тσχ¢ι мυѕι¢

آمین! 🤲✨

منتظرم بارون بیاددد! 🙂👨‍🦯

دیگ حس حال هیچی نی! 👨‍🦯

می دونید تو گاوبازی جایزه اول به کی تعلق میگیره؟ به کسی که نسبت به حمله گاو، بهترین جا خالی ها رو داده نه به اون کسی که با گاو درگیر شده! تو زندگیتون هم وقتی گاوی به سر راهتون قرار میگیره، حتما بکش کنار! درگیری با یه سریا بی فایده‌است =) @Toxci_music

اگه در گوگل میلیون‌ها سایت عجیب و ترسناک وجود داشته باشه سایت http://sentimentalcorp.org/ جز ده سایت عجیبیه که به خوبی برنامه نویسی شده و شمارو میترسونه! ⚠️〰این سایت یکی از رازالودترین و عجیب ترین سایتهاست که امکان نداره منظور دقیقش رو متوجه بشید روی هرچیزی که در این سایت کلیک کنید وارد یک قسمت عجیب میشید که در اون قسمت هزاران فایل صوتی وجود داره که با زدن روی اون فایلا وارد یک قسمت دیگه میشید که اصلا شبیه قسمت قبلی نیست- ⚠️〰این سایت در کمال ناباوری و در عین سادگی پر از فایله و شاید بالای 2 هزار فايل صوتی و تصویری درونش قرار داره این سایت چندین ساله که پست جدیدی داخلش اپلود نمیشه 〰دیدن این سایت برای اشخاصی که حساسن و میترسند توصیه نمیشه پیدا کردن راز بزرگ این سایت به عهده ی شما:»💀🗿 @Toxci_music

یک افسانه عجیب و غریب در باره بازی " Blue Baby Blue " است که خیلی هم خطرناک است. انها میگویند اگر این مراسم را انجام دهید یک کودک شیطانی در اغوش شما ظاهر میشود. مراحل بازی: وارد حمام شوید و در رو قفل کنید چراغ ها رو خواموش کنید و سپس به اینه نگاه کنید و 13 بار " Baby Blue Blue Baby " را بدونه اشتباه تکرار کنید. اگر شما این کار را درست انجام دهید ناگهان وزن یک کودک را در اغوش خود احساس خواهید کرد. کودک بزرگ تر و بزرگ تر میشود و سنگین تر و سنگین تر... قبل از انکه خیلی سنگین شود باید سریع بچه نوزاد را بیندازید و فرار کنید و از حمام خارج شوید. اگر شما این کار را انجام ندهید روحه زنی شرور داخل اینه ظاهر میشود (روح مادر نوزاد است که گفته میشود طی اتفاق وحشتناکی جفتشون مردن) و جیغ میکشد و میگوید " دخترم را به من بازگردانید " و جیغ هایش چنان بلند میشود تا اینه بشکند و اگر هنوز فرار نکرده باشید شما رو میکشد! گروهی از دختران در چین داستان نوزاد ابی رو خوندند و تصمیم به انجام آن گرفتن. انها اعتقاد داشتند که احضار موفقیت امیز خواهد بود. بنابراین دوست خود لورا را به داخل حمام فرستادند. لورا چراغ هارو خواموش کرد و در را بست و شروع به گفتن "Baby Blue Blue Baby" کرد. ناگهان نوزاد در اغوشش ظاهر شد لورا به شدت ترسیده بود و نمیدانست چه کند. او میخواست نوزاد را رها کند اما از انچه که ممکن است رخ دهد ترسید. او فقط ایستاده بود و کودک هم همچنان در حال سنگین تر شدن بود. ناگهان چیزی را در اینه دید و از ترس فریاد زد. هنگامی که دوستانش صدایه فریاد او را شنیدند. سعی کردند درهای حمام را باز کنند. اما در ها قفل شده بودن. سر انجام به سختی در را شکستند و وارد شدند. انها لورا را در کف حمام مرده دیدند. چشمانش خراشیده شده بود انها نمیتوانستند بدنش را حرکت دهند. زیرا چیزی نامرعي او را به زمین چسبانده بود. @Toxci_music

#استوری @Toxci_music