cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊

@akhoondi_malihe همه روزای خدا سه‌شنبه بود💚 پیام ناشناس به سرکار خانوم آخوندی😁 https://telegram.me/BChatBot?start=sc-535385-rcq2y30

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
256
Suscriptores
-124 horas
+27 días
+1430 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Tekyeh Koochik.mp310.11 MB
🕊 4
#تکیه‌ی_کوچک...❤️
Mostrar todo...
🕊 2
یک نفر رو زمین نبود اگه خودکشی رو حلال می‌کردی... #خدا #سید_علی_رضایی
Mostrar todo...
🕊 7
حالم بد است، بد! به تو هی فکر می‌کنم عقلم به دردهای خودم قد نمیدهد تقدیر؟! سرنوشت؟! خدا داده؟! نه! مگر  مادر نگفته بود "خدا بد نمی‌دهد" #بی‌بی_سمانه_رضایی
Mostrar todo...
🕊 11
انگار کن که حضرت زینب... دعا کردم اما نشد، زیر حرفش نزد، دستِ پر بود و از آخر آمد ولی مقصدش را عوض کرده بودند اگرچه از آن راه رفته می آمد! و پایانِ راهش، دو راهی که هرسو به یک‌ گونه لب‌تشنه و پای رودند به خونش، به آبش... چه می‌شد سرانجام؟! که هر سو به نوعی لب چشمه بودند! صدا زد علمدار: "اگر زخم داری جدا کن سرم را ، بیا این به آن در که یک کربلا گریه دیدم من امروز بیا اشک این مشک را درنياور!" کمی آن‌طرف‌تر، کسی نیزه را برد سری نیزه را راهی کوچه‌ها کرد و تاریخ دید در رذالت وَ پستی کسی هم سری توی سرها درآورد زمین داد می‌زد که : "امرِ خدا بود نگویید با ما مدارا نکردی که بی حرمتی را تو دیدی، شنیدی و یک لحظه حتی دهان وا نکردی! " * پر از حرف باشی و گوشی نباشد پدر محرمش چاه و من هم، همین رود کسی درد ما را نمی فهمد اینجا فقط آب حلال هر مشکلی بود #ملیحه_آخوندی #محرم🖤 @seshanbegah
Mostrar todo...
🕊 8
انگار کن که حضرت زینب... دعا کردم اما نشد، زیر حرفش نزد، دستِ پر بود و از آخر آمد ولی مقصدش را عوض کرده بودند اگرچه از آن راه رفته می آمد! و پایانِ راهش، دو راهی که هرسو به یک‌ گونه لب‌تشنه و پای رودند به خونش، به آبش... چه می‌شد سرانجام؟! که هر سو به نوعی لب چشمه بودند! صدا زد علمدار: "اگر زخم داری جدا کن سرم را ، بیا این به آن در که یک کربلا گریه دیدم من امروز بیا اشک این مشک را درنياور!" کمی آن‌طرف‌تر، کسی نیزه را برد سری نیزه را راهی کوچه‌ها کرد و تاریخ دید در رذالت وَ پستی کسی هم سری توی سرها درآورد زمین داد می‌زد که : "امرِ خدا بود نگویید با ما مدارا نکردی که بی حرمتی را تو دیدی، شنیدی و یک لحظه حتی دهان وا نکردی! " * پر از حرف باشی و گوشی نباشد پدر محرمش چاه و من هم، همین رود کسی درد ما را نمی فهمد اینجا فقط آب حلال هر مشکلی بود #ملیحه_آخوندی #محرم🖤 @seshanbegah
Mostrar todo...
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊

@akhoondi_malihe همه روزای خدا سه‌شنبه بود💚 پیام ناشناس به سرکار خانوم آخوندی😁

https://telegram.me/BChatBot?start=sc-535385-rcq2y30

Photo unavailableShow in Telegram
. حالا روزا همشون سه‌شنبه‌ان...🕊
Mostrar todo...
🕊 11
. چندتا از فامیلا که این شعرو خوندن، پیام دادن که آیا واقعا برگشتم؟ این فقط یه شعره و حسرت من... دلتنگیه برای زندگیِ قبل این سه سال... محرما، دلتنگیم بیشترم میشه، اما نمی‌دونم کی وقتش می‌رسه. شایدم هیچ‌وقت نرسه... ما شاعرا چیزایی که نداریم و یا نمی‌تونیم داشته باشیم رو شعر می‌کنیم بلکه تخلیه شیم. التماس دعا🕊
Mostrar todo...
🕊 4
صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ‌ الحُسَین کجا برم وقتی که دنیا بی خیاله گم شدم من بلدم خونه‌مونو چرا سه ساله گم شدم؟! مُحرمت داره به کوچه‌مون پامو وا می‌کنه توو روضه‌های خونگیمون منو پیدا می‌کنه قدم قدم قدم قدم قدم قدم قدم زدم واسه شماس یا که خودم مهم اینه که اومدم آدمی که با شونه‌‌ی شکسته روی پاهاشه این دفه میشه سر من رو شونه‌ی عَلَم باشه؟ بهونه می‌کنم تو وُ علم رو، گریه می‌کنم ببخش اگه غصه‌ی مادرم رو گریه می‌کنم دستای کی پای اجاق نذریا نمی‌سوزه؟ پیرهن سیاه بچه‌های کوچه رو کی می‌دوزه؟ به نونواها کی می‌سپره چونه فراوون بزنن که نون‌ها سنگ تو رو به سینه‌هاشون بزنن! شبیه وا موندن یک گره رو دارِ قالیه آدمی که توی شلوغیام جاش خالیه سه ساله گفتم که بی‌بی مادرم‌ و بابام علی سه ساله انگاری زبونی بوده عشقتون، ولی میشه منو واقعی بی خیال این جهان کنی میشه یه فرصت بدی‌‌‌ و دوباره امتحان کنی؟ می‌خوام دوباره بند به بند لهوف‌و دوُر کنم با خطبه‌های زینبت، جاخالیا رو پر کنم #ملیحه_آخوندی #محرم #مادر #امام_حسین_من @seshanbegah🕊
Mostrar todo...
🕊 7
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.