انجمن مدیران - رهیافت مدیریت
⭐️ The Greatest Management and Leadership Community in Iran 🌍 بزرگترین و پر مخاطب ترین کانال مدیریتی ایران 💎 Under the Supervision of Dr. Ashrafi ®egistered in San Marino Instagram.com/managersclub_persian Managersclub.net ارتباطات @So_pezeshkian
Mostrar más132 580
Suscriptores
-24524 horas
-1 8607 días
+19 00230 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
00:41
Video unavailableShow in Telegram
⭕️ بستهبندی جذاب دخانیات در ۱ قرن پیش
🔸به نظر میرسد که جدای دوام، گاه مارکتینگ و بستهبندی محصولات قدیمی هم بسیار بهتر از محصولات امروزی بوده است.
🔹بستههای سیگار، امروزه به شکل پاکت، در حدود ۱۰۰ سال پیش در فرانسه بدین شکل که مشاهده میکنید بوده است.
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل #مدیریت در ایران @Managersclub
4.65 MB
⭕️ چالشهای پیشروی بازاریابی
🔸ریچارد ویلسون در کتاب «مدیریت استراتژیک بازاریابی» مینویسد: تحقیق ما از ۲۲۰ مدیر بازاریابی شرکتهای بزرگ چندملیتی نشان میدهد بازاریابی با چالشهای اساسی زیر روبهرو است:
🔹افزایش روزافزون رقابت به خصوص بین شرکتهای فیزیکی و شرکتهای مجازی؛ مثلا بین نمایندگیهای یک شرکت بیمه و وبسایتهای فروش بیمه
🔹افزایش روزافزون جنگهای قیمتی به خصوص بین شرکتهای داخلی و شرکتهای چینی.
🔹افزایش روزافزون درخواست مشتریان برای گرفتن خدمات بیشتر و بهتر از شرکتها.
🔹افزایش روزافزون درخواست مشتریان برای ارتقاء کیفیت محصولات شرکتها.
🔹افزایش روزافزون ورود و معرفی محصولات جدید و خلاقانه توسط شرکتها و در نتیجه، افزایش سریع از مُد افتادن محصولات شرکتها.
🔹تغییر سریع نیازها و خواستههای مشتریان و در نتیجه سختتر شدن پیشبینی این موارد.
🔹افزایش روزافزون تفاوت بین بخشهای مختلف بازار و در نتیجه سختتر شدن انتخاب بازارهای هدف برای شرکت.
🔹ظهور مستمر بازارهای جدید و در نتیجه سختتر شدن کار شرکتها در پوشش همه بازارها.
🔹افزایش روزافزون قدرت شبکههای توزیع و در نتیجه افزایش قدرت چانهزنی آنها در مقابل شرکتها.
🔹افزایش روزافزون نگرانی مشتریان از تاثیرات شرکتها بر محیط زیست و در نتیجه افزایش فشار به آنها برای رعایت اصول بازاریابی سبز.
🔹افزایش قوانین و مقررات دولتی و سختتر شدن نظارت دولتها بر فعالیت شرکتها.
🔹ادغام کشورها در قالب اتحادیههای تجاری مثل اتحادیه اروپایی و سختتر شدن ورود به بازار این قبیل اتحادیهها.
🔹افزایش هزینههای تبلیغات و پروموشن با توجه به گسترده شدن شبکههای اجتماعی و در نتیجه، لزوم حضور شرکتها در شبکههای سنتی مثل تلویزیون و مجازی به صورت همزمان.
[مارکتینگ آز]
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل #مدیریت در ایران @Managersclub
⭕️ کنار آمدن با شخصیتهای مشکلدار در محیط کار
🔸 افرادی نظیر مدیری که نمیتواند خشم خود را مهار کند، منشیای که با بدجنسی شایعهپراکنی میکند، کارمندی که قابلیتهای اجتماعیاش از حد یک حلزون فراتر نمیرود، همکاری که از پشت به شما خنجر میزند و اسباب ترقی خود را فراهم میکند، متخصص فناوریهای شبکه که دائماً به همهچیز و همهکس چپچپ نگاه میکند، در هر صنف و شغلی و در هر رتبهای یافت میشوند. آنها میتوانند زندگی شما را جهنم کنند.
🔹برخی از مردم بدقلق و ناسازگارند، برخی دیگر به خاطر موقعیتشان در محل کار چنیناند. کسانی که تندمزاج، اهل غیبت، سودجو، فریبکار، ناراضی و قلدر و زورگو هستند فقط ضعف شخصیت خود را ابراز میکنند و با ادامه این رفتارها عملاً مانع پیشرفت خود میشوند.
🔹کسانی که با دیگران محترمانه رفتار میکنند، با اخلاق خوب خود اشتباه و ضعف شخصیت آنها را نشان میدهند. دیگران ممکن است باعث خشم و ناراحتی شما شوند، ولی شما باید آماده باشید. اگر مدام از حرفهای مردم، چیزهایی که میخورند یا ادکلنی که استفاده میکنند اعصابتان خرد میشود باید خود را تغییر دهید و انتظارات و توقعاتتان را پایین بیاورید. باید بپذیرید که مردم با هم تفاوت دارند و گاهی همدیگر را میآزارند. از این گذشته سخن سنجیده مارکوس ارلیوس را به یاد آورید: "امروز انسانهایی که احاطهام کردهاند مرا میآزارند، اما من نمیرنجم."
🔹در اینجا چند توصیه ساده برای سپری کردن دقایق اولیه ناراحتی عنوان میکنیم. هنگامی که شخصی شما را واقعاً آزرده و عصبی کرد:
▪️به سمت دیگری نگاه کنید و تا ۱۰ بشمارید. آنقدر این کار را تکرار کنید تا آرام شوید.
▪️به بهانه نوشیدن یک لیوان آب از آن موقعیت ناراحت کننده فرار کنید.
▪️خود را در حال انجام کار دلخواهتان در جایی که دوست دارید تصور کنید.
▪️چند دقیقه بنشینید و در سکوت به پاسخ خود فکر کنید.
▪️اگر در وضعیتی هستید که مجبورید جواب آنی به کسی بدهید، آب دهانتان را محکم قورت دهید و ادب خود را حفظ کنید، اما کوتاه نیایید.
[آموزه های سازمانی]
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل #مدیریت در ایران @Managersclub
⭕️ نوآوریهای خوب از کجا میآیند؟
🔸استیو جانسون، کتاب معروف، پرفروش و تحسین شدهای تحت عنوان «ایدههای خوب از کجا میآیند؟ نگاهی به تاریخ نوآوریها» دارد. او این کتاب را در سال ۲۰۱۱ نوشته و در آن با موردکاویها و مثالهای فراوان به بررسی این موضوع پرداخته است که نوآوریهای کوچک و بزرگ چگونه به وجود آمدهاند و منشا شکلگیری آنها چه بوده است.
در ادامه، به مرور مهمترین یافتۀ استیو جانسون از زبان خود او میپردازیم:
🔹کافی شاپهای انگلیسی، نقشی حیاتی در آغاز جنبش انلایتمنت (جنبش حامی فکر به جای سنت) برعهده داشتهاند. یکی از عواملی که این نقش را به کافی شاپها می داد، معماری فضای داخلی آنها بود. درواقع آنجا فضایی بود که مردم با پیشینههای متفاوت و تخصصهای مختلف، گرد هم جمع شده، گفتگو میکردند، و به اشتراک ایدههای خود میپرداختند. آنجا فضایی بود که به گفتۀ «مت ریدلی» ایدهها میتوانستند همانند نوعی ارتباط عاشقانۀ نزدیک با هم سنتز (ترکیب) شوند و چیز بدیع و تازهای خلق شود.
تعداد حیرتآوری از نوآوریهای آن دههها، در روایت داستان خود، حتما به یک کافی شاپ اشاره میکنند.
🔹درواقع یک ایدۀ جدید و یک نوآوری، شبکۀ جدید و پیکرۀ جدیدی از نورونها است که بهطور همزمان با یکدیگر درون مغز شما روشن میشوند. اکنون سوال اینجاست: چگونه میتوان مغز را در محیطهایی قرار داد که در آن، احتمال بیشتری برای شکلگیری این شبکههای جدیدِ نورونها، و در نتیجه وقوع نوآوری، وجود داشته باشد؟ در پاسخ باید گفت: در محیطهایی که بیشترین شباهت را با ساختار شبکۀ دنیای درون مغز انسان داشته باشد.
🔹ماجرای نیوتن و سیب را زمانیکه نیوتن در کمبریج نشسته بود به یاد آورید. در دانشگاه آکسفورد، مجسمهای از این ماجرا وجود دارد. این مجسمه، این ماجرا را اینگونه توصیف میکند: شما آنجا غرق در افکار خود نشستهاید، ناگهان سیب از درخت میافتد، و شما به تئوری جاذبه دست مییابید! اما بهتر است بدانید واقعیت بگونۀ دیگری بوده است و محیطهایی که در طول تاریخ منجر به نوآوری شدهاند به شکل نقاشی معروف «هوگارث» بودهاند. این اثر هوگارث از نوعی شام سیاسی است؛ کافی شاپها در آن روزها نیز به همین شکل بودهاند؛ و این همان محیط آشفتهای است که در آن، ایدهها میتوانند گرد هم آیند، و محیطی است که مردم، با عقاید و پیشزمینههای مختلف، میتوانند با یکدیگر برخوردهای تازه، جالب، و غیرقابلپیشبینی داشته باشند.
🔹چند سال پیش، یک محقق فوقالعاده به نام «کوین دانبار» تصمیم گرفت تا با ردگیری دقیق چگونگی خلق نوآوریها و ایدههای بدیع، دریابد که ایدههای خوب از کجا سربرمیآورند؟ او به تعدادی از آزمایشگاههای علمی دور دنیا سری زد و به فیلمبرداری از تمام محققین، حتی از جزئیترین و بهظاهر بیاهمیتترین فعالیتهای آنها پرداخت.
🔹تصویر سنتی ما از یک دانشمند در آزمایشگاه این تصویر است: او در حال نگاه از طریق یک میکروسکوپ است و ناگهان «اورکا، یافتم!». اما آنچه کوین دانبار در فیلمهای ضبط شده مشاهده کرد حکایت از ماجرای دیگری داشت: تقریبا تمام ایدههای بدیعِ موفق و مهم، نه توسط یک دانشمندِ تنها و جلوی میکروسکوپ، بلکه جای دیگری خلق شده بودند: به دور میز کنفرانس در جلسات هفتگی، زمانیکه همه دور هم جمع شده بودند تا آخرین یافتههای خود را در میان یکدیگر به اشتراک بگذارند، و اغلب زمانیکه افراد اشتباهات خود را در میان یکدیگر به اشتراک میگذاشتند.
[ایستارتاپس]
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل #مدیریت در ایران @Managersclub
⭕️ همین الان هم در استخدام نیرو خیلی عقب هستید!
🔸کتی فایوک در کتاب «۵۳ اصل استخدام بهترینها» مینویسد: این شرایط را در نظر بگیرید: یکی از کارمندان بسیار موثر و حرفهایتان استعفاء داده و برای همین باید به صورت فوری دست به کار شوید تا برایش جانشین پیدا کنید.
🔹اگر شما هم مثل بسیاری از مدیران و شرکتهای دیگر، صبر کردید تا تقاضای استعفای کارمند کلیدیتان را دریافت کنید و بعد به فکر جانشین او بیافتید، قطعا گرفتار خواهید شد.
🔹برای این که گرفتار نشوید، یادتان باشد کارکنان شما، حتی وفادارترین آنها، همواره در جستجوی شغل بهتر هستند و به محض این که آن را پیدا کنند، استعفا میدهند و میروند.
🔹از این رو، همیشه باید آماده استعفای این دسته از کارمندانتان باشید و به تربیت یا پیدا کردن فرد جانشین برای آنها فکر کنید.
🔹در حقیقت، این یک اصل مهم در مدیریت است که همواره آماده باشید جای خالی کارکنانتان را پر کنید، چون قطعا نمیتوانید پس از استعفای یک کارمند کلیدی، جای خالی او را ظرف مدت کوتاهی با یک کارمند حرفهای دیگر پر کنید.
🔹برای این که از قافله جانشین کردن کارمندان حرفهایتان عقب نمانید، توصیههای زیر را جدی بگیرید:
1️⃣ حتی زمانی که مشغول استخدام نیستید هم رزومه جمع کنید تا پروندهای از متقاضیان خوب و آماده به خدمت داشته باشید.
2️⃣ حتی وقتی فرصت شغلی خاصی ندارید هم به مصاحبه با داوطلبان ادامه بدهید. حتی اگر یک داوطلب بااستعداد پیدا کردید، او را به کار بگیرید و او را برای روز مبادا آماده کنید. حتی میتوانید با این افراد به صورت پارهوقت، خرید خدمت و پروژهای کار کنید.
3️⃣ در بین کارمندانتان به دنبال استعدادهای درخشانی باشید که میتوانند در آینده جایگزین مدیران فعلیتان بشوند. از الان روی تربیت و آموزش این استعدادها تمرکز کنید.
4️⃣ از مدیرانتان بخواهید برای کارمندان کلیدیشان حداقل سه جانشین از داخل شرکتتان معرفی کنند و اصطلاحا در آب نمک قرار بدهند.
5️⃣ از شکار استعدادهای رقبا غافل نشوید. به عبارت دیگر، کارمندان کلیدی رقبایتان را بشناسید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
[مارکتینگ آز]
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل #مدیریت در ایران @Managersclub
00:49
Video unavailableShow in Telegram
🎞 صرفهجویی چندین میلیون دلاری، با بهرهگیری از هوشمصنوعی
🔸کل تبلیغ جدید شرکت Volvo در کمتر از ۲۴ ساعت با هوش مصنوعی «متن به ویدئو» Runway مدل Gen3 ساخته شده!
🔹جنس نماهایی که در این ویدئو مشاهده میفرمایید دقیقا در سطح استاندارد هالیوود ولی با بودجه نزدیک به صفر.
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل #مدیریت در ایران @Managersclub
3.40 MB
Photo unavailableShow in Telegram
⭕️ پیتر دراکر؛ دام ناشناخته کارآفرینی
🔸راهاندازی یک کسبوکار جدید ممکن است وسوسهانگیز و پر از امید باشد، اما دامهای زیادی در این مسیر وجود دارد که میتواند به سرعت به شکست بیانجامد. یکی از این دامها، پافشاری کارآفرین بر این است که محصول یا خدمت جدید باید در بازاری که او پیشبینی کرده موفق شود. تجربههای واقعی، از جمله داستان جان هیات و آلفرد اسلون، نشان میدهند که انعطافپذیری و افق دید عریض، کلید موفقیت در کارآفرینی است.
📜 مقاله دام ناشناخته #کارآفرینی را میتوانید « اینجا » مطالعه نمائید.
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل #مدیریت در ایران @Managersclub
⭕️ تله سوگیری شناختی؛ جان آماری و جان شخصی
🔸فرض کنید بهخاطر جرمی محکوم به این شدهاید که در مقابل اسلحه صدلول سربازی قرار بگیرید که فقط ۵ لوله آن حاوی فشنگ است. سرباز فقط میتواند یکبار ماشه را بچکاند. قبل از اجرای حکم، دادگاه تجدیدنظر جرم شما را تقلیل میدهد و دو راه پیش پای شما میگذارد:
▪️چهار فشنگ را از اسلحهی صدلول خارج کنید.
▪️اسلحهی صدلول را با اسلحهی هزارلول عوض کنید و در عوض تعداد فشنگها را ۱۰ عدد کنید.
🔹اغلب در انتخاب بین این دو گزینه، گزینه اول را انتخاب میکنند! اگرچه نتیجه آماری کاهش احتمال مرگ در هر دو گزینه یکسان است.
درواقع درک و ارتباط حسی افراد برای زندهماندن با فشنگ بیشتر از آمار است.
🔹باید توجه داشت که همیشه بین گزینههای انتخابی ما، نتیجه هردو انتخاب یکسان نخواهد بود و گاهی بهشکل ناخودآگاه این کجرفتاری باعث زیان بیشتر خواهد شد. بگذارید مثال دیگری بزنیم که در آن انتخابها نتایج یکسانی ندارند. فرض کنید در دومورد نیاز به کمک مالی مردم بهمبلغ ۱۰۰ میلون تومان باشد. نخست از مردم بخواهند برای نجات جان یک دختربچه یتیم که نیاز به درمان سرطان دارد، کمک مالی کنند. دوم اینکه از مردم بخواهند برای تعریض یک جاده که سالانه جان دهها نفر را میگیرد، پول جمع کنند.
🔹نتایج نشان میدهد که برای مورد نخست صندوق کمکها پر میشود از مبلغهای فراوان مردم که حتی بیشتر از هزینه عمل هم خواهد شد. اما در مورد گزینه دوم بهندرت مبلغی به اندازه کمک به جان آن یکنفر دختربچه جمعآوری میشود!
🔹دلیل این امر این است که مردم بهراحتی جان شخصی را میپذیرند اما جان آماری را بهسختی قبول میکنند. این دو مثال، حکایت از کجرفتاری ذهنی افراد در تفکیک جان شخصی و جان آماری دارد.
◀️ چه باید کرد؟
در زمان تصمیمگیری و هزینهکردن، مخصوصا وقتی سود و زیان دو گزینه متفاوت هست، بهسرعت تصمیم نگیریم و گزینههای آماری را مدنظر قرار دهیم. درواقع تلاش کنیم به این کجرفتاریها بهشکل آگاهانه توجه کنیم.
📖 کجرفتاری اثر ریچارد تیلر
[آموزه های سازمانی]
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل #مدیریت در ایران @Managersclub
⭕️ اهمیت سر زدن و نشست با اعضای تیم تحت رهبری
#Harvard_business_review
🔸هاروارد بیزینس ریویو در مقالهای با عنوان «بازآفرینی مدیریت عملکرد» به تجربه نوین شرکت خدمات دلوئیت (مستقر در نیویورک با عمر ۱۷۰ ساله و درآمد سالیانه بیش از ۳۴ میلیارد دلار و بیش از ۲۱۰ هزار کارمند) پرداخته است؛ تیم هایی در سازمان دارای بهترین عملکرد هستند که رهبران آنها، با هر یک از اعضای تیم به صورت «حداقل هفتگی» نشستهای کوتاه بررسی (Check-in) برگزار کنند.
رهبران این تیمها در این ارتباطات فعالیتهای زیر را انجام میدهند:
1⃣ شفاف کردن انتظاراتی که از فرد طی هفته آتی دارند.
2⃣ تعیین و یا اصلاح اولویتهای کاری
3⃣ بازخورد دادن در مورد فعالیتهای هفتهی گذشته کارمند
4⃣ انتقال اطلاعات جدید و مفید در مورد پروژه به فرد
5⃣ هدایت و مربیگری دلسوزانه و نشان دادن راههای پیشرفت و بهبود عملکرد به فرد.
🔹مسئولان این شرکت تمامی رهبران تیمها را «موظف» به برگزاری «حداقل یک نشست کوتاه» (Check-in) با تیم خود در هر هفته کردهاند و معتقدند در غیر این صورت، ممکن است اولویت کارها فراموش شود و به جای اینکه مکالمهی رهبر و عضو تیم معطوف به آیندهی نزدیک گردد، به بحث در مورد چرایی عملکرد درگذشته توجه شود.
🔹علاوه بر این طبق بررسی کارشناسان این شرکت، هر اندازه که بسامد این نشستهای کوتاه بیشتر باشد، احتمال دلبسته شدن/ماندن فرد به سازمان افزایش خواهد یافت.
🔹در پایان این جمله نیز درسآموز است؛ جمله ای که به نظر میرسد در پاسخ به اعتراض یا دلخوری برخی از رهبران تیم ها (مبنی بر اینکه ما برای انجام فعالیتهای معمول خود نیز وقت نداریم، چرا کار دیگری برای ما میتراشید؟!) عنوان شده باشد: برای [سازمان] ما؛ این نشستهای بررسی و بازخورد، کاری اضافه بر کارهای رهبر تیم نیست؛ بلکه از مهمترین وظایف رهبر تیم، همین است.
[مدیریت منابع انسانی]
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل مدیریتی ایران @Managersclub
⭕️ تاثیر طرح سوال مناسب در موفقیت فروش
🔸استفان شیفمَن، از معروفترین مربیان فروش در دنیا، در کتاب «سوال کنید، بفروشید» مینویسد: چند ماه پیش به یک مرکز خرید در کالیفرنیا رفتم و چون دنبال یک کمربند خوب میگشتم، وارد یکی از شعبههای بروکس بِرادِرز شدم. دقیقا خاطرم هست که فقط میخواستم یک کمربند بخرم و نه هیچ چیز دیگری.
🔹درست خاطرم هست که ساعت ۹ صبح شنبه بود و فروشگاه بروکس بِرادِرز تازه باز کرده بود. برای همین یک راست سراغ تنها کارمندی که داخل فروشگاه بود، رفتم و از آنجایی که یک نیویورکی هستم و حوصله صحبت طولانی را ندارم، به او گفتم: یک کمربند خوب میخوام.
🔹آن مرد هم با مهربانی و لبخند، بدون آن که سوالی از من بپرسد، فقط گفت: کمربندهایمان در آن قسمت از فروشگاه هستند. من هم به قسمتی که فروشنده به آن اشاره کرده بود، رفتم، کمربندها را بررسی و یکی از آنها را انتخاب کردم و پیش آن فروشنده که اکنون پشت صندوق ایستاده بود، برگشتم.
🔹این بار، فروشنده از من پرسید: چگونه میخواهید پولش را پرداخت کنید؟ من هم پاسخ دادم با کارت بانکی و سپس کارتم را به او دادم.
🔹بعد از این مکالمه خیلی کوتاه و خرید کمربند، چون دنبال یک ساعت رومیزی حدودا ۲۰ دلاری بودم، وارد شعبه سیرکوییت سیتی، از بزرگترین فروشگاههای لوازم برقی و الکترونیکی شدم.
🔹وقتی وارد شدم، دختر جوانی که دم در ایستاده بود، به من سلام کرد و خوشامد گفت. من که باز هم اخلاق نیویورکیام گل کرده بود، فقط گفتم: یک ساعت رومیزی میخوام.
🔹آن فروشنده پاسخ داد: چه خوب، اتفاقا مجموعه بزرگ و جذابی از ساعتهای رومیزی داریم که میتوانم نشانتان بدهم. سپس همراه من آمد تا آن مجموعه را به من معرفی کند.
🔹بعد از یکی دو دقیقه و در حالی که مشغول بررسی ساعتها بودم، فروشنده رو به من کرد و گفت: میتوانم سوالی از شما بپرسم؟ پاسخ: بله.
🔹فروشنده پرسید: فقط از روی کنجکاوی میخواهم بپرسم چرا فروشگاه ما را انتخاب کردید؟ گفتم: چون میخواهم یک ساعت رومیزی بخرم.
🔹فروشنده پرسید: چرا امروز میخواهید یک ساعت رومیزی بخرید؟ پاسخ دادم: چون امروز به خانه جدیدمان نقل مکان میکنیم و میخواهم یک ساعت رومیزی جدید برای آنجا بخرم.
🔹فروشنده پرسید: چه خوب، مبارک باشه؛ آیا در خانه جدیدتان سینمای خانگی دارید؟ بعد از این سوال بود که یادم آمد در خانه جدیدمان سینمای خانگی هم نداریم. پس از آن فروشنده خواستم سینماهای خانگیشان را هم به من نشان بدهد.
🔹فروشنده پس از آن چند سوال دیگر هم پرسید و من را مجاب کرد که باید چیزهای دیگری هم برای خانه جدیدمان بخرم. بعد از تقریبا دو ساعت گشتن در آن فروشگاه، بیش از ۲ هزار دلار خرید کردم و از فروشگاه خارج شدم.
🔹بعد از آن بود که علیرغم تاکید فراوان روی اهمیت سوال پرسیدن از مشتریان در سمینارهایم، شخصا متوجه شدم که این مهارت چقدر به افزایش فروش ما کمک میکند.
[مارکتینگ آز]
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل #مدیریت در ایران @Managersclub
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.