cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

آلبوم امری قدیم

این کانال شامل عکس های قدیمی جامعه بهائی می باشد. اگر شما عزیزان تصاویر قدیمی با موضوعات خاص دارید می توانید به ادمین ارسال کنید تا در صورت تأیید در کانال پست شود. عکس های ارسالی حتما با توضیحات کامل باشد. با تشکر تاسبس ٢٩/٤/٢٠٢١ @Carmel1919 @sofi999

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 865
Suscriptores
+224 horas
+57 días
+2030 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
خانواده شهید ژینوس محمودی
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
جناب عباس نعمت پدر شهید ژینوس نعمت (محمودی)
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
از سمت راست آقایان : مهدیزاده، کوروش یلدایی ، پرویز انوری ، احمد یلدایی ، روح الله زیبایی، داریوش اوجی ، (احتمالا آقای پاک ضمیر) نفر بعد ناشناس.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
شعر «قرعۀ عشق» سروده جناب «مهرداد نوری» در وصف شهید سرهنگ «یدالله وحدت» ای دل بی قرار من ، نوبت وصل یار شد سینه به تیغ پاره و سر به طناب دار شد شرحه بشرحه دیده ام این دل بیقرار خود رقص خلوص و بندگی ، باعث افتخار شد تا که جمال حق بود ، یارم و یاورم چنین سهم من از بهشت او نشئۀ بیشمار شد بهره و سهم هرکسی لطف خدا نمیشود قرعه به نام این من بندۀ جان نثار شد جاهل خیره سر ز خود ، شرم نمیکند دگر نام و نشان زشت او ، باطل و لکه دار شد می شمُرد مرا کنون جاهل بیخدا ، نجس حاکم بیخدای ما ، شیخک میگسار شد آن که گنه نکرده بود ، ریخته خون پاک او مرغ عدالت خدا ، کُشته و در مزار شد چرخ فلک ز شرم خود ، چرخ نمیزند دگر کُشتن بندگان حق ، باعث ننگ و عار شد طعنه مزن به جاهلان ، حکم ادب روا بکن زشتی کار جاهلان ، واضح و آشکار شد شکر نما نوریا ، مهر و رضای حق طلب نام بهاء به لطف حق ، زنده و ماندگار شد
Mostrar todo...
شهید سرهنگ یدالله وحدت متولد سال ۱۲۹۲ شمسی محل تولد: اشتهارد در سنین کودکی در اشتهارد نزد معلم طالقانی به تحصیل علوم پرداخت و در ۱۱ سالگی به دستور برادر بزرگتر میرزا حیدر خان وحدت به طهران عزیمت نمود و در مدرسه تربیت دوره ابتدائی و متوسطه را به پایان رساند و سپس به دانشکده افسری وارد شد. پس از خاتمۀ تحصیل، به سمت ستوان دومی به شاهپور مأموریت یافت و پس از آن در شهرهای طهران، شیراز، بوشهر بندرعباس و کرمان خدمت نمود تا به شیراز منتقل گردید. در تمام اوقات به نشر نفحات الله و ابلاغ کلمة الله مشغول بود و نظامت محفل روحانی را به عهده داشت. پس از ۲۱ سال خدمت دولتی خود را بازنشسته نمود و قصد مهاجرت با خانوده به برزیل را داشت. قبل از مهاجرت به حضور حضرت ولی امرالله مشرف شد و آرزوی خود را ابراز نمود و عرض نمود: هر کجا شما بفرمائید با جان و دل حاضرم. در جواب فرمودند: "خدمت فقط هجرت نیست. شما باید در شیراز بمانید و مدافع احبا باشید. در نزد بزرگان جمال مبارک را یاد کن و نترس شما درع امرالله هستید." او با کمال میل اطاعت نمود و رحل اقامت را با فامیل در شیراز افکند. بعداً به سمت معاونت ایادی امرالله انتخاب شد. پنج مرتبه به تمام زوایای ایران سفر نمود و به تشویق مهاجرین و احبّاء پرداخت. سفری به دستور حضرات ایادی به مشهد نمود. در آن زمان معانی خود را سماءالله می نامید. جناب وحدت با دلایل و براهین فریب خوردگان را به راه راست هدایت نمود. سفری نیز طبق دستور به هندوستان نمود. جسد مطهر حضرت حرم حضرت اعلی را از شاهجراغ به معیت چند نفر از احبای ممتحن، در حالی که معاندین از شش جهت مترصد بودند، خارج نمود. همچنین جسد احمد فرزند حضرت اعلی را از بقعۀ بی بی دختران در آورد و در دو صندوق که قبلاً تهیه شده بود گذارده یک هفته در حظیرة القدس شیراز نگاهداری نمود. بعد با تحقیق کامل با کمک احبّاء به گلستان جاوید انتقال داد. در سال ۱۳۲۹ وقتی از کرمان عازم شیراز شد، محفل مقدس روحانی شیراز ایشان را که سمت فرماندهی هنگ سوار را داشت مأمورانتظام و کمک به احبای شهر نمود. در شب عاشورا که معاندین قصد آتش زدن بیت مبارک را داشتند ایشان با چند سوار بهائی در کوجۀ بیت مبارک مستقر شد و از آتش سوزی ممانعت نمود. در دنبالۀ نامۀ خانم قدسیه وحدت چنین می خوانیم: " در سال ۱۳۵۷ در ضوضای قریۀ سعدی منزل ما خراب شد و اثاثیه به غارت رفت، حتی درخت های خانه را از ریشه کندند و بردند. ما به دستور محفل مقدس ملی ۲۴ ساعت از خانه خارج بودیم، وقتی که برگشتیم خانه را خرابه ای بیش نیافتیم. سرهنگ وحدت دست به دعا به درگاه جمال قدم بلند کرد و گفت خدا را شکر که زندگی ناچیز من، لیاقت از دست دادن در راه محبوب را پیدا کرد. چهار ماه در حظیرة القدس و در منزل یکی از دوستان زندگی کردیم تا خانه را دو مرتبه ساختیم. در سال ۱۳۵۹ سه جیپ مسلح با پاسدارها در منزل را کوبیدند. در حال جواب بودم که سرهنگ لباس پوشید و به در منزل رفت. پاسداری گفت: دادستان پنج دقیقه با شما کار دارد با خانمتان بیائید. ما را سوار نموده به حظیرة القدس بردند. در این زمان حظیرة القدس شیراز در دست اعدا بود. سرهنگ وحدت مدت چهل روز در اتاقی که قبلاً محفل تشکیل می شد و از روحانیت و صداهای مناجات آن خاطره ها داشتیم، زندانی شد. سپس جناب وحدت و این جانبه و پنج نفر دیگر به عادل آباد منتقل شدیم. پس ز محاکمات متمادی که هر دفعه مدت هفت الی هشت ساعت به طول می انجامید و نه ماه تمام طول می کشید، بالاخرهه آن وجود نازنین را در دهم رضوان به شهادت رساندند. ده روز قبل از شهادت جناب وحدت، دختر ما را نیز زندانی نمودند. موقع ملاقات به فرزندش گفت: گریه نکن، ناله نکن، سربلند باش، من سرباز جمال مبارک بودم. سرباز در رختخواب نمی میرد، در جبهه می میرد". دخترم بالاخره از زندان آزاد شد و من که به زندان ابد محکوم شده بودم و در زندان سکته نموده بودم، پس از چهار سال آزاد گردیدم و سال گذشته به زیارت اعتاب مقدسه فائز گشتم ... تلخیص و اختصار از نامه سرکار خانم قدسیه وحدت ۲۲ اپریل ۱۹۹۲ از استرالیا از کانال شهدا و مشاهیر امری https://t.me/AlbomeTasavireAmri
Mostrar todo...
آلبوم امری قدیم

این کانال شامل عکس های قدیمی جامعه بهائی می باشد. اگر شما عزیزان تصاویر قدیمی با موضوعات خاص دارید می توانید به ادمین ارسال کنید تا در صورت تأیید در کانال پست شود. عکس های ارسالی حتما با توضیحات کامل باشد. با تشکر تاسبس ٢٩/٤/٢٠٢١ @Carmel1919 @sofi999

Photo unavailableShow in Telegram
پس از شهادت تصویر فوق ایام بعد از شهادت زنان و دختران شیراز می باشد که خانواده ها برای زیارت قبور رفته و ادعیه تلاوت کردند.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.