cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

مجلهٔ فیلم نگار

@Mohamadrezanemati ارتباط با ادمین

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 310
Suscriptores
Sin datos24 horas
-57 días
-930 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

معرفی بخش فیلمنامه کامل شماره 257 فیلم نگار فیلمنامه کامل این شماره به "پرستیژ" نوشته کریستوفر نولان و جاناتان نولان اختصاص دارد که براساس رمان پرستیژ، اثر کریستوفر پرایست نگارش شده و توسط سهند زرشکیان به فارسی برگردانده شده است. داستان فیلم درباره رابرت انجیر و آلفرد بوردن دو شعبه باز حرفه ای و رقیب یکدیگر است که هر یک سعی می کند با بهترین و جذاب ترین ترفندهای شعبده بازی از دیگری پیشی بگیرد. این رقابت به قدری شدید می شود که نتایج مهلکی به بار می آورد.... در این فیلم که محصول 2006 آمریکاست؛ کریستین بیل، هیو جکمن، مایکل کین و اسکارلت یوهانسون ایفای نقش کرده اند. #پرستیژ در ۲۰ اکتبر ۲۰۰۶ اکران شد و بازخوردهای مثبتی از سوی منتقدان داشت. این فیلم ۱۰۹ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت در حالی که بودجه آن ۴۰ میلیون دلار بود. پرستیژ نامزد دریافت دو جایزه اسکار در رشته بهترین طراحی صحنه و بهترین فیلم‌برداری شد. ای. وی. کلاب در سال ۲۰۰۹ پرستیژ را یکی از بهترین فیلم‌های دهه ۲۰۰۰ نامید. مجله امپایر نیز این فیلم را در میان یکی از ۱۰۰ فیلم برتر قرن بیست و یک رتبه ‌بندی کرد. یادداشت مترجم، سکانس برگزیده به انتخاب احسان آجورلو، یک نقد از مهران صفرخانی و گفت وگوی احسان آجورلو با رامتین شهبازی درباره فیلمنامه " پرستیژ" دیگر عناوین این بخش از مجله هستند.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
بررسی عنصر پیش درآمد در فیلمنامه "وانکا" پویا هاشم پور: واژه پیش درآمد را در سینما معمولا در سالهای اخیر و با رو به افول گذاشتن منابع جذاب برای اقتباس بیشتر شنیده و با آن مواجه شده ایم. وقتی ساختن دنباله برای یک داستان یا فیلم به لحاظ روایی به بن بست می رسد، مؤلفان این گزینه را دارند که دور بزنند و به عقب برگردند و به جای اینکه بسط دادن داستان را رو به جلو پیش ببرند، از ابتدای اثر اصلی به سمت ماقبل شروع آن فضای جدید و تداعی نشده ای را خلق کنند تا به شناخت و درک هرچه بیشتر اثر اصلی کمک کرده باشند. #وانکا یکی از نمونه ای ترین این آثار است؛ فیلمی که با منبعی آشنا یعنی چارلی و کارخانه شکلات سازی نوشته رولد دال سروکار دارد، اما قصدی بر تکرار این داستان ندارد و می خواهد چند قدم به عقب برگردد تا تصویر تازه ای از چگونگی به وجود آمدن فضای رمان و منبع اقتباس را از ابتدا تا انتها برای مخاطب ایده پردازی کند. در این مسیر مطابق انتظار خبری از چارلی و خانواده پرجمعیت او نیست. ما قرار است چگونگی و فراز و فرود ویلی وانکا در مسیر زندگی اش را شاهد باشیم که در انتها او را به ساختن کارخانه شکلات وامی دارد؛ کارخانه ای که در داستان اصلی می خواست بعد از چندین و چند سال ساختن شکلات، آن را به فرد دیگری واگذار کند. درواقع، ورای قوام و کیفیت یک فیلمنامه از جنس پیش درآمد یک رمان یا فیلم، پیش درآمد در سینما هم از منبع اصلی وام می گیرد و هم تلاش می کند تا خود یک اثر مستقل باشد تا به تنهایی هم بتواند مورد داوری و ارزیابی قرار گیرد. در طول این روند سه عامل وجود دارد که در این سبک به مؤلف برای خلق یک اثر مستقل و در عین حال وفادار به منبع اصلی کمک می کنند. 🔹 متن کامل را در صفحه 62 شماره 257 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
خلق جهان های فانتزی در فیلمنامه های پیتر جکسون مهران صفرخانی: پیتر جکسون در #فیلم_بدمزه که فرایند ساخت آن به دلیل کمبود امکانات و محدودیتهای تولیدی حدود چهار سال طول کشیده و #پیترجکسون فیلمنامه را به مرور طی همین چهار سال تکمیل کرده است، به سراغ ترس روبه رو شدن با بیگانگان رفته است. بیگانگانی با چهره انسانی و لباس متحدالشکل که ما را بیش از هر چیز به یاد کارمندان یک اداره می اندازند و حتی رؤسایشان توان صحبت به زبان انسانها را دارا هستند. بیگانگان بدمزه با سفینه عجیب و غریب شان که شکل یک خانه تاریخی است، به زمین آمده اند، ساکنان شهری را سلاخی کرده اند و قرار است بقایای آنها را به عنوان غنیمتی برای طبخ غذا با خود به سیاره شان ببرند. اما اینبار قرار نیست این اتفاق بیفتد. شخصیتهای جکسون که از قرار معلوم در اداره اطلاعات و امنیت کار می کنند، قرار است مانع شان شوند. بدمزه که وجه ترسناکش را از مرده شیطانی سم ریمی دارد و وجه کمدی و فانتزی اش را بیش از هر چیز وامدار بازگشت به آینده رابرت زمه کیس و مجموعه تلویزیونی دکتر هو در دهه 70 میلادی است، در ایجاد تعلیقش از هیچکاک وام گرفته و در شکل ساخت فرم ترسناکش تا حد زیادی مدیون سینمای برایان دی پالماست. همه اینها در کنار هم قرار گرفته اند و سبب شده اند فیلم جکسون به فیلمی خاص در ژانر ترسناک، کمدی و علمی- تخیلی تبدیل شود؛ فیلمی که در آن ماهیت ترس و رنج انسانها حفظ می شود، اما مواجهه آنها با ابژه ترس به شکلی کمدی نشان داده می شود. زمانی از فیلمنامه را به یاد بیاورید که قرار است تیم انسانها برای نجات گروگان بیگانگان به مقر آنها وارد شوند و دارند ساعت های شان را با هم هماهنگ می کنند. یکی شان ساعت را تنظیم می کند و با دو نفر دیگر کنترلش می کند، در شرایطی که نفر دوم اصلا ساعت ندارد و نفر سوم هم ساعتش 10 دقیقه ای از نفر اول عقب تر است. اصلا چرا دارند ساعتشان را هماهنگ می کنند وقتی قرار است با هم وارد شوند و بعد با هم خارج؟ 🔹 متن کامل را در صفحه 37 شماره 257 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
بازآفرینی الگوهای روایت و موتیف های میازاکی در “پسر و مرغ ماهی خوار” تکتم نوبخت: داستان #پسر_و_مرغ_ماهیخوار در 1941 رخ می دهد؛ جایی که در شروع داستان صدای آژیر ممتد و آتش سوزی مشخصا بمباران هسته ای هیروشیما و ناکازاکی و وحشت ناشی از آن را به خاطر می آورد. خود میازاکی نیز اشاره می کند که این فیلم درباره بعضی از خاطرات او درباره شهرهای بمباران شده ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم است؛ زمانی که میازاکی پسربچه ای بود که پدرش مانند پدر ماهیتو در صنعت هوایی ژاپن مشغول به کار بود. به همین علت پسر و مرغ ماهیخوار را می توان شخصی ترین اثر میازاکی نامید. او که همیشه از مضامین شخصی در داستان گویی اش اجتناب می کرد، حالا با انیمه ای بعد از سالها غیبت بازگشته که مشخصا یادآور خاطرات شخصی خودش از کودکی و همچنین بزرگداشتی برای استودیو جیبلی و تاکاهاتاست. عموبزرگ در پسر و مرغ ماهیخوار نمادی از تاکاهاتاست که سالها پیش و در میانه راه فیلمسازی شان فوت کرد و به گفته میازاکی او کسی است که استعدادش را در انیمه سازی شکوفا کرد. پیچش های داستانی در پسر و مرغ ماهیخوار ادامه همان مسیری است که میازاکی با شهر اشباح و قلعه متحرک هاول در پیش گرفته بود. با این تفاوت که برخلاف قلعه متحرک هاول- که همانطور که اشاره شد، به لحاظ داستان پردازی و مضامین می توان آن را در کنار شهر اشباح، با فیلم جدید میازاکی یک سه گانه در نظر گرفت- پسر و مرغ ماهیخوار تماما ژاپنی است. حتی در پوشش لباسها و معماری همه چیز برگرفته از هنر و فرهنگ ژاپن است. پیرزنهای خدمتکار در عمارت که جایگزینی از پیرزن های جادوگر و ساحره میازاکی در آثار قبلی هستند، در اینجا دوست داشتنی و منجی قهرمان اند. تعدد شخصیتها، روایت پر از جزئیات و خرده پیرنگها اگرچه اینجا در اندازه شهر اشباح و قلعه متحرک هاول نیست، اما در ادامه همان نمادسازی هاست. میازاکی در همه اینها یک خط داستانی سرراست را انتخاب می کند که ظاهرا داستان ساده ای دارد و اهمیت روایی آن بر مبنای بازی با همین روایت ساده بر محور نمادسازی هاست. 🔹 متن کامل را در صفحه 58 شماره 257 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
مروری بر درونمایه های آثار کمتر شناخته شده پیتر جکسون فرهاد پروین: نام پیتر جکسون حتی برای کسانی که آشنایی چندانی با سینما ندارند و فیلمها را به مثابه یکی از گزینه های تفریح آخر هفته تماشا می کنند، از آن جهت آشناست که موفق شده یکی از مشهورترین آثار ادبیات فانتزی را با موفقیت روی پرده ببرد و علاوه بر فتح گیشه، تحسین منتقدان و داوران جوایز سینمایی بزرگ مثل اسکار را برانگیزد. احتمالا پرداختن به کارنامه جکسون، آن هم بخش مربوط به فیلمنامه آثارش، بدون در نظر گرفتن اهمیت کاری که با کتابهای حالا کلاسیک شده تالکین بزرگ انجام داده، چیزی شبیه غیرممکن است. جسارت اقتباس سینمایی از سه گانه ارباب حلقه ها و بعدتر تک کتاب هابیت در قالب دو تریلوژی سینمایی، در صورت موفقیت، می تواند باقی کارنامه فرد را همیشه زیر سایه این پروژه های عظیم قرار دهد و در صورت شکست، پرونده حرفه ای فیلمساز را تا همیشه ببندد. #پیتر_جکسون اما به مدد رشد تکنولوژی گرافیک رایانه ای و وسواس خودش در پرداختن به جزئیات دنیای خلق شده به دست جی.آر. آر تالکین، یک شبه از فیلمساز نیوزیلندی کمتر شناخته شده ای در دنیا، بدل به همتای غیرآمریکایی کسانی مثل اسپیلبرگ و لوکاس شد و جهانی را بسط داد که تجربه های پیشین در نزدیک شدن به آن همگی یا در ابعاد قاب کوچک تلویزیون باقی مانده بودند، یا درنهایت تبدیل به یک انیمیشن دوبعدی نسبتا ناموفق شده بودند. اعتراف کسی مثل استنلی کوبریک مبنی بر ناممکن بودن اقتباس سینمایی از شاهکار تالکین در کنار تلاش های ناموفق پیشین، می تواند پای هر کسی را هنگام نزدیک شدن به چنین کتابی بلرزاند؛ همان اتفاقی که برای پیتر جکسون نیفتاد و او را بدل به موفقترین فیلمساز نیوزیلندی تمام تاریخ سینمای این کشور کوچک کرد. 🔹 متن کامل را در صفحه 32 شماره 257 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.