cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

Wittgenstien in Exile

غرض نقشی‌ست کز ما باز ماند که هستی را نمی‌بینم بقایی مگر صاحب‌دلی روزی به رحمت کند در حق مسکینان دعایی Classical Music: t.me/degrammophon @Morteza_Eghram http://t.me/HidenChat_Bot?start=5299972648

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 252
Suscriptores
+524 horas
+297 días
+13530 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

دولت جلیلی می‌خواد تو غذا خوردن و نوع غذا خوردن ملّت هم دخالت کنه.
Mostrar todo...
👍 7
03:51
Video unavailableShow in Telegram
🔸تحریم انتخابات، آری یا نه؟ 🔹اگر به دنبال پاسخ علمی هستید، نتیجه بررسی ۱۷۱ مورد تحریم انتخابات را که توسط یکی از معتبرترین اتاق‌های فکر آمریکا انجام ‌شده است ببینید. @Nehzatazadiiran
Mostrar todo...
36.89 MB
اعلام حمایت نهضت آزادی ایران که از احزاب مخالف سیاست‌های جمهوری اسلامی و بنیادگرایی دینی است از مسعود پزشکیان. رای ما رای اعتراضی است.
Mostrar todo...
01:25
Video unavailableShow in Telegram
یک مرد کهنسال رو در بریتانیا گیر آوردن که گویا به سفارت یا کنسولگری رفته و رای داده. فقط نگاه کنید چه الفاظ رکیکی در حق این مرد بی‌نوا به‌کار می‌برند! لمپن، وحشی، دگوری، دوزاری و هر صفتی بدی که از گذشته تا الان به این‌ها نسبت دادم و می‌دم همیشه واقعی بوده. سلطنت‌طلب و فاندبگیرهای خارج‌نشین وحوش قلاده شکسته‌ای هستند که سر تا پا عقده‌ان، عقده‌ی این‌که فلان آخوند رو دار بزنن، هر چی مذهبی هست رو بکشن، هر کس تو انقلاب ۵۷ شرکت داشته رو سلاخی کنند و... دل‌ خوش کردید به این‌ها؟ دعوت به رای ندادن مگر یک تحریم مدنی نیست؟ طرف از حق‌اش استفاده کرده چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد! اما این هرزه‌های فحاش عربده‌کش از این چیزها حالی‌شون نیست، چاکرمسلکی و دیکتاتورمنشی تو خون این پفیوزهاست.
Mostrar todo...
7.41 MB
👍 26
نداشتن هیچ شباهتی با سعید طالبانی مایه فخر و مباهاته لینک
Mostrar todo...
Repost from N/a
مرتضی دانستهٔ رفتن نبود. ناآرمی را شمرده بود ولی خوی آرام داشت. در خفا خودش را با چشم های شعله گره می‌زد. عشق را قطره قطره می‌چشید. آمادهٔ سوختن نبود. نجابت، اجازهٔ دل به آتش زدن نمی‌داد. در هرم خواستن میسوخت اما در ثباتی شکاک، با ایمان سر و کله می‌زد. در سعی بین ماندن و رفتن، جان می‌کند. در شب بیداری ها، در اضطراب ها، در کنترل افکاری که به گفتگو های ذهنی خلاصه می‌شد، سردر گم بود. مرتضی هنوز برای رفتن غریبه بود. رفتن او عین نبودن بود. عین نیامدن. رفتن برای آشنا معنا دارد. غریبه باید گرد راه از تن بشوید. سر سفره، شرم را قسمت کند، لبخند را معنا بخشد و نگاه را تا حرمت نان، نگاه دارد. آشنایی یا خانگی است یا خون‌خواه. مرتضی خانگی بود. راهی نداشت. تشنه ی وقت بود. تا هم‌آهنگ شدن باید آرام و بی صدا، شبح گونه، ناپیدا می‌ماند تا ضرب آهنگ نبض و نفس‌های خانه را درک می‌کرد. برای خانگی شدن فقط عشق کافی نیست. خانه باید به تو عادت کند. عشق، آخر کار است. سرابی که خود را نزدیک نشان می‌دهد. عقل را باید حفظ می‌کرد تا طرد نشدن را فکر کند. خیال، بعد از امنیت می‌آید. ترس را باید میدان داد. برای ماندن باید ترسید. باید حرف ها را چندباره شمرد. گام ها را سر پنجه برداشت. آینده را تصویر کرد. باید قبل از آمدن فردا، برای اتفاقات آن آماده بود. خطا جایز نیست. کسی نخواهد بخشید. بدتر از همه، خودت به خودت رحم نخواهی کرد. بی گدار به آب زدن کار جنون است. مجنون صفتی یعنی معشوق در تو جاریست. آنوقت اجازه بی معنی است. فراق و وصال پوچ است. زمان پوک می‌شود. آینده ای نخواهد بود. همه حال است. تو در معشوق فنا شده ای و معشوق را هم فراموش میکنی. از همهٔ مفاهیم، عشق را به یاد داری و تنها معنایی که میدانی عاشق بودن است. اما مرتضی هنوز حسابگر بود. زیر و زبر خودش را نخوانده بود تا همهٔ خودش را به دست دوست بسپارد. دوست هنوز پشت پرده ای از ابهام ایستاده بود. دوست هم گرفتار اثبات است. بی تعریف. بی آنکه هیچکس بفهمد؛ یا اثبات می‌شود یا نفی. دوست شدن، دوست ماندن و دوست داشتن مفاهیم خارج از اختیار است. چیز هایی در یک جهان دیگر، آن دور دست ها در حرکت بودند تا به دوستی برسند. عشق بی دوستی، هوس است. نگاه دو غریبه خالق عشق نیست. عشق، رفاقت نیست که بی قید و شرط باشد. مقدمه و موخره نداشته باشد. دریایی نیست. عشق زمینی است. در دل زمین. هزار و یک مشکل دارد. باید در کورهٔ جان صیقل اش داد. آسان نیست. عقل مرتضی افسار بریده بود. می‌تاخت.
Mostrar todo...
3👍 1
خدایا گرمه.
Mostrar todo...
👍 6🔥 3
نکته زبان‌شناختی: بلوچی یکی از زبان‌های ایرانی هست که نزدیکی زیادی از لحاظ ساختار و واژه به پارسی میانه(پهلوی) داره. بُرز در بلوچی معنی بالا و بلند رو می‌ده، بُرز در پارسی میانه و آذری باستان هم همین معنی رو می‌ده. برای مثال البُرز یا همان هَر بُرز یا بُرزکوه که معنای کوه بلند و بالا رو می‌ده. بُرز یکی از ایزدان زرتشتی هم هست که نام‌اش معنای بلند و بالا بودن مرتبه‌اش رو می‌رسونه.
Mostrar todo...
🔥 13 3👍 1
پزشکیان واقعی تو بحث و مناظره اینی بود که امشب مشاهده کردید، خود محمود احمدی‌نژاد رو هم بیارن وسط‌اش می‌زنه زیر گریه.
Mostrar todo...
🔥 30 1
خب عرزشی، که می‌گفتی پزشکیان گفته مریضم و نمیام مناظره؟ پاشو برو اصلح مصباح رو با کاردک از کف استودیو جمع ‌کن.
Mostrar todo...
👍 28🔥 5
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.