cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

یادداشت های شبانه

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
301
Suscriptores
Sin datos24 horas
+27 días
+1230 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

رگبارکلمات...!!! محمدراعی فرد شاید کم سابقه یا بی سابقه بود این حجم بارش  ، آسمان ایران بغض ترکاند وآنقدر گریست وگریست تا براو خرده نگیرند که چرا اینقدر خسیس وممسک است ، آنقدر همراه با گریستن فریادهای بلندی بر ایران کشیدو بر زمین وزمان برق انداخت که دست وپای مسئولین بحران زده را در جایگاه مدیریت بحران دست وپایشان را درپوست گردو گذارد. همانگونه که تگرگ وباران براین زمین ودرخت تشنه سیلی های سخت نواختند ، کلماتی را که که چون مسلسلهای سنگین بر تن واندیشه وفکرمردم برآنان فرودآمدرا نیزشاهد بودیم ، کلماتی که چون کودکان با آنها بازی میشود وکم کم رنگ میبازند و تا از هویت ومفهوم ومعنا رنگ ببازد. همانگونه که بارها تکرارشده ، کلمات چون گلوله هایی هستند که انسان می کُشد ، پایمال میکند ومی میراند ، اما همین کلمات از بس استعمال میشوند وهیچ خاصیتی را از خود برجای نمیگذارند میشوند گلوله های مشقی وبعدترها کلوله های پلاستیکی ودرنهایت چوت ترقه فقط تولیدصدا میکنند ، که نه توان کشتن ریا وتملق وچاپلوسی را دارد ونه توان مثله کردن فساد و دروغ و قضاوت را ، این گلوله ها وقتی ازجنگی به ترقه تبدیل میشوند ، عدالت را قلقلک میدهند وسیاست را بازیچه ومردم را نامرئی میکنند که مبادا دیده شوند ، گلوله های ترقه ای ،‌ باقانون مغازله میکنند و با تبحراورا دورمیزنند ، این توان را دارند که مردم را چون یک عکس العمل شیمیایی تجزیه کنند به ۹۰ درصد و۱۰ درصد تا برمبنای لوث کردن واقعیت آنان را دوباره ترکیب کنند ، همچون آب وروغن که ناشدنی است. کلمات آنقدر بی ارزش وبی محتواشده اند که گاه تلخندی زورکی برلبانت می نشاند. این ترقه ها دیگر توان خش انداختن برچهرهای کریه اختلاس وپولشویی وغارت وچپاول ورانتخواری را هم ندارند وفقط صدای تقی ازآنان شنیده میشود..! گاه این کلمات ذهن انسان را قلقلک میدهند که چگونه از محتوا ومفهوم خالی شده اند ، در جنگ ۸ساله کلمه حماسه     کاربردی عمیق داشت امااینکه حضورمردم در اولین دور انتخابات مجلس در اسفدماه واردیبهشت ماه جاری را با ۴۰ درصد و بین ۸تا ۱۰ درصد را حماسه بناممیم ، همان دستمالی کردن و ترقه درکردن کلمات است این ترقه ها اما میتوانند برخی اصطلاحات وکلمات منزوی وتنها را مثله کرده وقطعه قطعه کنند ، همچون آزادی مصرح درقانون اساسی، همچون عدالت ، همچون قانون ، همچون پاک دستی وپاک اندیشی وپاک زبانی وپاک رفتاری وپاک طینتی را به راحتی یک تخمه شکستن یا پفک خوردن نابود کند...!!! @sh_ya12 #محمد_راعی_فرد
Mostrar todo...
👏 4👍 3
آیا بالغ شده ایم...!!! افرادی که در مسیر زندگی، به بلوغ عاطفی و فکری و شخصیتی می رسند،خودبه خود، در سکوتی خاص قرار می گیرند که لبریز از محبت و مهربانی ست.برای این افراد، قضاوت شدن توسط دیگران، اهمیتی ندارد، زیرا که آنان، نگرانِ تصویرِ ذهنی دیگران در مورد خودشان نیستند.این افراد از میدان مسابقه خارج شده اند و خود را بادیگران مقایسه نمی کنند.حتی اگر دیگران، آن ها را بازنده بدانند، برای شان اهمیتی ندارد.افراد بالغ، به نقطه ای رسیده اند که فهمیده اند، زندگی، مثل یک بازی، برای آمدن و نماندن است.آن ها فهمیده اند که بهترین مواجهه با زندگی، مهربانی ست.افراد بالغ، در مواجهه با دیگران، به خوبی و زیبایی افراد، اشاره می کنند و همین دیگران، در مقابلِ افراد بالغ، نسبت به خودشان، احساس خوبی پیدا می کنند.افراد بالغ، اگر انتقادی هم می کنند،یک انتقاد عقلانی ست و انتقادشان،بر اساسِ تنش و تخریب نیست ، افراد بالغ خویش را غلام قدرت نمیکنند و بازیچه شدن را دوست نمی دارند . افراد بالغ، در صورت نیاز، نظرشان را اعلام می کنند و سعی بر به کرسی نشاندنِ نظرشان ندارند.می گویند و عبور می کنند و این که طرف مقابل، بپذیرد یا نپذیرد، برای شان اهمیتی ندارد.افراد بالغ، از چسبیدن به سیستم های فکری و فلسفی و خنیاگران دنیای سیاست دوری می جویند ، آن ها، مطالعه می کنند و با دقت، به نظرِ دیگران توجه می کنند، اما بندهِ ی یک شخص، یا یک مکتب نمی شوند. افرادبالغ نه گفتن را بخوبی آموخته اند و در غرقابه های فساد تن نمی شویند . افراد بالغ، از کسی، بت نمی سازند و کرنش وچاپلوسی وتدلیس را حرام عقلانی می دانند ، با عدم جدیتی خاص زندگی می کنند که از ژرفای وجودشان آشکار می شود، که همان وارستگی است.افراد بالغ، هم در زندگی هستند هم جدا از زندگی! و به افکار و اشیا و اشخاص، نمی چسبند.افراد بالغ، به رنج های شان، لبخند می زنند و می دانند که زندگی، در گذر است...!!! ‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎@sh_ya12
Mostrar todo...
👏 3
ریشه درآب.... چکمه های لاستیکی سیاه رنگش را که تابالای رانهای تکیده ولاغرش را می پوشاندبالاکشید...یقه کت مندرسش راکه سالها ازآخرین تعمیرش می گذشت ،بالازد...درب کلبه قدیمی اش راکه بازکرد..بادسرد پاییزی مثل شلاقی صورت نتراشیده ودرهم شکسته اش را شلاق زد...دکمه آخرکت اش راانداخت...دستان استخوانی اش را در داخل جیبهای چپاند تاشاید گرمترشوند... مثل همیشه روبه سوی دریا کرد..چشمانش را ریزکرد تا سوز هوا کمتر بسوزاندشان...انگارهمین دیروزبود...چهل سال پیش درون همان کلبه تازه عروسش را پاگشاکرده بود..هنوز گونه های سرخ شده از شرمی کودکانه همسر شانزده ساله اش رابخاطرداشت...چشمان آبی رنگ وپوست سفیدش چه هارمونی زیبایی رادر آن کلبه پرخروش فراهم کرده بود...چندماه بعد ستاره ضربان وروح زنده ای را درحودحس کرد... آن روزلعنتی...اصرارستاره...التماسش برای کمک...مجبورش کردکه برای ماهیگیری اوراباخودهمراه کند...نمیخواست زیاددوربرود...آسمان عصبانی بود...دریاراموج برداشت...قایق شده بوبازیچه موجهای سرکش ودرون گردابی که فروافتاد...ستاره اش از درون قایق به پروازدرآمد...دیدکه گیسوان زیبا وروشن همسرش چون امواج دریا برصورتش ربخت وچشمان ازحدقه درآمده اش با نگاهش تلاقی کردند... جنازه همسرش راهیچگاه نیافت...دریا هیچگاه اوراپس نداد... پیرمرد...ایستاد...جعبه نقره ای رنگ سیگار را ازجیب بغلش بیرون آورد...کاغذ مستطیل سفیدرنگی را برداشت..کمی توتون باانگشتان استخوانی ولرزانش ازکنار جعبه برداشت ودرون کاغذسفیدریخت...پیچاندوبازبانش لبه کاغذراخیس کرد...چسباند... فندک نفتی اش راازجیب شلوارش بیرون کشید وچندبارزبانه اش را کشید..چندبار جرقه ای زد وفتیله پنبه ای آتش گرفت...سیگارش راگیراند..چندپک محکم به سیگارش زد..بازچشمانش راتنگ کرد...باخودش حرف میزد...بلند بلند... زد به دریا...کسی اوراندید...به درون دربا خزید...بادوآب را حس نکرد...بیشتروبیشترفرورفت..تاکمر..بازهم بیشترفرورفت...آب به لبهایش رسید...باز فرورفت...چشمانش را بازتنگ کرد...بازهم  پایینتررفت...ودیگربالانیامد...ستاره رادید... چندماه بعد که دریاباخستی فراوان جنازه پیرمردرا پس نداد...درکنارساحلی..کودکی بسوی جسم براقی کنجکاوانه دوید...جعبه نقره ای رنگی را دردستش چرخاند...نگاهی کرد وبه گوشه ای پرتابش کرد ودورشد... @sh_ya12 #محمد_راعی_فرد
Mostrar todo...
👍 4👏 2
حس پنهان... محمدراعی فرد گاه بازشدن گل لاله عباسی کوچکی توراآنقدرخوشحال میکند که شهدش میشودخاطره ای درگوشه ذهن انباشته شده از روزمره گی های تکراریت....گاه صدای قمری لانه کرده بربالای حصیرلوله شده پشت پنجره یابالای کنتوربرقی تورو به وجد می آورد...گاه قدمهای تندمورچه ای برروی میز صبحانه ات که تکه نانی را به غنیمت می برد ...می اندازد وباز تکرار...لبخندی بر چهره ات می نشاند....گاه بخار گرم فنجان چای ات قبل از فروبردن قطعه قندی در درونش تورا سرحال می آورد...گاه لبخند شیرین طفلی که بازیگوشانه پستان میمکد ودهان پرشیرش را به خنده ای معطر  می گشاید هوش ازتومیبرد...گاه دیدن قاصدکی درحال پرواز روحت را شادمیکند... گاه چشمان غمگین مادرت راکه میبینی انگار غم عالم  قلمبه شده روی قلبت...گاه دستان پرپینه و چهره درهم کوبیده شده پدر توراازدرون تکان می دهد...گاه صدای مکرر ولاینقطع بچه گربه هایی که دوروز است مادر له شده درزیر چرخ ماشینی به سراغ شان نیامده دیوانه ات میکند...گاه گنجشککی که تازه بال پروازگشوده وهنوز دوسمت نوک کوچکش زرداست وبه سختی درهوا معلق میماند در دست کودکی اسیرمیشود دلت را به درد می آورد... لازم نیست که برای شادی هاو غمهایمان اتفاقات بزرگ وپیچیده ای بیفتد...حوادثی بسیارکوچک وپیش پاافتاده هم این توان رادارند که مارا بسازند ویا تخریب کنند...مهم زاویه نگاهمان به رویدادهای اطراف مان است...آنجاست که شخصیتمان ونگرشمان به زندگی بازتعریف میشود...همانگونه که لبخند نامش زندگیست که نیست...زهرخند نیز مرگی است که نیست...دنیای ما جهان تعادل است...خرابش نکنیم...لبخند وتلخند هر دو ازنیازهای روح خسته بشری است.. @sh_ya12 #محمد_راعی_فرد
Mostrar todo...
4👍 1👏 1🙏 1
نقشه راه یعنی چه ...؟!!! محمدراعی فرد تقریبا تمامی دولتهایی که دراین چهاردهه آمده و دو دوره هم ایستایی داشته اند وبالاخره رفته اند از نقشه راه سخنها گفتند وشعرها سرودند ، اما واقعیت اینکه هیچکدام شان لب نگشودند که اصلا نقشه راه یعنی چه و قرار است چه تخم طلایی برای ملت بگذارد ، ازمردم ونمایندگان و قوه قضاییه هم که بپرسید به یک پاسخ متقن و منطقی وعقلانی نخواهید رسید. چنین بنظر میرسد که نقشه راه تعریفی کلان وفراملی دارد ، این نقشه با استفاده از اتفاقات وامکانات گذشته  پی ریزی و بُتُن بستری را میریزد که قراراست براین فونداسیون محکم وقوی ومهندسی شده آینده ای را بنا کنند... نقشه راه یعنی اینکه بدانی کشورت چه چیزهایی دارد ویاندارد ، اگر دارد چگونه باید در حصول آن برنامه روبه جلو داشت ، واگر ندارد باید به ناداشته هایش پایان دهد ، نقشه راه یعنی مختصات اقتصادی واجتماعی و سیاسی وفرهنگی را کاملا پنبه اش را بزنی تا خالص سازی کنی در داشته هایت ، نقشه راه یعنی استفاده مکررودائمی ازبهترین متخصصین وصاحبان اندیشه بدون آلودگی به سیاسی بازی ، نداشتن نقشه راه یعنی بدانی که کشورت پس از چهار دهه فقط ۷یا۸هواپیمای سالم دارد‌که لنگ قطعاتش هست ، نداشتن نقشه را یعنی این‌که دستورساخت هواپیماهای مسافربری کوچک ساخت وطن رابدهی و بعدازدوسال متوجه شوی که امکانش وجود ندارد ، نداشتن نقشه راه یعنی اینکه ۹۰ کیلومتر دوخطه شده بین دوشهر دراستانی دودهه زمان ببرد واینک نه اینکه هنوز دردست ساخت است بلکه زمزمه های برج سازی  ۲۰ طبقه هم درآن به گوش میرسد ، نداشتن نقشه راه یعنی اینکه پس ازچهاردهه هنوز ندانی که هرساله سیل چه نکبتی  براین مردم دیکته میکند و خصوصا امسال صدها هزارمیلیارتومان خسارت ببینی اما مفهوم آبخیزداری وآبخوان داری را دریک کشور بحران زده آبی ندانی ، نداشتن نقشه راه یعنی افتاندن در مرداب روزمره گی وچسباندن امروز به فردا و خداراشکر کردن ، نداشتن نقشه راه یعنی بنام جراحی اقتصادی سفره مردم و درامدآنان را نابودکنی ، نداشتن نقشه راه یعنی...!!! @sh_ya12 #محمد_راعی_فرد
Mostrar todo...
👌 4👏 1
رضامراد صحرایی ، وزیری جلوتراززمان...!!! محمدراعی فرد اصلا مهم نیست که این مقاله چاپ نشود ، مهم این است که به عنوان یک معلم که احتمالا به وقت بازنشستگی ام ایشان(رضامرادصحرایی وزیرکنونی آموزش وپرورش) هنوز درپای تخته سیاه پاسخ درس معلم شان را میدادند را درباب گفتار ورفتار نقدی عالمانه وازباب دلسوزی کنم ، شایدنیک افتاد و این وزارتخانه کمی ازالتهاب دورشود. اینکه ما شعارهایی بدهیم که وهن مجموعه وزارتخانه ودانش آموزان وخانواده های شان را به همراه داشته باشد نه اینکه نمیتواند هزاران گره این وزارتخانه را کمی شُل ترکند که صدها گره کور به آن خواهدافزود...! ما درآستانه الگو شدن درجهان هستیم وبه قله نزدیک شده ایم ، این سخنان وزیر آموزش وپرورش حتی برای قلیل افراد حاضردر این وزارتخانه خوراک تبلیغاتی نداشت چه رسد به میلیونها دانش آموز و خانواده های آنان و درمنطقه وجهان ...! براستی کدامین شیوه وراه وبرنامه منسجم وتخصصی در این وزارتخانه ودراین مدت محدود وزارت ایشان عملیاتی گردیده که اینک تمامی کشورهای آسیایی از جمله ژاپن وکره ومالزی...یا کشورهای اروپایی چون سوییس وسوئد وآلمان وفرانسه وانگلستان...یاآمریکا باید درصف انتظاربایستند تا از آموزش وپرورش ما الگو برداری کنند ؟ آقای وزیر شما ازکدامین الگو و قله حرف میزنید درحالی که میانگین معدل آموزشی دانش آموزانتان در دبیرستان بین ده ویا دوازده است ...!!! ازکدامین الگوی آموزشی سخن میگویید که باکمبود شدید معلم مواجهید وبا هزار وصله وپینه امسال را دارید به پایان می رسانید ، ازکدامین الگویی داردید دادسخن میزنید که هنوز کلاسهای کانکسی و کپری در پیش روی شماست ، لطفا سری به آمار محرومین از تحصیلات و اوضاع اسفبار سیستان وبلوچستان وسایر استانهای نابرخوردار وعقب مانده بزنید ، ایران درتهران خلاصه نمیشود ، تازه تهران هم شوربختانه مشکلات لاینحلی دارد که به حال خود رها شده است ، شال وکلاه کنید و کمی وقتتان راصرف استانهایی کنید که تاکنون حتی اسمشان را نشنیده اید.. مدارس خطری درحال تخریب وکلاسهای دایر در چادرها باکمترین امکانات قراراست الگوی چه کشورهایی قرار گیرد ، نظام آموزشی طبقاتی که رتبه های بالای کنکورش حتی نام  یک مدرسه دولتی نیست چگونه باید الگو قرار داد ؟!! اوضاع اجتماعی معلمین تان را بهتراز همه میدانید که نه با واریز دومیلیون پول ونه رتبه بندی سامان نمیگیرد ونگرفته... گاه شعار دادن درجمع محدود دوستان ودرون سازمانی بدنیست اما وقتی شعارازآن محدوده خارج شد باید تبعات آن را نیز بپذیرید ، آن قله را نیز به ما نشان دهید...!!! @sh_ya12 #محمد_راعی_فرد
Mostrar todo...
👍 4👏 4👌 1
امنیت وجامعه...!!! امنیت تنها به معنی عدم جنگ در کشور نیست.امنیت حقیقی یعنی تمام افراد جامعه بدون توجه به نژاد، دین، طبقه، جنسیت وپایگاه اجتماعی از حقوق یکسان برای زندگی و رشد برخوردار باشند تا جامعه به توسعه ی متوازن برسد بدون این امور هیچ گونه رشد وپیشرفت و توسعه  استحصال نمی شود.این امر در جامعه ای که فاصله ی طبقاتی فراوانی داشته باشد به ناامنی اجتماعی و متعاقب آن به ناامنی سیاسی و در نهایت به فروپاشی اجتماعی و سیاسی ختم می شود که نهایت هرج و مرج را پدیدار می کند. عدم تناسب اجتماعی جامعه اجازه ی رشد و توسعه نمی دهد تمام فروپاشی های تاریخ ایران زمین از این ناحیه سر زده است، یعنی وجود اختلاف طبقاتی فاحش.این درست نیست که جامعه ای که همه ی افراد به طور مساوی از لحاظ ژنتیکی در یک سطح هستند توفیر طبقاتی در آن بیداد کند. یکی که به رانت و لابی گری متصل نباشد با وجود تحصیلات عالی و استعداد و توان شگرف در پایین ترین حد جامعه قرار می گیرد. به طور هم زمان کسی هم با داشتن امتیاز رانت و لابی گری و متصل به حلقه ی قدرت بدون آن که استعداد و توان آن چنان شگرفی داشته باشد به مدارج و مراتب بالا دست پیدا کند که این امر ناامنی را به همراه دارد. با توجه به مسائل ذکر شده و شرایط ناسازگار اجتماعی پیش آمده از این ناحیه  و عملکرد غلط دولت در رها سازی اجتماعی به یک ولنگاری وسیعی دست زده شده که هیچ مسئول و مدیری هم جوابگو نیست. سخنگوی دولت و البته اکثراعضای کابینه در دروغگویی و قلب حقیقت گویی سبقت را از هم ربوده اند.این امر در نهایت به یک ناهنجاری اجتماعی یا افسردگی محض اجتماعی منجر می شود که طبقات ضعیف بلادفاع و رها شده اند و هیچ مرجعی هم قائل به رسیدگی به این امر نیست.پس در این جا کلیه ی آحاد جامعه باید برای استواری جامعه و سرزمین خود در فکر طرح نو و قوام ملی برآیند. در دستگیری و کمک خود مان و هم نوع و هم وطن خویش اهتمام ورزند که در این وادی فقط ملت مرجع و ناجی خویش می باشد.پس باید گفت ای ایرانی متعهد ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺗﯿﺮ ﯾﺎ ﺟﻮﻻﯼ، در این اوضاع سخت و محنت زا که برای مردم پیش آمده  ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﮔﺮفته شود و ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑه ﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭی ﺍﺷﮑﯽ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ کنی، ﺍﻧﺴﺎن هستی. در این شرایط باید ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ! ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ، ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ، ﺍﺯ ﺭﯾﺎ، ﺍﺯ ﺗﻬﻤﺖ، ﺩﻭﺭﻭﯾﯽ، ﺍﺯ ﻧﯿﺮﻧﮓ، ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﺗﺎ ﺑﻮﺩﻩ، ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻭﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن ز مدینه تا به کعبه سر و پابرهنه رفتن ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر ندارد که به روی ناامیدی در بسته باز کردن...!!! @sh_ya12
Mostrar todo...
👍 7👏 1
به یاد استادم آقای محمّداسماعیل ابوالحسنی حسین افضلیان بیرجنـد - اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ "قلم به یاد تو دُر می‌چکاند از دستم" در مازندران زاده شد، شهر بابل. اما سالها در تربت حیدریه و مشهد زندگی کرد و در مراکز علمی اش تدریس. کسی نبود که در این دو شهر، دانشجوی درس تاریخ او نبوده باشد. با تکیه بر وسعت دانش استاد مسلّم تاریخ بود و تحلیلگری ورزیده. با عمده ترین منابعِ تاریخ ایران و جهان آشنا بود و به آنها ارجاع می داد. خود دایرة المعارف تاریخ بود. او بود که مرا شیفته ی تاریخ و تحلیل وقایع تاریخی کرد. اساسِ آنچه که از تاریخ می دانم از شاگردیِ اوست. مطالعه ی بسیار داشت. آگاهی اش از ادوار مختلف تاریخ جهان پردامنه بود. نگاه ژرف و تحلیل های دقیقش ریشه در همین داشت. صاحبنظری حقیقت نگر بود. مکاتب سیاسی جهان را خوب می شناخت. آنگاه که این شناخت را با اطلاعات گسترده ی تاریخی درمی آمیخت و به تحلیل اتفاقات جهان دیروز و امروز می پرداخت، در برابرش تمام قد می ایستادیم. در باورش، تاریخ به عنوان حافظه ی جامعه ی بشری و یکی از مباحث مهم علوم انسانی، نقش مهمی در بررسی تحولات جوامع دارد و آموختنش موجب اثربخشی، وسعتِ نگاه، هویّت بخشی، تشخّص فردی و اجتماعی و احساس تعلق و تعهد نسبت به میراث فرهنگی می شود. تاریخ دانی و تاریخ پژوهی، برایش عینِ زندگی بود چرا که تاریخ را تجربه زیسته ی انسان و جوامع انسانی می دانست و استفاده از این تجربه را موکول به مراجعه به منابع مکتوب و متقنِ تاریخی می کرد. می گفت که تاریخ عین نیاز است و چشم اندازی به آینده. اگر وضع کنونی را در پرتو گذشته شناختیم، این فرصت را خواهیم داشت تا بر اساسِ آن، طرحی برای آینده داشته باشیم. در اندیشه اش، تاريخ صحنه ی آزمون و خطا برای دستيابی به عالیترين مراحل فرهنگی جامعه است. ژرفای این سخن ابوالحسن علی بن زيد بيهقی را نیک دریافته بود که: «تواريخ، خزاينِ اسرار اُمور است. هر كه از علوم تواريخ اِعراض كند، دستِ زمانه بر وی دراز شود ..‌. كسی كه در تواريخ تأمل كند و اخبار گذشتگان بداند، در هر حادثه و واقعه كه او را پيش آيد، با جمله ی عقلای عالم در آن مشورت كرده باشد.» در حقیقت گویی چون ابوالفضل بيهقی سرسخت بود‌. چرا كه در بيان حقایق، دوست و دشمن نمی شناخت. «چون دوستی زشت كند، از بازگفتن چه چاره؟» در تحلیل های تاریخی اش حقيقت را فدای مصلحت نمی كرد و صادقانه به بیان دیدگاه خود می پرداخت و البته از این رهگذر آزارهای بسیار می دید‌. تا اینکه در ششم فروردین ماه ۱۴۰۲ بر اثر سکته قلبی درگذشت. "یادش و نامش گرامی باد"
Mostrar todo...
4👍 3👏 1👌 1