نیمه‌ی خرداد کِشم... - روح‌الله خمینی
Mostrar todo...
💔 9
Repost from N/a
نان را اگر به قیمت دین و شرف دهند خون جگر که هست، بگو نان نخواستیم ‎#حامد_عسکری
Mostrar todo...
9
تو اما هیچ‌وقت فراموش نکن؛ روزی که افتاده باشی از زمین بلندت می‌کنم، اگر هم نتوانم کنارت دراز می‌کشم... | تورگوت اویار
Mostrar todo...
10
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی - حافظ
Mostrar todo...
9