دبی فورد

زیبا ترین و محبوب ترین با رسیدن به حدود سی سالگی یاد گرفته بودم چگونه مطمئن به خود به نظر برسم؛ حتی در مواقعی که نبودم. تمرین می کردم که از محبوب ترین چهره های مجالس باشم و از آن مهم تر احساس می کردم خاص هستم. به استخدام باشگاه کریکت در آمدم که یکی از شیک ترین مکان های شبانه بود و مدیر روابط عمومی آن جا شدم. به شدت این شغل را می خواستم زیرا احساس می کردم قدرتی به من می دهد که بر اطمینان به خودم می افزاید و مرا مرکز توجه می کند. در آن هنگام میامی به دلیل داشتن محافل شبانه خصوصی، مشهور بود مردم دسته دسته به چنین مکان هایی می آمدند تا اوقاتی خوش داشته باشند و احساس کنند خاص و پر شور و نشاط هستند. اکنون من حق داشتم انتخاب کنم که چه کسی اجازه ورود به یکی از این مکان های خاص را داشته باشد و چه کسی مجبور شود ساعت ها در صف بایستد. بنابراین هر شب یکی از لباس های گوناگونم را می پوشیدم و سر کار "مهم" خود می رفتم. احساس می کردم کسی هستم. معمولاً هر شب، چند شاهزاده، کنت، دوک و دیگر افراد مهم به مکان ما سر می زدند. آن ها همیشه با زیبا ترین کت و شلوار های ایتالیایی و لباس های فرانسوی و در میان حلقه محافظان و همراهان می آمدند. وظیفه داشتم از آن ها استقبال کنم و توجه داشته باشم که سر بهترین میز ها بنشینند و به خوبی پذیرایی شوند. از آن جا که این آدم ها خیلی خرج می کردند. مدیریت احساس می کرد پذیرایی خاص از آن ها موجه است شبی یک کنت اروپایی به آن جا آمـد کـه بـه سوی من جلب شد و وقتی من را دعوت کرد سر میزشان بنشینم و با آن ها شام بخورم، البته بیست درجه به اعتماد به نفسم افزوده شد. از آن جا که نمی توانستم واقعاً کارم را رها کنم گفتم هر وقت آن جا کمی خلوت شد، می آیم و با آن ها می نشینم.کنت و همراهان او به اندازه ای سرگرم کننده و با بیش تر آدم های طرف صحبتم متفاوت بودند که شیفته او و جهانش شدم. ادامه دارد ... دبی فورد شجاعت ص 66 و 67 کانال دبی فورد @DebbieFord

ادامه ... آن گاه به جای بلند کردن شما که زمین خورده اید، شما را تکه تکه می کند و هر گونه اطمینانی را که به خود داشتید از بین می برد. در این شرایط به جای این که با خودتان احساس همدلی کنید، به سرزنش خود می پردازید و رفتار تان را زیر ذره بین کمال گرایی می گذارید یا به جای پذیرش موفقیت ها و دستاورد هایتان. آن ها را در نتیجه مقایسه خودتان با دیگران کم ارزش می کنید. اگر تأثیر این بازی چنین ویران گر نبود می توانستیم آن را فقط به عنوان کسالت بار ترین الگوی قابل پیش بینی ممکن بدانیم. اما نمی توانیم آن را توجیه کنیم. زیرا تأسف بار است ساختار ایگوی ما وادارمان می سازد تا با نزدیک بینی بر زندگی خود متمرکز شویم و در یک صحنه کوچک که فقط برای یک بازیگر - یا یک وجود مجزا - جا دارد بازی کنیم. اما حقیقت این است که زندگی هیچ کس بی ارزش و کم اهمیت نیست. حتی یک زندگی وجود ندارد که مجموع را بسیار با ارزش تر نکند. جایی در درونمان می دانیم که این موضوع حقیقت دارد؛ صدایی _ هر چند ضعیف _ را می شنویم که ما را فرا می خواند تا به سوی این زندگی بزرگ تر پیش برویم. این زندگی که بر پایه های محکم صداقت و اصالت استوار است از ما می خواهد معنای واقعی اطمینان به خود را در نظر بگیریم. چه نکاتی را برای برخورداری از اطمینان حقیقی و اصیل باید بدانیم؟ برای دستیابی به اطمینان حقیقی، باید خود را از ترس مربوط به ساختار ایگوی فردی بیرون بکشیم و در جهانی نو و متفاوت زندگی کنیم که بر اساس ارتباط با نیرویی بزرگ تر از خودمان شکل گرفته است. شاید بیرون کشیدن خودمان از ترس کاری ساده نباشد، اما گزینه ای است که می توانیم انتخاب کنیم. این حتی بیش تر از یک انتخاب است؛ یک دگرگونی است این رفتن به ورای ترس، ما را به مکانی می برد که لازم می شود تفکرمان را به کلی دگرگون کنیم. دبی فورد شجاعت ص 65 و 66 کانال دبی فورد @DebbieFord

ادامه ... این عرض اندام ایگو است که نقش اطمینان را بازی می نماید و ما از آن به عنوان یک شیوه محافظتی استفاده می کنیم که خود انگاره ، یعنی آن من ساختگی را که خودمان می انگاریم، حفظ کند. این اطمینان دروغین اجازه نمی دهد ما خود واقعی مان را ببینیم و به آن حالتی از بودن دست یابیم که اعتمـاد بـه نـفـس واقعی در آن مستقر است. تأثیر این اطمینان دروغین، بی تردید کوتاه مدت است و واقعاً ما را از نا امنی های عمیق نجات نمی دهد. می توانیم لباس پوشیده و آماده رفتن باشیم، اما کسی از کنار ما رد شود و چپ چپ نگاهمان کند تا ناگهان شک و تردید به خودمان در ما بیدار شود و سر زشتش را بلند کند. نا امنی هایمان به این دلیل می توانند ناگهان ما را در اختیار بگیرند و اعتماد به نفسمان را بر بایند که در واقع هرگز از اعتماد به نفس حقیقی برخوردار نبوده ایم. بنا بر تعریف، اطمینان دروغین فقط هنگامی مؤثر است که به شما و دیگران می قبولاند عالی هستید. اما در مواقعی که اطمینان دروغین با تجربه ای نا مطلوب سوراخ می شود - مثل وقتی که با سؤال یا تردید رو به رو یا نادیده گرفته می شود - تنبيه خاص خود را دارد. در چنین مواقعی اطمینان دروغین بی درنگ به جهنمی تبدیل می گردد و شما را سرزنش می کند که چرا در این بازی برد ناپذیر، برنده نشدید. در این هنگام است که می توانید مطمئن باشید ایگوی شما زمامدار است. ادامه دارد ... دبی فورد شجاعت ص 64 و 65 کانال دبی فورد @DebbieFord

ادامه ... در این الگو نا امنی های خود را با مقایسه و قضاوت تسکین می دهیم. مشکل این است که ایگو چاه بی انتهای نا امنی ها است ساز و کار های گوناگون دفاعی ایگو - مانند ترس های نهفته در زیر آن ها - معمولاً با صدایی بلند خود کامه و خود بین همراه می شود که شاید شبیه به این ها باشد: فقط اگر من جهان را اداره می کردم دنیا بهشت می شد. فقط اگر من کاره ای بودم. من می دانم بهترین کار برای _ چیست. فقط اگر به حرف من گوش داده بودند. من از همه آن احمق ها بهتر می فهمم. دنیا پر از احمق است. فقط اگر مجبور نبودیم با این آدم های بی کفایت کار کنیم، همه چیز درست می شد. به هیچ کس نیاز ندارم. قوانین، شامل من نمی شوند. هر کاری دلم بخواهد، می کنم. من از آن قماش نیستم. من از آن ها بهترم. ادامه دارد ... دبی فورد شجاعت ص 64 کانال دبی فورد @DebbieFord

ادامه ... حقیقت این است که ما به هر دو موهبت اطمینان و اعتماد به نفس نیاز داریم. آن ها دو روی یک سکه هستند. وضعیت زندگی شخصی و جهان ما در کل از ما می خواهد که مفهوم ژرف تر اطمینان را درک کنیم و خود را در جریان اطمینان حقیقی قرار دهیم. هنگامی که دست به اکتشاف اطمینان می زنیم، باید آن را از اطمینان دروغین مربوط به ساختار ایگو تمایز دهیم برنامه اطمینان دروغین، پنهان کردن نا امنی هایمان و خوراندن این باور دروغ به ما است که مشکلی نداریم. وظیفه ایگو این است که خود را از دیگران متمایز کند در نتیجه از سنین کودکی آموزش دیده ایم که باور کنیم ما افراد بشر از همه کس و همه چیز پیرامونمـان جـدا هستیم. در نتیجه سال ها گوش دادن به حرف های درونی و تکراری ایگو، سلطه آن را پذیرفته و این باور دردناک را قبول کرده ایم که بخشی از هیچ طرح الهی نیستیم. مشغله تمام وقت ایگو این است که فکر جدایی را توسط قضاوت‌ مقایسه و حواس پرتی زنده نگاه دارد. قضاوت می کنیم که از کسی بهتر یا بدتر هستیم، از کسی خوش اقبال تر یا بد اقبال تر هستیم، از آن یکی خوش قیافه تر یا از این یکی بد قیافه تر هستیم، خاص هستیم و مهم تر یا کم اهمیت تر هستیم. این مقایسه ها درون ایگوی ما رخ می دهند. ایگو این راهکار را برای پرت کردن حواس به کار می برد تا ما را از پرسیدن کاویدن و احتمالاً رسیدن به شناختی عمیق و حقیقتی ژرف تر باز دارد. ایگو از ماندن در منطقه بی خطر جدا بودن، احساس راحتی می کند و مانند همسری که بدترین رابطه از نوع هم وابستگی را با او داریم نمی خواهد ما از لحاظ عاطفی با واقعیتی والا تر درگیر شویم. پس بی تردید می دانیم هر وقت حواس ما با لذت های عذاب آور مسائل پیش پا افتاده، اوهام، اعتیاد ها و مشکلات آدم های دیگر پرت می شود، کار کار ایگو است. ادامه دارد ... دبی فورد شجاعت ص 62 و 63 کانال دبی فورد @DebbieFord

ادامه ... معمولاً واژه های "اطمینان" و "اعتماد به نفس" را به یک معنی به کار می بریم. با این همه تشخیص و تمایز ویژگی های هر کدام برای مطالبه شجاعت ما بسیار است. هنگامی که از اطمینان سخن می گوییم معمولاً به اوضاع و شرایط "آن جا" اشاره داریم من مطمئن هستم همه چیز عالی خواهد شد. مطمئن هستم همه سر وقت می آیند. مطمئن هستم نظام قضایی پیروز خواهد شد. مطمئن هستم آن ها کار درست را انجام خواهند داد. اگر چه این سخنان از جایگاه اعتقاد و ایمان شخصی گفته می شوند. اما این نوع از اطمینان تقریباً همیشه به عاملی بیرون از خودمان بستگی دارد. اعتماد به نفس باور به خود است؛ باور به توانایی ها و نقاط قوت خود نوعی اطمینان به خود با اعتماد به نفس همراه است. نکته درخور توجه این است که معمولاً در برخی زمینه ها اعتماد به نفس داریم و در بعضی زمینه های دیگر نه. همیشه می بینیم که کسی در زمینه نگهداری و پرورش فرزندانش مطمئن است. اما از توان خود در اداره کار و کسب اطمینانی ندارد یک نفر از درک دادهه های فنی پیچیده مطمئن است، اما از توان خود به انجام یک گفت و گوی رو در رو اطمینانی ندارد. کسی دیگر، از اجرای برنامه روی صحنه و در حضور هزاران نفر مطمئن است، اما از توان خود به داشتن زندگی مشترک صمیمانه اطمینانی ندارد. ادامه دارد ... دبی فورد شجاعت ص 62 کانال دبی فورد @DebbieFord

اطمینان حقیقی از ازل انسان های بزرگ درباره، اطمینان برای همدیگر نوشته اند. نویسنده توانا، آسترید آلود می نویسد: بیش تر عمرم را به راه رفتن زیر ابر سنگین حسادت گذرانده ام که قطره های باران اسیدی آن، دیدم را تار و قلبم را سوراخ سوراخ کرد پس از آن که آموختم از چتر اطمینان استفاده کنم، آسمان برایم باز شد و خورشید شادی، همراه وفادارم شد. نظر می رسد اطمینان، از آن ویژگی هایی باشد که بسیاری از ما آرزو داریم بیش تر، از آن داشته باشیم به باور ما این احساس نشاط بخش، پاسخی به آرزو هایمان است و این امکان را به ما می دهد که خواسته هایمان را درخواست نماییم. در مواقعی که شنیده نمی شویم. صدایمان را بلند تر کنیم و با هر چه عالم راهمان قرار می دهد رو به رو شویم. در یک کلام، باور داریم که اطمینان سر زندگی ما را بهتر می کند. این باور، بر مبنای حقیقتی است. اطمینان، واقعاً زندگی را بهتر می کند؛ بسیار بهتر اما نوعی اطمینان وجود دارد که فراتر از تعاریف واژه نامه ها یا موضوع گردهمایی های نوید بخش است و ما در صدد هستیم از جست و جو در پی این احساس فرار دست برداریم و واقعاً مالک آن شویم. ادامه دارد ... دبی فورد شجاعت ص 61 و 62 کانال دبی فورد @DebbieFord

ادامه ... من بخش "گربه ترسوی" خودم را دوست دارم و از آن مراقبت می کنم. سعی نمی کنم آن را بیرون برانم یا تغییری در آن به وجود آورم؛ این آن بخشی از من است که ترس هایم را حمل می کند. وقتی حاضر به قبول کردن و دوست داشتن وجود ترسانم نیستم، در یک مار پیچ سراشیبی منفی گرایی فرو می افتم. وقتی ترسم را می بینم و پذیرای هدایایی که دارد می شوم. به اطمینان و شجاعت مورد نیازم برای این که به راستی آن کسی باشم که هستم، دسترسی دارم. اگر چه ترس سرکوب شده عامل رنج شدید است، امـا هـمـیـن کـه تـرس پذیرفته شود، همچون نیروی محرک شما برای حرکت به درون جهان شجاعت و اطمینان عمل می کند. ترسی که دوست شما شده، متحدی با ارزش است که شما را به پیشروی در زمینه هایی از زندگیتان تشویق می کند که در آن ها خشنود نیستید یا از نظر عاطفی با چالش رو به رو هستید. بیایید به زخم های مقدسمان بنگریم؛ همان هایی که در ترس پیچیده شده اند. در آن جا کلید روشن کردن ذهن و تر و تازه کردن قلب دلاورمان را خواهیم یافت. به این ترتیب، به دیدار اطمینان و شجاعتی که زندگی ما را دگرگون خواهد کرد، نزدیک تر می شویم. دبی فورد شجاعت ص 58 و 59 کانال دبی فورد @DebbieFord

دوستان لطفا حق اشتراک کانال را واریز نمایید این همه بی توجهی واقعا برایم جای سوال دارد ای کاش متوجه بودید با چه زحمت و تلاشی این مطالب رایگان و در سر وقت در اختیار گذاشته می شود🙏❤️

سلام همراهان عزیز دوستان عزیزم حق اشتراک تیر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید 6037 6974 9743 0766 حسین اکبرلو بانک صادرات همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند @hossein_mysticosm پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹