رمان عشق سنگ دله من♥️💛
°•°•● ﷽ ●•°•° ✏رمانه☆ ☆عشق سنگ دله من☆ اثرهای نویسنده: جدال عشق و انتقام که تکمیل شده... رمانه های در حاله تایپم: عشق سنگ دله من_تاوان گناه عاشقی... کپی رمان پیگرد قانونی دارد حتی باذکر نام نویسنده 🚫 ❤نویسنده:(معصومه محمودی)❤
Mostrar másEl país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
561
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
عسلا یه #گپ #دخترونه هست
لطفا اونایی ک دنباله دعوان و بی جنبه ان وارد گپشون نشن
درمورد رمانا نپرسین چون نویسندها نیستن
هرکس خواست بره پیوی ادمین😘😍
مجسمه هام نیانا فقط فعالا🥶
@Admiiineeee
اون یکی رمانم تاوان گناه عاشقی امروز پارت گذاریش شروع میشه
و بزودی رمان جدید با موضوع متفاوت مینویسم جاش
این رمانم شاید از جمعه زودتر شروعش کنم
@tavan_gonahe_asheghi
#توجه
عشقا این همه فالور تو این کانال هست بخدا نفری حتی بیست سی هزارم بزارین هم وارد کانال وی ای پی میکنمتون هم کلی پول جمع میشه براش
ما دلمون بهم نسوزه هیچکسم دلش به حاله ما نمیسوزه
خواهش میکنم بیخیال نخونین رد شین بخدا خیلی محتاجه🤲
وام ازدواجشم پدرش سرطان ریه داره خرج دارو دکتر و بدهی کرده یه ماه بعد محرمم ازدواج میکنه
لطفا کمکش کنین با شاد کردن دل یه نفر دل خودتون چند برابر شاد میشه و خدا چندبرابر بهتون برمیگردونه
پیوی ادمین برای گرفتن شماره حساب:
@Admiiineeee
Repost from رمان دلبرکوچیک....
چنلی که خیلی تو پی وی در خواست داده بودید
به خاطر روابط باز و کامل فیلتر شده بود
که دوباره برگشت
و الان فقط با ظرفیت محدود عضو گیری میکنه
منم طبق قولی که داده بودم لینک رو برای تعداد محدود میزارم
فقط تا ساعت ۱۲
@khanomambashe
Repost from رمان دلبرکوچیک....
Photo unavailableShow in Telegram
میدونی ک شب جمعه چیه نگاهمواطراف چرخوندم هول گفتم #سامان تواشپزخونه ی خونه ی مامان بزرگت!لباسم بالادادباشیطنت گفت
عشقم امشب شب #جمعس همون کرست قرمزه رو زدی دیگهه
باخنده جیغ کشیدم پسره ی ندیده کرست نههه سوتین
@khanomambashe
#دختره_شیطون_شب_حجله_رو_فیلم_میگیره_میگه_اگر_نمره_هام_رو_پاس_نکنی_پخشش_میکنم 😂😂🙊
@khanomambashe
به زودی رمانارو شروع میکنم عشقا
ببخشید یه مدت خیلی مشکل داشتم ولی نهایت یه ماهه شروع میکنم شایدم زودتر
اما قبلش یه چند تا پارت میزارم یه هفته بعد
من دیبام!
بدون اطلاع از خونوادم با حسام صیغه کردم و بچه اون رو باردار شدم.
درست روز عقدمون حقایقی که برای حسام رو به رو شد باعث شد تا پا روی عشقمون بزاره و روز عقد من و بچش رو دست بابام بسپره.
بچم سقط و شد و من حالا برای انتقام دوباره به حسام برگشتم!
کاملا واقعی
اگه میخوای حقایق رو شده از داخل نامه رو بفهمی روی شیشه کلیک کن
میخوام از محتوای نامه باخبر بشم❌
❌دختره رو سر سفره عقد ول کرد و رفت❌
با لبخند به نیمرخش نگاه کردم و منتظر موندم تا رضایت و بلهاش رو برای ازدواج با من بگه.
با بلند شدنش از سر سفره عقد نگاهم روش خشک شد.
قهقه زد و با خنده و تمسخر گفت:
-واقعا فکر کردی باهات ازدواج میکنم؟سخت در اشتباهی!اونم با این گندی که بالا اوردی.
نگاه مهمون ها رومون خشک شد و من با لب های خشکیده نالیدم:
-من، من چه گناهی داشتم؟اون حقایق به من ربطی نداشت.
پوزخندی زد و گفت:
-به من ربطی نداره!من باید انتقامم رو میگرفتم که گرفتم.
لگدی به گلدون کنار سفره زد و بازوم رو گرفت.
پرتم کرد جلوی بابام و با خنده گفت:
-حالا ببینم دختر حاملت و میتونی به کی بندازی.
همه با شنیدن خبر بارداریم هینی کشیدن و پدرم لگد محکمی توی شکمم زد.
-حسام؟!
عاجزانه صداش زدم و اون بعد از پوزخندی از خونمون بیرون زد.
من موندم و پدری که قصد جون من و بچم رو کرده بود...
#کاملاواقعی
#لینکشوبهزورازنویسندشگرفتم
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
https://t.me/joinchat/AAAAAFfJWSHBmFEUiyJ-KA
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.