cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

رقص قو.

قصه از هر کجا شروع شود، آخرش این اتاق غمگین است. "مهدی موسوی" https://t.me/BiChatBot?start=sc-222897-wHOCQo7 حرف بزنیم.

Mostrar más
El país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
Publicaciones publicitarias
203
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

اما پس خودم چی؟
Mostrar todo...
اگه خوابیدم و فردا که بیدار شدم، بهتر نشده باشم،‌ عصر کارگاه نمی‌‌رم. بیرون می‌رم، ولی کارگاه نمی‌رم. می‌رم یه جایی که برنگردم. جمعه هم آزمون نمی‌دم. شنبه هم دکتر نمی‌رم. خودکشی هم نمی‌کنم. هیچ‌کاری نمی‌کنم. فقط می‌رم یه جایی که برنگردم دیگه.
Mostrar todo...
مامان‌بزرگم به پسر‌خالم گفت ×(اسم مامانم) که بیاد،‌ شام می‌خوریم. پسرخاله‌م گفت عه خاله میاد؟ شب هم می‌مونه؟ مامان‌بزرگم جواب داد آره البته برای شام فقط. پسرخاله‌م‌ گفت آها فکر کردم شب هم این‌جا می‌خوابه. حالا از اون موقعی که این جمله رو شنیدم، رفته روی مغزم و هیچ کنترلی ندارم روی افکارم. با این که شک ندارم هیچ منظوری پشت حرفش نبوده و اصلا وات د فاک بابا، باز هم نمی‌تونم فکر نکنم که چرا همچین حرفی زد و چی تو مغزشه. تو رو خدا من عقلم گه نرفته توش؟
Mostrar todo...
این پسر‌خاله‌م همونیه که چند ماه قبل یکی دو بار مزاحمت‌هایی برای من داشت. با این که خیلی ازش گذشته و پشیمون شد و معذرت‌خواهی کرد، من پذیرفتم و بعدش هیچ رفتار زشتی نداشت و من هم در تمام این مدت باهاش دوستانه و محترمانه برخورد کردم، باز هم به کوچک‌ترین کنش‌هاش حساسم. حتی اگه در مورد من نباشه، نمی‌تونم نسبت بهش مثل قبلا باشم و حساس نباشم و حضورش عصبی و مضطربم نکنه.
Mostrar todo...
ببینید، وقتی اعتماد و محیط امن یکی دیگه رو از بین می‌برید، اون ممکنه ببخشتتون و به روتون نیاره و باهاتون خوب رفتار کنه، ولی فراموش نمی‌کنه و اون آسیبی که به اون فرد رسوندید، با معذرت‌خواهی شما بهبود پیدا نمی‌کنه. حتی اگه بخواد، شما دیگه هیچ‌وقت تبدیل به آدم قبلی نمی‌شید براش.
Mostrar todo...
حالا این بنده‌خدا کاری نداره با من. قبلا یه گهی خورده که تموم شد و رفت. ولی من عصبانی و مضطربم و همینه که هست.
Mostrar todo...
بله. وسط این عصبانیت احتیاج داشتم که پیام بفرستن ۱۰۰ و خرده‌ای پول واریز کنید و عکس رسید رو بفرستید. پسرخالم هم بیاد خونمون.
Mostrar todo...
یادم باشه وقتی که حالم بهتر شد و ماهیچه‌هام از انقباض در اومد و توانایی تایپ کردن داشتم، یه نکته‌ای در مورد بچه‌ها بهتون بگم.
Mostrar todo...
عذاب‌وجدانی که بعد از داد زدن و بدخلقی کردن با بقیه، دارم، از عصبانیته بیشتر اذیتم می‌کنه. تقصیر هیچ‌کس نیست من اینقدر عصبی‌ و پرخاشگر شدم، فقط مغزم گندیده. اه. من نمی‌خوام چهار روز دیگه افتادم مردم آدم‌ها خاطره‌ی بد داشته باشن ازم. وای. کاش آدم‌ها یادشون بره من چقدر غیرقابل‌تحمل و کثافتم. تو رو خدا. حداقل حالا که من اینطوری دارم تحلیل می‌رم و همین امشب می‌میرم، حداقل همش من رو اذیت نکنید. نمی‌میرید که.
Mostrar todo...
حالایی که داشتم این رو می‌نوشتم، دستم رو مشت کرده بودم و همش می‌کوبیدم به سرم. بعد می‌نالم که سرم درد می‌کنه. خب زهرمار زن ناحسابی. احمق. کاش این دردی که پیچیده بهت، درمان نشه و راحت شم از دستت.
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.