دانش مديريت
Human Resource Management PHD
Mostrar más192
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
نظریه اریکسون در مورد رشد هویت:
مارسیا در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که پیوستار هویت یابی اریکسونچهار وضعیت هویتی به شرح ذیل دارد که می توان آنها را برحسب وجود مسئله، از یکدیگر متمایز ساخت.
۱- دستیابی به هویت؛
افرادی که در این وضعیت قراردارند بحران هویت یعنی مرحله فعال پرسشگری درباره ی خود و تعریف خویشتن را پشت سر گذاشته اند. این افراد، شخصا به مواضع فکری دست یافته وبه آنها پایبندند و در مورد شغل خود نیز بهدتصمیم قطعی رسیده اند.
۲- وقفه هویت یابی؛
افراد این گروه نیز نسبت به شغل وجهان بینی خود احساس تعهد می کنند، ولی در آنان علائمی از نجربه ی بحران هویت دیده می شود. آنتن بیچون و چرا مذهب خانواده ی خود را پذیرفته اند. هنگامی که از آنان در مورد موضع سیاسی شان سوال شود غالبا می گویند درباره ی این موضوعات زیاد فکر نکرده اند. بعضی از آنان افراد پایبند به باور هایشان به نظر میرسند وروحیه ی همکاری دارند. برخی دیگر نیز انعطاف ناپذیرند، خشک ، جزمی ودنبال رو هستند. به نظر می رسد اگر رویداد مهمی ارزش های آزمون نشده ی آنان را به چالش بطلبد احساس سر در گمی خواهند کرد.
۳-تعلیق ؛
این افراد در حال تجربه بحران هویت هستند، آنان فعالانه می کوشند پاسخ هایی برای پرسش های خود بیابند، و هنوز گرفتار تعارض بین علائق خود و برنامه های هستند که والدینشان برای آنان در نظر گرفته اند. این افراد ممکن است برای مدتی برخی باور های مذهبی و سیاسی را با شور و شوق فراوان مطرح کنند ولی پس از تامل بیشتر آنها را کنار بگذارند. این افراد در بهترین شرایط انسان هایی حساس، اخلاقی وروشنفکر و در بدترین شرایط افرادی اضطراب زده، مردد و جزم اندیش به نظر میرسند.
۴- پراکندگی هویت؛
پراکندگی هویت اصطلاحی هست که مارسیا برای مفهوم سر درگمی در هویت یابی اریکسون به کار برده است. بعضی از افراد که دراین دسته قرار میگیرند ممکن است درگذشته دچار بحران هویت بوده یا نبوده باشند. ولی در هر صورت به مفهوم یکپارچه ای از خود دست نیافته اند. بطور کلی، مقایسه ی هویت در دو زمینه ی جهان بینی سیاسی و شغلی نشان می دهدکه افراد بیشتری به هویت یابی شغلی دست می یابند( پنیس وگریس ۲۰۱۶).
https://t.me/DMKer
دانش مديريت
Human Resource Management PHD
خود انگاره و شخصیت:
خود، آن بخش از شخصیت فرد است که وی نسبت به آن آگاهی دارد، افراد معمولا داری شش نوع خوددهستند.
۱) آن طور که هستند.
۲) آن طور که فکر میکنند هستند.
۳) آن طور که میل و آرزو دارند باشند.
۴) آن طور که دیگران درباره آنان فکرمیکنند.
۵) آن طور که تفکر دیگران را درباره خود به نظر می آورند.
۶) آن طور که فکرمیکنند دیگران از او
می خواهندکه چنان باشند(لطف آبادی،۱۳۸۰)
بنابراین خود فرد شکل های گوناگونی دارد و همواره چنان نیست که اومی اندیشد و بر اساس موقعیت بروز می کند، هسته تغییرات شخصیت، تغییر در خود فرد است که در هویت فرد بسیار تعیین کننده خواهد بود.
شخصیت :
برای مفهوم شخصیت تعاریف متعددی وجود دارد که در اینجا به چند مورد آن اشاره خواهد شد .
۱) هر یک از افراد دارای ویژگی و روش های خاص برای نشان دادن احساسات، نگرش ها ، تفکرات و رفتارها می باشند که روانشناسان از آن به عنوان شخصیت یاد میکنند. ( یزدان آبادی۱۳۸۶)
۲) بنابر دیدگاه میشل، شخصیت عبارتست از الگوهای مشخص ومنحصر به فرد رفتار که سازگاری فرد را با شرایط مختلف زندگی امکان پذیر می سازد.
۳) شخصیت هر فردی مجموعه ای از ویژگی های روانشناختی اوست که افراد از آن برای دسته بندی اشخاص استفاده می کنند. (رابینز۲۰۰۵)
https://t.me/DMKer
دانش مديريت
Human Resource Management PHD
💢۷ گروهی که بیشتر در شغل خود شکست میخورند
برای رسیدن به موفقیت شغلی باید مهارتهای نرم و هوش احساسی را در خود تقویت کنید. مهارت نرم، شخصیت و نحوهی تعاملات اجتماعی فرد است. افرادی که به دنبال تغییری در خود نیستند نمیتوان انتظار آینده روشنی را برای آنها داشت. در ادامه، ۷ تیپ شخصیتی را معرفی میکنیم که چنین ویژگیای دارند و هرگز در شغل خود موفق نخواهند شد:
۱. کارمندانی که مدام در محل کار غیبت میکنند
افرادی که همیشه در حال غیبت هستند بیشتر وقت ارزشمند خود را تلف میکنند و همیشه در حال تعریف کردن یافتههای خود در مورد دیگران هستند. همین خصوصیت باعث میشود از وظایف کاری خود غافل شوند و هیچ تلاشی برای پیشرفت خود انجام ندهند، پس نمیتوان از چنین افرادی انتظار رسیدن به موفقیت را داشت.
به مرور زمان، اطرافیان آنها نیز به این نتیجه میرسند که چنین فردی لایق اعتماد نیست و ممکن است از تمام موقعیتهای ارزشمند که میتواند باعث پیشرفت شغلی آنها شود کنار گذاشته شوند.
۲. افرادی که همیشه مطیع دیگران هستند
این افراد همیشه هر چه مدیر و دیگران میگویند را میپذیرند و به سرعت تسلیم نظر دیگران میشوند. این شخصیت هرگز توانایی «نه» گفتن و مخالفت با ایدههای اشتباه را ندارد و هر کاری که به او پیشنهاد میشود را قبول میکند.
شاید فکر میکند با داشتن این خصیصه، مهربان و مطیع به نظر میرسد اما تنها خود را از پیشرفت بازمیدارد.
در محل کار نمیتوان روی چنین افرادی حساب باز کرد و آنها را وارد پروژههای بزرگ کرد زیرا اغلب آدمهای بیاراده و بدون ایدهای هستند که هیچ نظری ندارند و تنها از دستآوردهای دیگران استفاده میکنند.
۳. افرادی که خیلی محافظهکار هستند
در مقابل افراد مطیع، محافظهکارها قرار دارند. علت محافظهکاری آنها این است که در جایگاه خود احساس راحتی میکنند و ترجیح میدهند موقعیت فعلی خود را حفظ کنند، حتی اگر به هیچ پیشرفتی نرسند.
افراد محافظه کار اگر مدیر شوند سعی میکنند وقت خود را صرف نوشتن دستور کار کنند و به تیم خود بگویند چه کاری انجام دهند و از چه کاری دست بکشند. مدیران محافظهکار نه تنها به پیشرفتی نمیرسند بلکه به تیم خود هم اجازه ایده پردازی نمیدهند.
۴. افرادی که خود را قربانی میدانند
چنین افرادی فکر میکنند هر مشکلی در محل کار بهوجود میآید، تقصیر آنها نیست. افراد قربانی بهسختی مسئولیت اشتباهات خود را به عهده میگیرند. شاید توجهی به زمانبندی پروژهها نداشته باشند، با همکاران به خوبی رفتار نکنند یا حتی مسئولیتی که به آنها واگذار شده را کامل انجام ندهند، اما هیچ وقت اشتباه خود را به گردن نمیگیرند.
پافشاری این افراد برای بیگناه بودن و قربانی دیگران بودن باعث میشود تا همکاران اعتماد خود را به چنین فردی از دست بدهند و او را وارد پروژههای مهم نکنند.
۵. افرادی که فکر میکنند هیچ کس به اندازهی آنها نمیفهمد
فردی که خود را «عقل کل» میداند به حرف کسی گوش نمیدهد و فکر میکند دیگران به اندازهی او نمیفهمند. این افراد وقتی مرتکب اشتباهی میشوند، هرگز تقصیر خود را به گردن نمیگیرند و آن را از چشم بقیه میبینند و فکر میکنند بقیه کارشان را خوب انجام ندادهاند که چنین اتفاقی افتاده است. اما اگر کارها خوب پیش برود، خود را مسبب این موفقیت میدانند.
افرادی با این شخصیت، در جلسات کاری با غرور و خود بزرگبینی حرف میزنند و به همین خاطر کسی به آنها اعتماد ندارد.
۶. افرادی که زود از کوره در میروند و بسیار عصبانی هستند
افراد عصبی و تندخو هیچ کنترلی روی خشم و عصبانیت خود ندارند. این افراد مدام در محل کار با دیگران مشاجره دارند. اگر چیزی باب میلشان نباشد دیگران را به دردسر میاندازند و رفتار نامناسبی از خود نشان میدهند.
این افراد معمولا با داد زدن، عصبانیت، فحش دادن یا حتی گریه احساسات شدید خود را نمایش میدهند. یک مدیر تندخو و عصبانی با بیتوجهی به شخصیت کارمندان خود مانع پیشرفت کارها میشود.
۷. افرادی که با سیاست میخواهند کارشان را پیش ببرند
همهی آدمها به دنبال پیشرفت در کار هستند، اما افراد سیاستمدار و زرنگ سعی میکنند به طریق دیگری به هدفشان برسند. این افراد، دیگران را نادیده میگیرند تا پلههای ترقی را طی کنند.
این افراد هر کاری که فکر کنند آنها را به پیشرفت نزدیکتر میکند، انجام میدهند. اما همه به شخصیت این افراد پی بردهاند و کسی به آنها اعتماد نمیکند و همین مساله باعث میشود به هیچ پیشرفتی نرسند.
@organizationalbehavior
https://t.me/DMKer
دانش مديريت
Human Resource Management PHD
💢در هر داستان موفقیتی، یک نفری را پیدا خواهید کرد که یک جایی تصمیم شجاعانه ای گرفته است!!!
👤پیتر دراکر
@organizationalbehavior
✅ خاک بلوچستان کامیونی ۸ دلار به کشورهای عربی فروخته می شود.
اسماعیل کهرم مشاور سازمان حفاظت محیط زیست گفته است: هر کامیون خاک منطقه بلوچستان ۸ دلار به کشورهای حوزه خلیج فارس فروخته میشود.
او گفت:منطقهای به نام #نوبندیان در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد که نزدیک به چابهار است. در آنجا ۷ ایستگاه ساختهاند که خاکها را جمع میکند و پس از آن بار کامیون و کشتی کرده و به دبی میبرند.
کهرم معتقد است: خاکی که از نوبندیان قاچاق میشود، خاک کشاورزی است و شنیدهام که هر کامیون آن ۸ دلار فروخته میشود. با این کار خاک کشاورزی از بین میرود زیرا از روی زمینها جمعآوری میشود و ۳۰ تا ۴۰ سانتیمتر از روی خاک را برداشت کرده و میفروشند. در نتیجه آنجا دیگر امکان کشاورزی در آینده نخواهد داشت و خساراتی هم به رودخانههای منطقه وارد خواهد شد.
حداقل در ۱۰ سال گذشته بارها درباره قاچاق خاک جنوب ایران اخباری منتشر شده که البته بعد هم تکذیب شده است. اما واقعیت این است که بهرغم اینکه برخی مسئولان علاقهای به ورود به اینگونه خبرها ندارند، اما خاک بعضی از شهرهای جنوبی ایران است.
@Sahamnewsorg
💢 چرا همه دوست دارند در گوگل کار کنند؟
🔸شرکت گوگل از جمله شرکتهای پیشرو و موفقی است که از همان آغاز توانسته محیط دلپذیری را برای کارکنانش پدید آورد که در آن تقریبا همه کارکنان احساس میکنند در محیطی شبیه به خانهشان در حال سپری کردن ساعات کاریشان هستند. ناگفته پیداست که کمتر کسی حاضر میشود چنین محیط خوشایندی را به امید یافتن شرایط کاری بهتر ترک کند و از گوگل برود.
🔸در واقع بنیانگذاران شرکت گوگل یعنی "لری پیج" و "سرگی برین" از اولین روزی که شرکت گوگل را پس از رها کردن دوره دکترای خود در دانشگاه و در یک پارکینگ تاسیس کردند تصمیم گرفتند تا شرکتشان را به مکانی متفاوت از سایر شرکتها و با بالاترین میزان دلپذیری برای کارکنان تبدیل کنند و به عقیده بسیاری از صاحبنظران بهطور کامل در این مسیر موفق بودهاند.
🔸در ادامه به برخی نکات منحصربهفرد و تاثیرگذار بر مقبولیت محیط کاری گوگل برای کارکنان اشاره خواهد شد که نشان میدهند چرا گوگل به چنین جایگاه ارزندهای در دنیای کسبوکار تبدیل شده است.
1⃣ در گوگل سلسله مراتب اداری معنا و مفهوم چندانی ندارد
گوگل جزو آن شرکتهایی است که سلسله مراتب خشک سازمانی و نگاه بالا به پایین در آن بیمعناست. این مساله حتی در مورد بنیانگذاران و مالکان مشهور شرکت یعنی لری پیج و سرگی برین نیز مصداق پیدا میکند و آنها با وجود شهرت و ثروتشان جایگاهی همتراز با سایر مدیران شرکت دارند.
در این شرکت، تصمیمات بهصورت مشارکتی و با نظرخواهی از کارکنان اتخاذ میشود و برای حصول اطمینان از اجرایی شدن برنامه و طرحها نیازی بهدستور از بالا و الزام مدیریتی نمیباشد. علاوه بر این در گوگل، کارکنان این امکان را دارند تا بخش و تیم کاری مورد علاقهشان را خودشان انتخاب کنند.
2⃣ در گوگل حقوق بسیاری از مدیران و کارکنان از روسای شرکت بالاتر است
در این شرکت سیستم پرداخت مبتنی بر عملکرد به معنای واقعی اجرا میشود و کسانی که سهم بیشتری از موفقیتهای شرکت دارند دستمزد بیشتری دریافت میکنند. پیاده شدن چنین سیستمی در گوگل موجب از بین رفتن تبعیضهای پرداختی بین کارکنان شده و انگیزه آنها برای کار و تلاش مضاعف را افزایش میدهد.
مشوقهای غیر مادی در نظر گرفته شده برای کارکنان برتر گوگل هم در نوع خود جالب و خاص هستند؛ این مشوقها شامل موارد خاصی همچون اهدای سهام ویژه گوگل به کارکنان و صرف شام با مدیرعامل و روسای شرکت میشود که برای خیلیها در جهان یک آرزوست.
3⃣ سیستم ۱۰- ۲۰- ۷۰ بهخوبی در گوگل اجرا میشود
در گوگل سیستمی برای سپری کردن ساعات کاری روزانه وجود دارد که ۱۰- ۲۰- ۷۰ نام دارد و براساس آن کارکنان در هر روز کاری باید ۷۰ درصد وقتشان را برای انجام فعالیتهای مرتبط با کسبوکار اصلی گوگل یعنی موضوع جستوجوی اینترنتی و تبلیغات صرف کنند، ۲۰ درصد وقتشان را صرف پروژههای مورد علاقه خود که به نحوی با پروژهای در دست اجرای گوگل در ارتباط است کنند و ۱۰ درصد از وقتشان را به علاقهمندیها و ایدههای خودشان اختصاص دهند.
اجرای چنین سیستمی هم میتواند رضایت شغلی حداکثری از کار کردن در گوگل را در میان کارکنان پدید آورد و هم بذر خلاقیت و نوآوری را در ذهن کارکنان بکارد.
4⃣ در گوگل همه به هم خوب گوش میکنند
فرهنگ خوب گوش کردن در گوگل کاملا جا افتاده است. در این شرکت مدیران به گونهای به زیردستانشان گوش میکنند که به آنها احساس همتیمی بودن را میدهد.
در جریان برگزاری جلسات کاری معروف گوگل موسوم به «جلسات نیم ساعته گوگل» که بهصورت ایستاده و طی زمان کمتر از ۳۰ دقیقه برگزار میشود، کارکنان و مدیران هر بخش در شرایطی برابر و با تاکید بر گوش کردن فعال به صحبتهای هم گوش میکنند و سلسله مراتب اداری در این میان بیمعنی میشود.
✏️ منبع: Forbes
https://t.me/DMKer
دانش مديريت
Human Resource Management PHD
📚 ۶ درس بزرگ در مورد ثروت که پدرت هیچوقت یادت نداد!
1⃣ درس اول | افراد معمولی از تلویزیون الگو میگیرند، افراد ثروتمند از کتاب
درخانه افراد معمولی همیشه تلویزیون روشن است. پس آنها شبانه روز تحت تاثیر چیزهایی هستند که تلویزیون به صورت تنظیم شده به آنها میخوراند. اخبار، فیلم و بحث های گوناگون مانند آینه هایی برای افراد معمولی است که از خدای تلویزیون بیرون می آید.
اما ثروتمندان این اشتباه را نمیکنند.
آنها بجای دریافت مطالب دیکته شده دولتی از تلویزیون به کتاب خواندن روی می آورند. یک ثروتمند میداند که قدرت اصلی در دانش و آگاهی است. برای همین شروع به خواندن کتاب می کند
2⃣ درس دوم | افراد معمولی حقوق میگیرند، افراد ثروتمند حقوق میدهند
همه ما کار را از سطوح پایین شروع کرده ایم. کار در رستوران، شرکت ها و یا ادارات دولتی. این اشکالی ندارد.
اما مشکل اصلی زمانی رخ میدهد که خودمان یک محدودیت برای درآمدمان تعیین میکنیم.
3⃣ درس سوم | افراد معمولی دیگران را مقصر میدانند، افراد ثروتمند خودشان را
اگر نگاه کنید افراد معمولی از همان صبح زود که بیدار میشوند در تاکسی، اتوبوس، محل کار و هر جای دیگری در حال گله و شکایت کردن از دولتها هستند. آنها همه وضعیت زندگی خود را تقصیر دولت میدانند اما اگر اینطور است چطور کسانی در همین کشور زندگی میکنند که ثروتمند هستند؟
درواقع مسئله اصلی عدم مسئولیت پذیری است. افراد معمولی مشکلات را به گردن دیگران می اندازند تا نیازنباشد برای رفع آن تلاش کنند.
4⃣ درس چهارم | افراد معمولی پس انداز میکنند؛ افراد ثروتمند سرمایه گذاری
کسانی که درآمد های پایین دارند معمولا سعی میکنند در زندگی پس انداز کنند. آنها از تفریحاتشان میگذرند، لباسهای گران نمی پوشند و به رستوران های خوب نمیروند تا بتواند در پایان سال چند میلیون تومان پول پس انداز کنند. اگر شما هم جز این دسته هستید آیا تا بحال فکر کرده اید که چرا با این وجود نمیتوانید ثروتمند شوید؟
5⃣ درس پنجم | افراد معمولی همه چیز را میدانند، افراد ثروتمند همه چیز را یاد میگیرند
این بار که در شرکت و یا تاکسی یا حتی جمع دوستان و خانواده خود نشستید خوب به حرفها دقت کنید.
افراد معمولی ظرف یک ساعت درمورد ۱۰ موضوع مختلف تخصصی نظر میدهند و طوری وانمود میکنند که همه چیز را میدانند.
گاهی برخی از آنها طوری درباره مسائل اقتصادی نظر میدهند که گویی وارن بافت هستند
اما افراد ثروتمند اینگونه نیستند. آنها بیشتر گوش میدهند و سعی میکنند چیزی یادبگیرند.
6⃣ درس ششم | افراد معمولی اعتقاد دارند که ثروتمندان همه دزد هستد،اما ثروتمندان واقعی اعتقاد دارند که فقر ریشه مشکلات است و دوست دارند کمک کنند تا فقر ریشه کن شود
در فقر هیچ شرافتی نیست. برعکس اتفاقا این فقر است که سبب ایجاد مشکل میشود. کافی است یک آمار تحلیلی از نیرو انتظامی شهر خود بگیرید. خواهید دید که بیشتر مشکلات اجتماعی از قبیل دزدی، مواد مخدر، قتل و … در محله های فقیر نشین رخ میدهد.
https://t.me/DMKer
دانش مديريت
Human Resource Management PHD