Melancholia
Owner: @sourenaaaa
Mostrar más132
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Benim bu derdim
این درد من
Ne yağan yağmurda
نه در بارانی که می بارد
Ne yalancı sonbaharda
نه در پاییز دروغین
Ne bomboş sokaklarda
نه در جاده های خالی خالی
Kırılmış her yanım
ذره ذره ی وجودم شکسته و خُرد شده
Kaybolur zaman saçlarında
زمان در گیسوانت گم میشود
Gözlerim sokaklarda
چشمانم در جاده هاست
Sebebi isyan aşkım
علتش عصیان (سرکشی) است عشقم
İçim yanar, içim kanar da
درونم میسوزد، درونم خون گریه می کند
İsyan!
عصیان (سرکشی)
Geriye bir avuç yalan
در پشت سرم یک مشت دروغ
Beni bu derde sen attın da, gittin ya kafam hep duman
تو مرا در این درد انداختی، رفتی و سرم همش دود آلود است
@melancholia_channel
هیچوقت ته حرفهاش نمیگفت خداحافظ
میگفت مراقبتم...
یه بار گفتم: تو خداحافظی کردن بلد نیستی؟
گفت:میترسم بسپرمت به خدا، خدا ازم بگیرَدِت...
تا خودم هستم چرا خداحافظ!؟
خودم حافظ...
خودم مراقبتم
خب...شما بودید عاشقش نمی شدید!؟
@melancholia_channel
-کلمه " mamihlapinatapai " در کتاب گینس به عنوان سختترین معنی ثبت شده است.
معنی این کلمه یعنی نگاهی که دو نفر به یکدیگر میکنند هنگامی که انتظار دارند فرد مقابل حرف دلش را بزند اما هیچکدام حرفی نمیزنند.
@melancholia_channel
IMG_4173.MP44.58 MB
بهم گفت پازل هزار تیکه دیدی؟ من آدم هزار تیکه ام ...
جدا شدم از هم ... حسابی بهم ریخته م ... خودم دیگه خودم رو نمی شناسم. طوری گم کردم خودم رو که پیدا نمیشم. خیلی از تیکه های وجودم نیست. دستش رو گرفتم تو دستم و گفتم چی شد که بهم ریختی؟ گفت قلب و مغز و روحم شد یه نفر ... خواست بازی کنه. منم گذاشتم بازی کنه.پس شدم یه پازل هزار تیکه تو دست کسی که فکر می کردم برای موندن اومده نه سرگرمی. تمام وجود من رو بهم زد. بعد شروع کرد دوباره چیدن... اما این بار به سلیقهی خودش ... تیکههای من بهم وصل نمیشد. دوباره بهم می زد. دوباره شروع میکرد. انقدر من رو بهم ریخت که دیگه یادش رفت من چی بودم. من کی بودم. یادش رفت هر چی که بین ما بود. پس رفت. من موندم و هزار تیکه ای که جای خودشون رو گم کرده بودن. من موندم و تیکه هایی که دیگه تو وجودم نبودن. من موندم و قسمت های خالی روح و قلبم ...
دستش رو محکم تر از همیشه فشار دادم و گفتم چرا دنبال تیکه های گمشده ت نگشتی؟ گفت نگشتم؟ گشتم ولی پیش من نیست. اعتمادم رو پیدا نمی کنم. هر جا می گردم خنده رو لبم نیست. احساساتم خودش رو از من پنهون می کنه. برای هیچی شوق و ذوق ندارم. یعنی داشتم ولی دیگه ندارم. رویاهام نامرئی شدن. آرزوهام دود... می دونی رفیق بذار یه حقیقتی رو بهت بگم. فقط کسی می تونه بهم ریختگی تو رو درست کنه که خودش تو رو بهم ریخته. اون می دونه چطور خوب میشی اگه میگه نمی دونم فقط یه دلیل داره. اینکه دیگه واسه اون حال تو مهم نیست. تو چشماش نگاه کردم و گفتم یعنی تو دوست داری برگرده؟ زد زیر خنده و گفت برگرده؟ کجا برگرده؟ جایی که بوده و نخواسته؟ چیزی که داشته و از دست داده؟ نه رفیق ... من فقط می خوام تیکه های وجود من رو برگردونه. فقط می خوام من رو به روزای قبل از بودنش برگردونه. بعد از همون راهی که اومده بره به سلامت ... همین
@melancholia_channel
تو تقصیری نداری عزیزدلم، اشتباه از من بود. که خیال پروانه شدن را از تو داشتم که بالهایت سوخته بود و خودم را به دوست داشتنت دوختم و به قول حضرت شکیبا، خواب سرچشمه را در خیال پیالهای کوچک دیدم.
اشتباه از من بود که خواب دیدن را بلد نبودم و تو را به خوابم آوردم و از تو خواستم همراهم برقصی و زخمی شدی از نوازشهایم که بلد نبودم یک پروانهی زخمی و خسته را باید چگونه نوازش کرد.
تو به پای شمع دیگری سوخته بودی و این اشتباه من بود که بیفکر برایت روشن شدم و بیکه به دورم بگردی و بالهایت را لمس کنم، سوختم و تمام شدم. که در هیچ کتاب و آیینی نوشته نشده که دوست داشتن و عشق اجبار است و من بیهوده تلاش میکردم که دوستم داشته باشی و برایت مهم باشم و به من فکر کنی.
تو تقصیری نداری عزیزدلم. که من به آدمی دل بستم که ماندنی نبود و نمیدانستم خواب حقیقت ندارد و نمیشود با کسی در خیال زندگی کرد که در حقیقت از من دور است و کنارم نیست.
که بیهوده بود خیال کردن. بیهوده بود خواب دیدن وقتی که به خوابم نمیآمدی و من خودم را به دریای دوست داشتنت میزدم که یک وقت نمانی بی دوست داشته شدن و خورشید دلت خاموش شود و به این فکر کنی که هیچکس به تو فکر نمیکند و برایش مهم نیستی و دلش نمیخواهد صدای زیبایت را بشنود. بیهوده بود که تماشای تو را وقتی که خوابیده بودی میخواستم و دلم برای چشمهای بستهات لک میزد و دلتنگ صدای آرام نفسهایت میشدم.
و حالا دیگر برای برگشتن به عقب و گفتن این حرفها کمی دیر است. من تمام خوابهایم را بیدار کردهام و این پایان تمام رویاهاست. ستارهها میروند از توی آسمان و هیچ آرزویی نخواهد ماند برای چیدن. فقط ماه را میبینم از دور، و حال خوب و روزهای رنگی را میخواهم برای تو.
و اگر کسی پرسید، میگویم که پشیمان نیستم از هیچکدام کارهایی که برایت کردهام. که مثل تو پروانه شدن آرزویم بود، اگر چه در همان پیلهی تنهایی، تمام شد زندگی...
@melancholia_channel
گفتم بیا به دیدنم، چون دلم برات تنگ شده بود. چون حس میکردم کمکم داره یادم میره صورت قشنگت رو. حس میکردم اگه یکم دیگه بگذره، دیگه اصن یادم نمیاد چشمات چطوری بود وقتی به چشمام زل میزدی و بند نفسام یکی در میون میشد و قلبم میخواست از جاش کنده بشه.
گفتم ببینمت دوباره که این بار خوب حفظت کنم و یه دنیا برات بنویسم و باهات حرف بزنم تو روزای نحس تنهاییم، گفتم بیا به دیدنم چون چند سال صدای مبارکت لالایی نشده بود تو گوشم و به لبهای سرخت نگاه نکرده بودم وقتی داشت مقدسترین کلمات و قشنگترین موسیقی ازشون بیرون میومد و مثل همیشه به حرفات گوش نمیکردم چون داشتم به صدای قشنگت گوش میدادم.
من خودم رو گم کرده بودم بس که نبودی و نیومدی به دیدنم و باهام حرف نزدی و رفته بودی. گفتم بیا به دیدنم، گفتی میای یکم که سرت خلوتتر بشه، اما نیومدی. ترسیدی باز مثل همیشه از تلخیها حرف بزنم و برنجی و پشیمون بشی از اومدن و حرف زدن با آدمی که خیلی وقته با خودشم غریبه شده و نمیفهمه از زندگی و زنده بودن چی میخواد.
ترسیدی باز بگم مثل همیشه به روزای بدی رسیدم و به هم ریختم و یه نگرانی بشم رو نگرانیات، یه دغدغه و مزاحم اضافی تو زندگیت، یا مثل همیشه یه خار تو چشمت، حق داشتی که نیای.
حالا هم حق داری که دیگه نخوای منو و دلت برام تنگ نشه و نخوای منو ببینی و صدای گرفتهم رو بشنوی. حق داری اگه به رفتنت ادامه بدی و بیشتر ازم دور بشی و دیگه برنگردی و باهام حرف نزنی.
ولی میخوام بدونی یه آدم تا وقتی زندهست، شکل چیزی رو به خودش میگیره که دائم همراهشه یا بهش فکر میکنه. و حالا من به شکل تو در اومدم بس که خواستمت و بهت فکر کردم و نخواستی منو و برات مهم نبودم.
اما از این به بعد اگه دلت گرفت پرندهی سفید من، بدون اینجا شاخههای من هنوز برای نشستن تو جا داره. هنوز ریشههای خشکم دلشون میخواد صدای آواز قشنگ صداتو بشنون. و چشمام هنوز امید داره به دیدارت. به اینکه بیای و یادش بره که یادش رفته شکل ماه صورتت رو...
@melancholia_channel
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.