اندکی شعر
پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنیست.... ོ ོ ོ ོ ོ همه ی ما یه روزی کسی که دوسش داشتیم بهمون گفته :دوست دارم دروغ و راستشو کاری ندارم اما حداقل یه روز خوشبخت ترین بودی
Mostrar más3 487
Suscriptores
+124 horas
-137 días
-4730 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
حسین پناهی چقدر قشنگ میگه که:
«در زندگی گاهی باختهام،
گاهی با کسی ساختهام،
گاهی گریه کردهام،
گاهی بخشیدهام،
گاهی فریب خوردهام،
گاهی افتادهام،
گاهی در تنهایی مردهام،
اما حال زمانش رسیده که بگویم:
من از تمام اینها درآموختهام:
اکنون خوشحالم که خودم هستم؛
شاید ساده باشم، اما صادقم و
من برای همیشه خودم هستم!
👍 10💔 8
دلبرا تحریم آغوش تو سخت است و وخیم
لغو کن، تا من شوم درباغ اندامت سهیم🍃🌷🍃
عشقبازی می کنم من با لب و لبخند تو
رقص گیسوی تو برده هم دل از من هم نسیم
زاهد ظاهر پرست بیند اگر چشم تورا
دور می گردد زحب حور جنات نعیم🍃🌷🍃
ماه رویت شیخ صنعان های ما را می کند
دردنوش باده و در کوی می نوشان مقیم
نازنینا لغو کن تحریم ما را از کرم
تا بیاسایم در آغوش تو ای یار قدیم🍃🌷🍃
تا به کی این دل دیوانه به تو رو بزند
عشق در پای تو افتاده و زانو بزند
چشم من منتظر دیدن تو باشد و اشک
روز و شب راه تو را یکسره جارو بزند
ذکر خیرت همه جا هست شنیدم صیاد
دیده چشمان تو و رفته که آهو بزند
شاپرک مست شده دور شما می گردد
آمده پیش تو زنبور که کندو بزند
زود تر با دل دیوانه ی من راه بیا
ترسم این است کسی دست به جادو بزند
لطف کن با خبر آمدنت شادم کن
تا به کی لشگر غم در دلم اردو بزند
👍 2❤ 2👏 1
حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو...
هم می گشایی پای را، هم قفل و بستم میکنی
با من نگویی چیستی، اهل کجا یا کیستی...
گاهی بلندم میکنی، گاهی تو پستم میکنی
آتش زدی کاشانه را،بردی دل دیوانه را...
هم شاد شادم ای صنم،هم غم پرستم میکنی
بگرفته ای جان مرا، کردی به زندانت مرا...
می بخشیم عالم به من، گه ورشکستم میکنی
دل را به زاری می بری، اندر خماری می بری
خوبم که آزردی مرا، آنگه تو مستم میکنی...
💔 3❤ 1
تو بانوي غمهاي عميقي
شعرهاي غمگين
کلمات جانگداز
با چشمانت مي توان عزاداري کرد
باگيسوانت ،
لباس سياهي براي هميشه پوشيد
با دستانت جام زهر نوشيد
تو بانوي تاريخ مني
يک تاريخ تلخ
يک تاريخ سياه ...
سینه ای سوخته در
حسرت یک عشق محال
نگهی گمشده در پرده رویایی دور
پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال
چه ره آورد سفر دارم
ای مایه عمر...؟
#فروغ_فرخزاد
گر ببری به دلبری از سر زلف جان من
زنده شوم به یک نفس از لب جانفزای تو
#عطار
👍 3❤ 1
تو اگر به هر نگاهی ببری هزارها دل
نرسد بدان نگارا که دلی نگاهداری
#شهریار
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.