شیعه پژوهی

✔️یعنی دروغ‌گویان مؤمن نیستند دَعَوَاتُ اَلرَّاوَنْدِيِّ ، قَالَ  اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَى اَلرِّبَا اَلْكَذِبُ وَ قَالَ رَجُلٌ لَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْمُؤْمِنُ  يَزْنِي  قَالَ قَدْ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ  اَلْمُؤْمِنُ  يَسْرِقُ  قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدْ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ  اَلْمُؤْمِنُ يَكْذِبُ قَالَ لاَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: إِنَّمٰا يَفْتَرِي اَلْكَذِبَ اَلَّذِينَ لاٰ يُؤْمِنُونَ . ⬅️مردى به حضور پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه‌وآله آمد و عرض کرد: مؤمن زنا می‌کند؟ فرمود: «گاهى ممکن است». پرسید آیا مؤمن دست به دزدى می‌زند؟ فرمود: «گاهى امکان آن هست». پرسید یا رسول الله! آیا او دروغ می‌گوید؟ فرمود: «خیر، خدای تعالی می‌فرماید: "تنها کسانى دروغ‌پردازى می‌کنند که به آیات خدا ایمان ندارند" (یعنی دروغ‌گویان مؤمن نیستند)». 🔖بحار الأنوار ج ۶۹، ص ۲۶۳ @negahinou

✔️دَعَوَاتُ اَلرَّاوَنْدِيِّ ، قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَى اَلرِّبَا اَلْكَذِبُ وَ قَالَ رَجُلٌ لَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْمُؤْمِنُ يَزْنِي قَالَ قَدْ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ اَلْمُؤْمِنُ يَسْرِقُ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدْ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْمُؤْمِنُ يَكْذِبُ قَالَ لاَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: إِنَّمٰا يَفْتَرِي اَلْكَذِبَ اَلَّذِينَ لاٰ يُؤْمِنُونَ . ⬅️مردى به حضور پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه‌وآله آمد و عرض کرد: مؤمن زنا می‌کند؟ فرمود: «گاهى ممکن است». پرسید آیا مؤمن دست به دزدى می‌زند؟ فرمود: «گاهى امکان آن هست». پرسید یا رسول الله! آیا او دروغ می‌گوید؟ فرمود: «خیر، خدای تعالی می‌فرماید: "تنها کسانى دروغ‌پردازى می‌کنند که به آیات خدا ایمان ندارند" (یعنی دروغ‌گویان مؤمن نیستند)». 🔖بحار الأنوار ج ۶۹، ص ۲۶۳ @negahinou

✔️هفت امام یا دوازده امام؟! 🟥حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ قَاسِمٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَى رَسُولَ اَللَّهِ بِصَحِيفَةٍ مَخْتُومَةٍ بِسَبْعِ  خَوَاتِيمَ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَمَرَ إِذَا حَضَرَهُ أَجَلُهُ أَنْ يَدْفَعَهَا إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَيَعْمَلُ بِمَا فِيهِ وَ لاَ يَجُوزُهُ إِلَى غَيْرِهِ وَ أَنْ يَأْمُرَ كُلَّ وَصِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ أَنْ يَفُكَّ خَاتَمَهُ وَ يَعْمَلَ بِمَا فِيهِ وَ لاَ يَجُوزَ غَيْرَهُ. 🔖بصائر الدرجات ج ۱ ص ۱۴۶ 🟥مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَى رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِصَحِيفَةٍ مَخْتُومَةٍ بِسَبْعِ  خَوَاتِيمَ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَمَرَهُ إِذَا حَضَرَهُ أَجَلُهُ أَنْ يَدْفَعَهَا إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَيَعْمَلَ بِمَا فِيهَا وَ لاَ يَجُوزُهُ إِلَى غَيْرِهِ. 🔖بصائر الدرجات ج ۱ ص ۱۵۰ 🏆عبدالله بن سنان گوید امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: همانا جبرائیل برای رسول خدا صلى‌‏الله‌‏عليه‏‌و‏آله صحیفه‌ای آورد که با هفت مهر از طلا ممهور شده بود، و حضرت مامور شد که وقتی هنگام رحلتشان فرا رسد آن‌را به علی بن ابیطالب علیه‌السلام بسپارد و ایشان به دستورات آن صحيفه عمل نماید و هرگز از آنچه در آن است تجاوز ننماید و به هر یک از اوصياء و جانشینان خود نیز دستور دهد که مهر مربوط به خود را باز کند و به دستورات آن عمل نماید، و از آنچه در آن است تجاوز ننماید و بر خلاف آن رفتار نکند. •••••••••••••••••••• 🏆شاید در ظاهر برخی این حدیث از امام صادق را تحریفی از سوی واقفیه بدانند اما با تأمل در روایات زیر از کتاب غیبت نعمانی شاید بتوان وجه جمعی برای روایات بیان نمود. سال ۱۴۰ هجری یعنی عصر امامت امام هفتم شیعیان امام کاظم علیه‌السلام، قرار بود که فرج حاصل شود اما مدعیان تشیع اسرار امامت را فاش ساخته و امام زمانشان را رها کردند و شد آنچه که نباید می‌شد ..‌. 🟥ابو بصير از امام صادق علیه‌السلام  روايت كرده گويد: «به آن حضرت عرض كردم: اين امر را سر رسيدى نيست كه بدان انجام پذيرد و بدنهاى ما را آسوده سازد؟ فرمود: چرا، ولى چون شما فاش ساختيد، پس خداوند نيز آن را به تأخير انداخت». 🟥اسحاق بن عمّار صيرفى گويد: شنيدم امام صادق علیه‌السلام  مى‌فرمايد: «اين امر را وقتى (معيّن) بود و آن سال يك صد و چهل بود، ولى شما آن را بازگو كرديد و فاش‌ ساختيد، پس خداوند عزّ و جلّ نيز آن را به عقب انداخت». 🟥اسحاق بن عمّار گويد: امام صادق علیه‌السلام به من فرمود: «اى ابا اسحاق اين امر دو بار به تأخير افتاده است». 🟥ابو حمزه ثمالى گويد: شنيدم امام باقر علیه‌السلام مى‌فرمود: «اى ثابت همانا خداى تعالى وقت اين كار را در سال هفتاد تعيين كرده بود، هنگامى كه حسين علیه‌السلام كشته شد خشم خداوند فزونى گرفت و آن را تا سال صد و چهل به تأخير انداخت، ما آن را براى شما بازگو كرديم و شما فاش ساختيد و پرده پوشش از رويش كنار زديد پس خداوند نيز بعد از ان ديگر وقتى براى اين امر نزد ما نگذاشته است، و خداوند هر چه را خود بخواهد محو مى‌كند و هر چه را بخواهد ثابت مى‌سازد و امّ الكتاب نزد اوست، ابو حمزه گويد: من آن گفتار را براى امام صادق علیه‌السلام  بازگو كردم آن حضرت فرمود: همين طور بوده است». 🟥فضيل بن يسار از امام باقر علیه‌السلام  روايت كرده گويد: به آن حضرت عرض كردم: آيا اين امر وقت معيّنى دارد؟ فرمود: «كسانى كه وقت معيّن مى‌كنند دروغ مى‌گويند، كسانى كه وقت تعيين مى‌كنند دروغ مى‌گويند، همانا موسى  هنگامى كه به دعوت پروردگار خود بيرون شد به قومش سى روز وعده داد، و هنگامى كه خداوند بر آن سى روز ده روز افزود، قوم او گفتند: موسى با ما خلاف وعده كرد، پس كردند آنچه كردند، پس هر گاه ما حديثى را براى شما بازگو كرديم و طبق آنچه براى شما گفته‌ايم پيش آمد شما بگوئيد: خداوند راست فرموده است، و هر گاه حديثى را براى شما بازگو كرديم و خلاف‌ آنچه گفته‌ايم پيش آمد باز شما بگوئيد، خداوند راست فرموده است، كه دو بار پاداش داده خواهيد شد». 🔖غیبت نعمانی باب ۱۶ •••••••••••••••• 🟥علامه مجلسی نيز در ذیل حدیث می‌نویسد: شاید هفت مهر، اشتباهی از ناحیه ناسخین بوده یا اینکه واقفی‌ها روایت را به نفع خود تحریف کرده‌اند، یا از اخبار بدائی است یا اینکه احتمال دارد بعضی از ائمه علیهم السلام در آنچه مامور بوده‌اند با یکدیگر شریک باشند؛ لذا یک مهر مربوط به دو امام بوده است. 🔖بحارالأنوار ج ۲۶ ص ۳۳ ⬅️ادامه دارد @negahinou

✔️حَدَّثَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْوَشَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ  خَالِدٍ  الجوار قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ فِي عَرْصَةِ دَارِهِ وَ هُوَ يَوْمَئِذٍ بِالرُّمَيْلَةِ فَلَمَّا نَظَرْتُ إِلَيْهِ قُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا سَيِّدِي مَظْلُومٌ مَغْصُوبٌ مُضْطَهَدٌ فِي نَفْسِي ثُمَّ دَنَوْتُ مِنْهُ فَقَبَّلْتُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ جَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ يَا اِبْنَ خَالِدٍ نَحْنُ أَعْلَمُ بِهَذَا اَلْأَمْرِ فَلاَ تَتَصَوَّرْ هَذَا فِي نَفْسِكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ اَللَّهِ مَا أَرَدْتُ بِهَذَا شَيْئاً قَالَ فَقَالَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِهَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ غَيْرِنَا لَوْ أَرَدْنَا أُذِنَ إِلَيْنَا وَ إِنَّ لِهَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ حدة [مُدَّةً]وَ غَايَةً لاَ بُدَّ مِنَ اَلاِنْتِهَاءِ إِلَيْهَا قَالَ فَقُلْتُ لاَ أَعُودُ وَ أُصَيِّرُ فِي نَفْسِي شَيْئاً أَبَداً قَالَ فَقَالَ لاَ تَعُدْ أَبَداً. 🟥خالد جواز میگوید بر امام موسی کاظم علیه‌السلام وارد شدم ایشان میان خانه بودند آن روز در رمیله ساکن بود همین که چشمم به ایشان افتاد گفتم: پدر و مادرم فدایت شوند ای سرور من که چقدر مظلوم و ستمدیده هستید و حقوقتان غصب شده ، این سخن را با خود در دلم گفتم، سپس نزدیک شدم و پیشانی آن حضرت را بوسیدم و خدمتشان نشستم حضرت رو به من کرده و فرمودند ای خالد ما داناتر از دیگران به این امر هستیم این حرف ها را با خود مگو. عرض کردم فدایتان شوم بخدا منظوری نداشتم فرمودند ما به این امر داناتر و وارد تریم اگر بخواهیم بسوی ما بر میگردد ولی این گروه (خلفای جور) را مدت و حد و نهایتی است که باید به آخر برسد. عرض کردم دیگر چنین کاری نمیکنم و در دل چیزی نمیگویم. فرمودند: آری، دیگر چنین خیالاتی نکن. 🔖بصائرالدرجات ج ۱ ص ۱۲۶ 🟢فتأمل! @negahinou

🏆علیه عباسی ⬅️چند روزیست مشغول مطالعه‌ی خلاصه کتاب الاغانی ابولفرج اصفهانی هستم و نکات، حکایات و مطالب جالب و ارزشمندی در کتاب وجود دارد. یکی از حکایات جالب این کتاب مربوط به علیه است که خلاصه‌ای از آن‌را در ذیل می‌توانید بخوانید. 🟥علیه یا عباسه (۱۶۰ - ۲۱۰ ق) دختر مهدی سومین خلیفه عباسی، بانویی ادیب و شاعر و ظریف و خوشخوان و نوازنده و آهنگساز بود. در بغداد متولد شد و همانجا در عمر پنجاه سالگی درگذشت. نوشته‌اند هيچ‌ يک از بانوان بنی عباس در جمال و کمال به او نمی‌رسیدند. ایام طهر را به نماز و عبادت و خواندن کتاب می‌گذراند و در اوقات محرومیت از نماز به شعر و موسیقی می‌پرداخت. برادرش هارون چنان وی را عزیز می‌داشت که در کنار خود روی تخت می‌نشاند. علیه همسر موسى بن عيسى (فـ ۱۳۸ ق) امیر نامدار عباسی بود. داستان عشق او به جعفر برمکی که در افسانه‌ها بخصوص افسانه‌های اروپایی با شاخ و برگ بسیار نوشته شده است سند تاریخی ندارد. شعرهایش لطیف و آوازهایی که ساخته و خوانده است نشان طبع ظریف و کمال هنر اوست و بیشتر آنها را در دیوان‌های اغانی و تذاكر شعرا جمع کرده اند. شرح احوالش در الأغانى ۱۸۶/۱۰-۱۶۲، فوات الوفيات ۲/ ۹۹، النجوم الزاهره ۱۹۱/۲ و سایر کتب تذکره و تاریخ مسطور است. 🟥ابولفرج اصفهانی در فصل مربوط به علیه چنین نقل کرده است: محمد بن یحیی مرا روایت کرد که یکی از سرگرمی‌های علّیه سرودن و نوشتن شعر برای دوستان نزديك بود. یکی از خادمان هارون الرشید به نام طَلّ مورد علاقه او بود و شعرهایی برایش می‌سرود و می‌فرستاد. اتفاق افتاد که او چند روز طلّ را ندید و چنان مشتاق روی او شد که روی ناودان قصر رفت و با او سخن گفت. اشعار ذیل را به این مناسبت سروده است: قد كان ما كُلِّفْتُهُ زَمَناً يا طَلُّ مِن وَجْدٍ بِكُم يَكْفى حتى اتيتك زائراً عجلاً أمشى عَلَى حَتْفَ إِلَى حَتفِ آنچه مدتهاست از عشق تو می‌کشم مرا بس است، ای طَلّ تا اینکه باشتاب به دیدار تو آمدم و از مهلکه‌ای به مهلکه‌ی دیگر رفتم تا به تو رسیدم. هارون که از این قصه باخبر شد، علّیه را سوگند داد که دیگر با طلّ حرف نزند و نامش را بر زبان نیاورد. او هم عهد کرد که فرمان خلیفه را اطاعت کند. تا اینکه روزی رشید از پشت پرده شنید که علیه آخر سوره بقره را می خواند. اما وقتی به آیه "فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ" رسید به جای فطل گفت: «فالذي نهانا عَنْهُ أمير المؤمنين» - آنکه امیرالمؤمنین ما را از آن نهی کرده است - هارون وقتی این کلام را شنید پرده را کنار زد و وارد شد و سر علیه را بوسیده گفت طلّ را به تو بخشیدم و بعد از این تُرا از هر کار که با او بخواهی منع نمی‌کنم. 🔖الاغانی ج ١٠ ص ٣٥٤ @negahinou

🏆«آنچه من روایت می‌کنم تاریخ دو قرن آینده است. من آن چیزی را توصیف می‌کنم که می‌آید، آنچه دیگر نمی‌تواند به نحوی دیگر بیاید: ظهور نیهیلیسم» 🔖فریدریش نیچه پیشگفتار کتاب اراده‌ی قدرت 🟥اما امروز، تقریباً ۱۳۵ سال پس از تقریر عبارت فوق از نیچه، ما در اوج همان وضعیتی زندگی میکنیم که نیچه پیش بینی کرده بود. خورندگی اسید نیهیلیسم چنان بالاست که هر مبانی فکری پولادینی هم که در برابرش قرار گیرد میخورد و نابود می‌سازد. امروز در طول تاریخ ۲۷۰۰ ساله فلسفه غرب، بحران در مبانی، چنان پیش رفته است که حتی به مخیله پورون باستانی و هیوم مدرن هم نمی‌رسید. هیچ امکان قابل دفاعی برای برون رفت از این نیهیلیسم چه در سطح نظری چه در سطح تمدنی به چشم نمی‌خورد. ظهور منطق‌های فازی و چندارزشی و نسبی‌گرایی رادیکال در کنار نظریات مشابه در فیزیک (از عدم قطعیت هایزنبرگ به بعد) و ریاضیات (از قضایای ناتمامیتِ گودل به بعد) نیز تجلیلات دیگری از همین امرند. از سوی دیگر، مسئله ابداً در سطح معرفت شناسی باقی نمانده است. کل ارکان فرهنگ و تمدن از سیاست و اخلاق گرفته تا علم و دین، تحت تاثیر این فروپاشی بنیادین‌اند و باورمندانِ تیزبینشان دریافته‌اند که تاکنون نیز خانه‌هایشان را روی آب بنا کرده بودند. امروز هر سخنی درباره کار اخلاقی درست و غلط، عمل سیاسی درست و غلط و حتی گزارۀ علمی درست و غلط به چالش کشیده می‌شود و نسبی گرایی چنان رواج یافته که حتی در اذهان عوام الناس نيز اين دعوی جذاب اما ترسناک به چشم می‌خورد که اصلا درست و غلطی در کار نیست ... 🔖اصول مبارزه در زمانۀ نیهیلیسم @hekmatvaandishe

🏆ارتباط ایرانیان با اسلام و ارادتشان به امیرالمومنین علیه السلام در نوع خود در این گاهنامه جالب است. 🟥از جمله شهادت امام اول شیعیان را اینگونه نگاشته است؛ سال جهانی ۶۱۵۱ (یکم سپتامبر659-31آگوست660) در این سال کنستانتین برادر خود تئودور را کشت. عرب ها در سافیس(صفین) بودند که علی پارسی به قتل رسید و معاویه تنها فرمانروا شد. منظور #تئوفانس از علی پارسی، حضرت امیرالمومنین علیه السلام و به دلیل نزدیکی و ارادت ایرانیان به ایشان است. ❌با دنبال کردن و لمس هشتک ⬅️ #تئوفانس، تمام مطالب مرتبط با وی و ترجمه بخش‌های مهمِ این گاهنامه ارزشمند از قرن دوم هجری را می‌توانید در کانال مطالعه نمائید. در کانال شیعه‌پژوهی با نگاهی نو و بدون تعصب تاریخ اسلام و تشیع را بررسی می‌کنیم. @negahinou

 ✔️پس آنگاه که خورشید غروب کرد، از ماه پیروی کنید عَنْ جَابِرِ‌بْنِ‌عَبْدِ‌اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ اقْتَدُوا بِالشَّمْسِ فَإِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ فَاقْتَدُوا بِالْقَمَرِ فَإِذَا غَابَ الْقَمَرُ فَاقْتَدُوا بِالزُّهَرَهًِْ فَإِذَا غَابَتِ الزُّهَرَهًُْ فَاقْتَدُوا بِالْفَرْقَدَیْنِ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا الشَّمْسُ وَ مَا الْقَمَرُ وَ مَا الزُّهَرَهًُْ وَ مَا الْفَرْقَدَانِ فَقَالَ أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِیٌّ الْقَمَرُ وَ الزُّهَرَهًُْ فَاطِمَهًُْ وَ الْفَرْقَدَانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْن.   از جابربن‌عبدالله نقل است: پیامبر صلی الله علیه و آله در خطاب به اصحاب فرمود: «از خورشید پیروی کنید. پس آنگاه که خورشید غروب کرد، از ماه پیروی کنید. آنگاه که ماه غروب کرد از زهره پیروی کنید. آنگاه که زهره غروب کرد از فَرقَدان (نام دو ستاره قطبی) پیروی کنید». اصحاب عرض کردند: «ای رسول خدا! منظور از خورشید، ماه، زهره و فرقدان چیست»؟ فرمود: «خورشید منم؛ علی علیه السلام ماه است؛ فاطمه سلام الله علیها زهره و حسن و حسین علیهما السلام فرقدان هستند». 📚معانی الأخبار ص۱۱۵ @negahinou

✔️وقایع کامل غدیر خم در اشعاری منتسب به فریدالدین عطار نیشابوری در آینده بصورت مفصل در خصوص کتاب مظهرالعجایب، منتسب به عطار نیشابوری می‌پردازیم. @negahinou