cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

[🖤🥀]↳⇛✧꯭⊰❴αeѕтнeтιc❵⊱꯭✧[🖤🥀]

HOT COUPLES 💑 ᵖⁱᶜ🔞ᵛⁱᵈᵉᵒ🔞ᵍⁱᶠ🔞ᵇᵒᵗ🔞ˢᵗⁱᶜᵏ🔞 ᵈᵒⁿᵗ ᵐⁱˢˢ ⁱᵗ... 𝐙𝐚𝐩𝐚𝐬: @RealNudeee 𝐍𝐚𝐬𝐡𝐞𝐧𝐚𝐬: https://t.me/BiChatBot?start=sc-349797-ihXKYW6

Mostrar más
Irán353 627El idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
Publicaciones publicitarias
158
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

کاش نمیدیدمت :)
Mostrar todo...
تو‌قول‌داده‌بودی!
Mostrar todo...
عجیب بوی حرف میده سکوتم!
Mostrar todo...
🩸شوهر دختره عقیمه و پسره مخفیانه میره به دوستش میگه اس*پرمشو اهدا کنه بهش و تا زنش حامله بشه و😱🙊⚡ 🔥🌀⚡🔥🌀⚡🔥🌀 _چیشده #سامان چرا #ریختت این شکلیه اتفاقی #برای سارا افتاده!! با شنیدن #اسم سارا از دهن #اورمان عصبی شدم ولی #فعلا کارم بهش #گیر بود# لعنتی ⚡ میدونستم با این کارم غرورم میره سوال ولی برای از دست ندادن سارا همه کار میکردم 🩸 با چشمای سرخ شدم نگاهی گذرایی به اورمان انداختم و سرم و پایین انداختم و لب زدم: ×من عقیمم اورمان نمیتونم بچه دار بشم اگرم بچه دار نشیم مجبورم میکنن از سارا طلاق بگیرم ولی من دوسش دارم م..ن من ازت میخوام بهم اسپ*رمتو اهدا کنی 💉🧫 _چیی #دیونه شدی پسر #معلوم هس چی میگی #شاید یه راه.. حرفشو قطع کردم و لب زدم: ×خواهش میکنم اورمان اورمان کلافه چنگی به موهاش زد و لب زد: !!! ‼️⁉️ 🔥🌀⚡🔥🌀⚡🔥🌀 https://t.me/joinchat/AAAAAFFEgSrQ5X9Yey5xXw میخوای بدونی دوستش چه جوابی میده و چه بلایی سر دختر داستانمون میاد🙊🥲🚷⚡🔥🚫🚸
Mostrar todo...
پسره اومده خواستگاری دختری که دوسش داره ببین دختره چه بلایی سرش میاره🤣🤣🤣🤣🤣‼️ لیوان هارو پر از چای کردم به سالن رفتم با دیدن #امیر که داشت به ترانه لبخند میزد حرصی به سمتش رفتم سینی چای رو پاهاش خالی کردم جمع تو سکوت فرو رفت یهو امیر عربده بلندی زد -آخخخخخخخخ....خدایا سوختمممممم....چقدر داغ بودد...آیییی ننه... همه جمع از خنده داشتن ریسه میرفتن لبخندی بهش زدم کنار گوشش پچ زدم: -تا تو باشی دیگه به کسی جز خودم لبخند نزنی بسوز حقتههه باقی مونده چای وسط پاهاش خالی کردم تو یه عان صورتش قرمز شد این بار فریاد بلند تری زد: -صنممممممممممم...آی ننه...یا خدا...سوختمممم عقیم شدم.... دیگه بچه دار نمیشم آهای ایهالناس بالا پایین میپرید جمع که از خنده رو به منفجر شدن بودن یهو مادر امیر گفت: -عروس چیز پسرم رو نابود کردی که همون لحظه مجلس رفت رو هوا😂❌ https://t.me/joinchat/t5WRlDWNNhBkM2Q8 یا خود خدا🤣چیکار کرد این دختر حسود🤣🤣 مجلس ترکید پسره هم عقیم شد😂🙈 سوژه خندن این صنم و امیر😂عجب مادر شوهر پایه و باحالی😁🤣 فووول طنز🤣بهت قول میدم دل درد بگیری از خوندن پارت هاش😃❌
Mostrar todo...
عشقِ بی پایان|سرنوشتی تلخ💫

﷽ 🧿 وَ مِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ🧿 °رمان ها° #عشق_بی_پایان1و2 #سرنوشتی_تلخ •هرگونه کپی حرام و پیگیرد قانونی دارد• نویسنده:ملیکا.ف🦋 چنل ناشناس: @nashenas_romnn بات تبادل و نظرات :🌱 @eshgh_romanbot

عصبی در اتاقشو با باز کردم؛ عینک مطالعه‌ای که زده بود عجیب جذابش کرده بود قهوه رو روی میز گذاشتم که گفت: -نمیخورم! -خودت گفتی بیاررررر! نگاه دختر کشی بهم انداخت: - الان نظرم عوض شده، عوضش کن! حرصی بهش نگاه کردم: - عه؟ اینجوریاس جناب شایان؟ یه تا ابروشو و بالا داد و متعجب بهم نگاه کرد و در کثری از ثانیه قهوه رو پخش هیکلش کردم. و پیرهن سفیدش شکلاتی شد تا به خودش اومد با لحن عصبی غرید: - فقط فرار کن ویدیا، خیلی جدی دارم میگم یک ... دو .... هنوز سه رو نگفته بود قدمامو تند تر کردم و خواستم درو باز کنم که یهو دستم کشیده شد و روی کاناپه اتاقش پرتم کرد و روم خیمه زد و گفت: - کارت به جایی رسیده رو من قهوه میریزی؟ نگاهم سر خورد گوشه لبش که اونجا هم کثیف شده بود، رد نگاهمو زد و با لحن شیطنت واری گفت: - نظرت چیه خودت پاکش کنی؟ سرشو جلو آورد که در باز شد ..‌‌‌‌‌.... https://t.me/joinchat/VPBTQuCmkGln9wAj لعنتی دختر پسر این رمان هرچی ازشون بگم کمه🤤‼️ بیا ببین چطور پسره رو روانی خودش میکنه⛔️🙈 #صرفا_خوراک_دخترای_لجبااااز⛔️ پسری که ادعا میکنه خام هیج دختری نمیشه و اما دختری که با تمام توان خلاف حرفشو بهش ثابت میکنه🙊♨️ https://t.me/joinchat/VPBTQuCmkGln9wAj این رمان حق عضویتی شده و فقط به مدت پنج ساعت اجازه جوین شدن در این چنل رو دارید... بعد از پنج ساعت لینک باطل میشه! پس از این فرصت محدود استفاده کنید
Mostrar todo...

#گناه🚫 #دختری_که_اسیر_دست_رادان_رئیس_باند_مافیا_میشه_و...♨️ #رادان بادیدن بشقاب خالیم #لبخند یه وری زد وسرشوتکون داد: _خوبه،حالابرو تو#اتاقت تابیام. دوباره اون #لرز عجیب و#تپش های بلند#قلبم...💯 #نفس عمیقی کشیدم ودستمو روی #قلبم گذاشتم،#قلبم قصدفراراز#سینم روداشت. به سمت #تخت رفتم وروش نشستم.💢 خداخدا میکردم که #نیاد ولی ازشانس #گندمن هنوزدودقیقه نگذشته بودکه #رادان دراتاق روبازکرد وبا#پمادی توی دستش وارداتاق شد وازهمون جلوی دربه لباسام اشاره کردومن...♨️ #دختر_بچه_ای_که_نمیدونه_چه_بلایی_داره_سرش_میاد_و_مجبوره_به_باند_مافیا_سرویس_بده💢♨️ https://t.me/joinchat/T_p8j3yo_08bEJL2 https://t.me/joinchat/T_p8j3yo_08bEJL2
Mostrar todo...
ᯖ [Ꮆ⊕ภ🍷ΔᏲ]ᯖ

°• ○●°• ○● ﷽ ●○•° ●○•° شراب قرمز لبات مست کننده ترین الکل دنیا🔥🍷 #گناه🚫 (پارت گذاری،شنبه،سه شنبه وپنجشنبه ۲پارت طولانی) به تخیل: Paryzad_kiayi🍷🔥 بهم‌بگو🙃👇

https://t.me/BiChatBot?start=sc-378323-pAbjlOL

#پارتی‌ از آینده _باربد تورو خدا #چشماتو باز کن #باشه نخواب‌ یکی بالاخره میاد #نجات پیدا میکنی‌ باشه عشقم‌ چیزیت نشه باشع تو حق‌ #نداری چیزیت بشه با چشمای‌ #نیمه‌ بازش‌ #زل زد تو چشام‌ که با گریه خم شدم‌ #جفت چشاشو‌ بوسیدم‌ و گفتم:عشقم‌ تو چیزیت‌ #نمیشه‌ خب #حق‌ نداری‌ بدون من #جایی بری لبخند بی‌ جونی‌ زد و دست #خونیشو‌ بالا اوردو‌ گذاشت‌ رو #گونمو با صدایی‌ ک ب #زور شنیده‌ میشد‌ گفت:حرس‌ نخور‌ #گربه‌ کوچولوم‌ من‌ چیزیم... هنوز‌ #حرفش تموم‌ نشده بود ک‌ #سرفه‌ کردو‌ خون‌ از تو #دهنش‌ ریخت‌ بیرون.. میخای‌ #ادامه‌ شو‌ بخونی‌ و بفهمی #پسره‌ چی میشع؟☹️💔 پس‌ بدو‌ تو چنل‌ زیر‌ که‌ نویسنده‌ غوغا‌ کرده😢✨ https://t.me/joinchat/FLYnTetd6Qk3M2Jk
Mostrar todo...
24.19 MB
پارت_۳۹ #در زیر سایه‌ نگاه تو من:هعی‌ دارے چیکار‌ میکنی باربد:هیش‌ بزار بعد اینهمه‌ سال حداقل #بوت‌ کنم‌ یکم‌ مکث‌ کردو‌ گفت:توهم ک‌ هنوز‌ همون‌ #عطرو‌ میزنی‌ #شیرین‌ و ناب اخمامو‌ بیشتر‌ کشیدم‌ تو همو‌ گفتم:خب ڪ چی‌ مسخ‌ #نگام کردو‌ گفت:هیچے ولے زیادے #شیرینه‌ جورے ڪ آدم دوست‌ دارع هعی‌ بوت‌ کنه‌ هلش‌ دادم ڪ ے میلی‌ مترم تکون نخورد من:برو بیرون‌ دیگ‌ #زیادے اینجا موندی‌،یا اگ نمیری‌ برو اون ور من میخام‌ برم وقتے دیدم‌ تکون‌ #نمیخورع‌ خودم‌ از بغلش رد شدم‌ و #خواستم‌ برم‌ بیرون‌ ڪ یهو‌ از پشت‌ من‌ کشید‌ و کوبید‌ ب دیوار ڪ صداے #تق‌ تق‌ ستون‌ فقراتم‌ و شنیدم من:آخ #وحشے چته‌‌ کمرم‌ خورد‌ شد باربد:هییش بعد از تموم‌ شدن حرفش‌ سریع‌ #لباے گرمشو‌ گذاشت‌ رو لبام‌ ڪ اصلا‌ توش‌ موندم و‌ توان‌ هیچ کارے و نداشتم با‌ مک‌ محکمی‌ ڪ ب #لبم‌ زد ب خودم‌ اومدمو‌ #سعی‌ کردم‌ #هولش‌ بدم‌ ڪ انگار ن‌ انگار‌ وقتی‌ دید واقعا‌ نفس‌ کم اوردم‌ جدا شد و نجوا گرانه گفت:دلم براے تعم‌ #لبات‌ تنگ شده بود گربه‌ #کوچولو بعد‌ سرشو برد تو #گردنمو‌ ی‌ مک‌ کوچیڪ زد‌ ڪ سریع‌ #هولش‌ دادمو‌ زدم‌ از اتاق بیرون‌... میخای‌ ادامه‌ شو‌ بخونی‌ پس‌ زود عضو‌ شو‌✨☺️ پسرع‌ بعد‌ از پنج‌‌سال‌ اومده‌ و مزاحم‌ دختره‌ میشه‌ هی😒💔 https://t.me/joinchat/FLYnTetd6Qk3M2Jk
Mostrar todo...
[♡در زیر سایہ نگاه تو‌‌♡]

رمان عشق پر دردسر پایان‌ یافت(pdfدر چنل) در زیر سایه نگاه‌ تو‌:درحال تایپ.... عشق رزمی کار من:آنلاین.... ب قلم_آوا ژانر:(عاشقانه؛هات🚫🔥💦)

https://t.me/joinchat/vhm8r_Aj97c4MTNk

چنل‌ عشق رزمی‌ کار من☝🏻 آیدی‌ نویسنده👇🏻 @Another30tt

Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.