cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

𝐌𝐚𝐧𝐞 𝐛𝐢 𝐭𝐨

‌‌‌      ➖⃟🤍••𝗬𝗢𝗨 𝗟𝗢𝗩𝗘 𝗠𝗘 ɪ ᴅᴏ ᴀ ᴍɪʟʟɪᴏɴ ᴛɪᴍᴇs ᴍᴏʀᴇ ‌‌‌ᵀᴴᴱ➣ℓєѕϐιαи👭 ᵀᴴᴱ➣ϐ∂ѕм👽 ᵀᴴᴱ➣ϐιєϰυαℓ🧑‍🤝‍🧑 ᵀᴴᴱ➣τяαиѕѕєϰυαℓ👤 ᵀᴴᴱ➣мοммγ ℓιττℓє gιяℓ🤱 @lesbianchnel:لینک چنل دوممون لینک گپ چنل: t.me/Gap_mnebito •تحت حمایت انجمن قلم‌سازان•

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
194
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Repost from N/a
00:02
Video unavailable
ارباب تند تند تو دهنم #تلمـ*ـبه میزنه، گلوم میسوزه و مدام‌ عق میزنم که ارباب با #آه بلندی تو دهنم #ارضا میشه💦 بلندم میکنه و روی صندلی سطلنتیش خمم میکنه. خیلی راحت فیش نتمو #پاره میکنه و مردونگی #کلفتشو واردم میکنه🍆 به پشتی صندلی چنگ‌ میزنم و جیغ میکشم. _آیییی...اربابم🔞 ارباب تندتند داخلم ک*صم تلمبه میزنه و کپلام رو با اسپنک‌ سرخ میکنه که تلفن زنگ‌میخوره♨️ گوشی رو برمیداره و جلوی چشمای حیرت زدم حین #تلمبه زدن تلفنی حرف میزنه. با دو‌ انگشتی که وارد سوراخ #عقبم میشه ناله بلندی میکنم که #تلفن رو روی میز میکوبه و یهو...🔥⛓ https://t.me/joinchat/iWkAy9ZnjFBjYmFk https://t.me/joinchat/iWkAy9ZnjFBjYmFk موقع تلفنی حرف زدن اسلیوشو میگ*ـاد🤤👅
Mostrar todo...
0.27 KB
Repost from N/a
کلافه دستی به چشمام کشیدم که با دیدن صحنه رو به روم نفسم گرفت🥵 لباساش رو کامل درآورد، از دیدن صحنه سک*سی رو به روم #مردونگیم شق شده بود و نمیتونستم خودمو کنترل کنم❌ حرکاتش رو زیر نظر داشتم به سمت کمدی رفت و لابه لای وسایلش چیزی بیرون آورد، با دیدن دیلدو #مصنوعی بزرگ نفسام تند شده بود💦 روی تخت دراز کشید و #پاهاش رو تا آخر باز کرد از دیدن #بهشت سفید و تپلش که از #خیسی براق شده بود با شهـ*وت بهش چشم دوختم‌🤤 مردونگیم رو که بزرگ شده بود دستم گرفتم و فشار دادم. لعنتی دیلدو رو تنظیم کرد و آروم آروم وارد بهشتش کرد و آه غلیظی کشید.🔥 از پشت سیستم هم #تنگ بودن تپلش معلوم بود😈 لبه های بهشتش #قرمز شده بود و کش اومده بود، دیلدو محکم تو خودش #فرو میکرد و سينه تپلش رو دستش گرفت و فشار داد🍑 https://t.me/joinchat/iWkAy9ZnjFBjYmFk https://t.me/joinchat/iWkAy9ZnjFBjYmFk
Mostrar todo...
Repost from N/a
00:08
Video unavailable
با حس گرمی و #خیسی عجیبی روی #لاله‌ی گوشم متعجب به عقب برگشتم که با چشم های #خمار مهرداد رو به رو شدم❌⛔️💦 لبخند #دلبرانه ای زدم که لبم هام رو با عطش #بوسید.با #ناز خندیدم و تو بغلش خزیدم👅👙 همونطور که #لب‌هام رو میبوسید مشغول مالیدن #سینه‌های گرد و سفیدم شد😈🍒 ناله ای کردم که جوونی زمزمه کرد و من رو از آب بیرون کشید💦 روم #خیمه زد و همونطور لبهام رو میخورد دستش رو روی #تپلم گذاشت و #نیشگون ریزی ازش گرفت که آه عمیقی کشیدم🤤🍆🚫 مهرداد_جوونم،جوجه حشری من دلش‌ سالارم و میخواد هومم؟ #حشری آره ای زمزمه کردم که بی هوا #سالارش رو توی #تپلم فرو کرد که ...🤫🍑🍷 دختره رو توی استخر جر میده تا اینکه مامان و بابای دختره این صحنه رو میبینن و ...🤤😂🔞 https://t.me/joinchat/TRUYhDNoEAEHbK5k
Mostrar todo...
8.68 KB
Repost from N/a
پسره لختِ و مایه دستشویی میریزه توی دستش که دختره فکر می‌کنه جـ🌶ـق زده😂🤭🔥 یک‌دفعه در رو #باز کردم که با دیدن مهرداد که دستش مایه #سفید بود هینی کشیدم، تقریبا #لخت بود و جز #شورتش که #مردونه‌ی بزرگش رو به نمایش #گذاشته بود، چیزی #تنش نبود. - خجالت نمیکشی جق میزنی؟ به #سالارش اشاره کرد و با #شیطنت گفت: - اگه تو بزاری این سالار یه حالی به بهشتت بده دیگه برای چی جق بزنم؟! خواستم جوابش رو بدم که به #سمتم اومد و درحالی که #مردونه‌اش رو به #بهشتم میمالید، لب زد: - اونقدر داغی که روی نوک مردونه‌ام حست می‌کنم💯 #لب‌هام رو با لذت #گاز گرفتم، #سالار بزرگش کار خودش رو کرده بود و فقط #دلم می‌خواست باهاش داخل #بهشتم تلمبه بزنه. https://t.me/joinchat/TRUYhDNoEAEHbK5k https://t.me/joinchat/TRUYhDNoEAEHbK5k وقتی میبینه دست مهرداد کف کرده میوفته دنبالش😂🔥 ته رمان طنز و فول صحنه‌اس این رمان♨️🔞
Mostrar todo...
Repost from N/a
"اربابش بـهـشـ🍑تـشـو می‌خوره"🔞 دور دهنم رو از #آب ارباب پاک کردم و با خجالت بهش نگاه کردم که دستی روی سرم کشید.🍆 - آفرین دختر خوب داری یاد می‌گیری چطوری از اون دهن #بی‌مصرفت استفاده کنی..😈👅 سرم رو انداختم پایین که یهو از روی زمین کنده شدم و انداختتم روی تخت و پاهام رو #خشن از هم باز کرد♨️ سرش رو بین پام برد و لیسی به بهشتم زد🥵 - هوعم، ولی استفاده درست از دهن این‌شکلیه #ماده‌سگ.. یهو کل بهشتم رو توی دهنش برد و #زبونش رو واردم کرد که..🙊💦 https://t.me/joinchat/iWkAy9ZnjFBjYmFk زیر‌خواب یک مافیای خشن می‌شه ولی کم کم...⛓🔥
Mostrar todo...
Repost from N/a
00:11
Video unavailable
گا*ییدن لـیـتـل با انگشت🤤🔞😈 با چشم‌های #خمار به ددی خیره شدم که #دستمال‌ مرطوب رو روی #نازم کشید و تمیزم کرد. با دیدن #چشم‌های خمارم تک‌خنده‌ای کرد و دوتا از #انگشت‌هاش رو واردم کرد. - نظرت چیه با انگشت #بگامت تا دیگه چشم‌هاتو اونجوری نکنی؟!😈💦🫀 خودم رو به انگشتش فشار دادم و لبـ👄ـم رو به #دندون گرفتم که شروع کرد به تلمبه زدن با انگشتش. کنترل #ناله‌هام رو از دست داده بودم که انگشت سومش رو هم #واردم کرد💦 حرکت دستش هر لحظه تند تر می‌شد و سفیدیه چشمم معلوم شده بود که انگشت شصتش رو هم وارد سوراخ ک&نم کرد و..🍑🔥👅 https://t.me/joinchat/ok9ZSY1fBBpkYzE0 یه ددی کراش و لیتل گرل کیوتش🤤
Mostrar todo...
1.16 MB
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
🔞🌸🔞🌸🔞🌸🔞🌸 - ددی من..آه من متعسفم که متعسفم که آه‌ه‌ه‌ه.. درجه لرزش ویبراتور رو برد بالا که #کمرم رو به تخت کوبیدم و ناله‌هام رو آزاد کردم ولی دوباره لحظه #اوج گرفتنم سرعت ویبراتور رو اورد پایین که بدنم از نیاز #خالی شدن لرزید...💦🥵 پلاگ رنگی‌رنگی و بزرگی رو گذاشت روی #سوراخ پشتم و همزمان که درجه #ویبراتور رو بالا می‌برد اون رو هم به ارومی فشار می‌داد.♨️ - متعسفم که دختر #بدی بودم اووم اهه فقط.. فقط نیاز داشتم عصبانیت کنم..🥺👄 نیشخندی بهم زد و با یک حرکت کل اون حجم #بزرگ رو...🍆 https://t.me/joinchat/ok9ZSY1fBBpkYzE0 برت کیوتی که ددیش رو عاصی کرده و با ویبراتور و پلاگ های مختلف تنبیه می‌شه⛓👄
Mostrar todo...
18898860.gif.mp40.29 KB
Repost from N/a
#پارت_خود_واقعی_رمانه😱😱 طوفان: چشماش #خمار بود چقدر چشماش خوردنی شده بود. چشمکی زدم سرم نزدیک #گردنش کردم بوی عطرش دیونه ام می‌کرد #لیسی به گردنش زدم به خودش لرزید جون چیشد خانمم نفسم دوست دارم . آرتمیس:با حرف های طوفان داشتم #تحریک میشدم با لیسیدن گردنم به خودم لرزیدم خاک تو سرم که انقدر بی جنبه بازی در آوردم طوفان: جون جوجه #سکسی من خجالت میکشه از من آرتمیس: با گفتن حرف طوفان لبو گزیدم که طوفان داد زد منگ نگاش کردم طوفان: دِ لامصب گوشنته بگو غذا بیارم سهم منو نخور🤤 آرتمیس:باشه آقا بفرما بخور💋 انگار منتظر همین یه کلمه بود شروع کرد به #بوسیدن لبم باهردفعه مکیدن دلم ضعف میرف و هر لحظه فک میکردم الانه ک لبم از صورتم جدا شه، لای پام #خییس شده بود💦 طوفان: بگو چی میخوایی نفسم بت بدمش🤤 آرتمیس:توی عوضی رومیخوام 🥵 طوفان: با دیدن #سینه های بلوریش که هوش از سرم می‌برد اوف خانمم اینا خودم تبدیل به ۸۵ میکنم 😨 آرتمیس: لعنتی این حرف هارو موقع سک*س از کجا پیدا می‌کرد با دیدن یه چیزی گنده #لای پام هینی کشیدم😱 که طوفان لبمو تو دهنش کشید🙈 عمیق شروع کرد به بوسیدن با گاز های که از لبم می‌گرفت دیونه ام‌ می‌کرد طوفان : دیگه‌طاقت نداشتم داشت #عضوم میترکید رگ هاش زده بود بیرون بی هوا خودمو واردش کردم که جیغی کشید آرم لبشو بوسیدم #دختره برای اولین بار با عشقش میره مسافرت، پسره اونجا حسابشو میرسه اونم تو جنگل کارشو می‌سازه 🤣😈 نویسنده این رمان مجازی رو ترکونده با رماناش🤤💦 همه پارت ها با جزئیات کامل نوشته شده🔞❌ #با_شورت_اضافه_بیا‼️ https://t.me/joinchat/mkeephBBQIs0Yzg0 https://t.me/joinchat/mkeephBBQIs0Yzg0
Mostrar todo...
Repost from N/a
#پارت_خود_واقعی_رمانه😱😱 #نویسندش_با_قلمش_غوغا_کرده #پارت_واقعی_رمان_نبود_لفت_بده💯 https://t.me/joinchat/mkeephBBQIs0Yzg0 #پارت_102 ملافه‌ای که #دور خودم پیچیده #بودم رو انداختم زمین و رفتم سمت #طوفان هلش دادم و خودم هم باهاش رو تخت خیمه #زدم. اول لباشو بوسیدم و بعد لبام رو به #گردنش رسوندم و عمیق مک زدم. یه تیکه یخ #برداشت تو دستش و رفت پایین #پام و یخ رو روی ک*صم قرار داد که از سردی یخ به #خودم لرزیدم. آنقدر چو*چولمو مک زد که ار*ضا #شدم. با کاری که کرد دوباره #تحریک شدم و با جیغ گفتم: - طوفان #می‌خوامت. - جون خانومم چی می‌خواد؟ - آه...اوف مردونگیت رو #می‌خوام. مردونگیش رو از شلوارش در آورد و چندبار به #بهشتم کوبید. - اوف...می‌خوام #طوفان زود باش. #سرش رو آروم واردم کرد که جیغم با لبای طوفان که روی #لبام قرار گرفت خفه شد. مایع #داغی بود که از بین پام می‌رفت دیگه جون نداشتم. طوفان به تل*مبه زدناش ادامه داد که هردوتامون با آه بلندی ارضا شدیم. طوفان خم شد و لبام رو بوسید. - خانوم شدنت مبارک عشقم. نویسنده این رمان مجازی رو ترکونده با رماناش🤤💦 همه پارت ها با جزئیات کامل نوشته شده🔞❌ #با_شورت_اضافه_بیا‼️ https://t.me/joinchat/mkeephBBQIs0Yzg0 https://t.me/joinchat/mkeephBBQIs0Yzg0
Mostrar todo...
Repost from N/a
00:05
Video unavailable
تند تند توی #باسنم تلمبه می زد و موهام رو از پشت می کشید درد تمام وجودم رو گرفته بود اما با پارچه ای که دور دهنم بسته بود نمیتونستم جیغ بکشم. ازم بیرون کشید و توی #بهشتم فرو کرد از پشت #سینه‌هام رو محکم چنگ می زد و ناسزا بهم می گفت حامی-#جنده دوهزاری فک کردی به من خیانت کنی میزارم نفس بکشی امشب اینقدر جرت میدم که ک*ص و کو*نت یکی بشه چشمان بی فروغم را بستم که با صدای پارس سگ سیاه حامی روح از تنم خارج کرد... #دختری‌که‌خون‌بس‌خان‌خشن‌میشه #هرشب‌باید‌خان‌رو‌تمکین‌کنه😱🔞 https://t.me/joinchat/UVLaLDBC24nwVPcg
Mostrar todo...
animation.gif.mp40.70 KB
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.