cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

انجمن جامعه شناسی ایران - دفتر شهر قزوین

تماس با ادمین کانال @Fathi_sociology

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
203
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
+230 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

URL: https://telegra.ph/%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%81%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-02-03 Domain: telegra.ph نارضایتی ها و  فقدان حضور  ✍لیلی حاجی آقایی این روزها که به انتخابات دوازدهمین  دوره ی مجلس شورای اسلامی نزدیک می شویم، التهابی در ادبیات کارگزاران نظام سیاسی که ریشه در ترس ها و نگرانی های آن ها، پیرامون عدم حضور جدی و مشارکت سیاسی مردم است، مشاهده می گردد. مشارکت مردمی در امور سیاسی،  یکی از مناسب ترین پشتوانه ها برای نظام های سیاسی است تا در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی و کسب اعتبار در جامعه بین الملل از مشروعیت و مقبولیت سیاسی خود دفاع کنند. از طرفی تجربه زندگی توام با فقر و فلاکت و نابرابری ها و خشونت و سرکوب ها باعث نارضایتی مردم در حد گسترده ای شده است، که خود عامل مهمی در بی اعتنایی به توقعات نظام سیاسی در بحث مشارکت سیاسی  است. لوئیس کریزبرگ در کتاب" جامعه‏شناسی تضادهای اجتماعی" سه منشأ اساسی را برای نارضایتی تعیین می‏کند. این سه منشأ اگر چه از دیدگاه‏های متعدد موضوع نارضایتی را بررسی کرده‏اند، اما همگی اتفاق نظر دارند که، منشأ نارضایتی را که مخرب مشارکت افراد است، باید در نابرابری‏ها و ارزیابی ناشی از آن جستجو کرد. این سه نگرش متفاوت به شرح ذیل هستند : اولین نگرش بر اهمیت محرومیت به طور مطلق در افراد و میزان آن تأکید می‏نماید. نگرش دوم بر سطوح ناسازگاری میان موقعیت‏های متفاوتی که افراد در زندگی اجتماعی خود با آن مواجهند تأکید دارد و نگرش سوم به تغییراتی که در طول زمان در آن‏چه مردم دارند و آن‏چه تصور می‏کنند باید داشته باشند، اشاره دارد (کریز برگ). درباره منشأ نخستین نارضایتی‏های اجتماعی، افرادی مثل رالف دارندوف، بیان می‏کنند که «موافقت کافی وجود دارد که محروم‏ترین افراد، بدترین احساس‏ها را دارند. آن‏ها نیازی ندارند تا بدانند محروم هستند» (همان). از طرفی کاملا واضح است که، سطح رضایت مردم  از بخش‏های متعدد، تابعی از توانایی اقتصادی آن‏هاست. حال در جامعه کنونی ایران که، هیچ کدام از معیارهای اقتصادی رو به پیشروی ندارند و حتی داشتن یک زندگی عادی بسیار سخت شده  و روان فردی و جمعی مردم بابت گرانی اجناس و کالا و خدمات، افزایش نرخ بیکاری، بی ارزش شدن پول ملی، بی مسکنی و مسکنتی، افزایش نرخ خودکشی و مهاجرت و حاشیه نشینی دچار رنجوری شده و رد و نشانی هم از امیدواری و بهتر شدن امور نیست، نارضایتی اقتصادی باعث بی اعتمادی به مشارکت سیاسی است. 📌متن_کامل👇 Domain: telegra.ph
Mostrar todo...
نارضایتی ها و فقدان حضور 

✍لیلی حاجی آقایی این روزها که به انتخابات دوازدهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی نزدیک می شویم، التهابی در ادبیات کارگزاران نظام سیاسی که ریشه در ترس ها و نگرانی های آن ها، پیرامون عدم حضور جدی و مشارکت سیاسی مردم است، مشاهده می گردد. مشارکت مردمی در امور سیاسی، یکی از مناسب ترین پشتوانه ها برای نظام های سیاسی است تا در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی و کسب اعتبار در جامعه بین الملل از مشروعیت و مقبولیت سیاسی خود دفاع کنند. از طرفی تجربه زندگی توام با فقر و فلاکت و نابرابری ها و خشونت و سرکوب ها باعث نارضایتی مردم…

یادداشت های کوتاه یک بازنشسته(۱) ✍بیدا میرحسینی اول اول اجازه دهید که اعتراف کنم، ما بازنشسته ها دست خودمان نیست، دل نازک می شویم و گاهی چیزهایی می گوییم و می نویسیم که باید آنها را شطرنجی خواند. پس لطفا سریع به قبای عزیزان برنخورد که گردن ما از مو باریک تر است و راستش اصلا گردنی برایمان نمانده است. ما سالها در دانشگاه‌ها و نهادهای مختلف استخوان خورد کرده ایم و این اواخر بابت گسترش مناسبات ناسالم اداری و اعتراضها و گوشزدها، تبدیل به استخوان لای زخم شده بودیم. پس برخی مثل من چمدانش را می بندد و زودتر از موعد بیرون می آید و بعضی هم از سر اجبار می مانند و دندان بر هم می سایند و بعضی هم به اجبار زودتر بازنشسته شان می کنند. در هر حال با هم فرقی نداریم. همه زیر خط فقریم، اما سربلند و رها از قفسی که برایمان ساخته بودند. شاید بدنی فرسوده داشته باشیم، موهایی سفید و سیمایی تکیده، اما ما امیدواریم به روزهای پیش رو،به تغییر و دگرگونی در نظام فکری که انسان و انسانیت در آن شعار است و رنج و درد یار همیشگی بسیاری از مردم. همچنان در عرصه مانده ایم با تمام ابهام ها، ناامیدی ها و اشکها. دنیای زبانی ما اگر خاص نباشد، اما کمی طعم طنز، انتقاد، درد و رنج  هم می گیرد و امیدوارم سخنان  من که سیاه نمایی نیست و حاصل تجارب زیسته است، وجود کسی را مکدر نکند که به قول شاملو: "آن که می‌اندیشد به‌ناچار دَم فرو می‌بندد اما آنگاه که زمانه زخم‌خورده و معصوم به شهادتش طلبد به هزار زبان سخن خواهد گفت" می خواهم اشاره ای به آخرین کتابی که مطالعه کرده ام داشته باشم و با دوستانم به اشتراک بگذارم. هانا آرنت در کتاب "آیشمن در اورشلیم" اشاره به ابتذال و عادی سازی شر می کند. او می خواهد بیان کند که آیشمن یک هیولا نبود، همان فردی که باعث انتقال، ترک خانه، مصادره اموال و در آخر کشته شدن به فجیع ترین شیوه ها در اردوگاههای دائم و سیار صدها هزار نفر گردید، بلکه او فردی عادی بود که فضیلت را در درست، به موقع و کامل انجام دادن وظایف محوله و مبری کردن خود از تعهدات انسانی می دانست. او خود را تنها یک متعهد به پیشوا و مافوقانش تلقی می کرد و این یعنی آنجا که انسانیت زدایی میشود، برخی افراد در گسترش شر، تنها خود را کارگزارانی ساده می دانند و به عمق اقدامات فاجعه آمیز خود نمی اندیشند و یا می اندیشند اما نظام فکری آنها آنقدر مسدود و متصلب گردیده است که جان انسان‌ها برایش بی معنا می گردد و ایجاد رعب، وحشت و رنج امری عادی. پیام دیگر آرنت درکتاب این است که در تاریک ترین شرایط نیز باید امیدوار به بارقه های امید بود " نوری که نه از نظریه ها و مفاهیم، بلکه از حیات و و اعمال افراد سرچشمه میگیرد". (دهم بهمن ماه هزار و چهارصد و دو)  #انجمن_جامعه_شناسی_ایران #دفتر_شهر_قزوین #هانا_آرنت #آیشمن #باز_نشسته http://Instagram.com/sociology_qazvin http://t.me//ISA_QCO
Mostrar todo...

یادداشت های کوتاه یک بازنشسته(۱) بیدا میرحسینی اول اول اجازه دهید که اعتراف کنم، ما بازنشسته ها دست خودمان نیست، دل نازک می شویم و گاهی چیزهایی می گوییم و می نویسیم که باید آنها را شطرنجی خواند. پس لطفا سریع به قبای عزیزان برنخورد که گردن ما از مو باریک تر است و راستش اصلا گردنی برایمان نمانده است. ما سالها در دانشگاه‌ها و نهادهای مختلف استخوان خورد کرده ایم و این اواخر بابت گسترش مناسبات ناسالم اداری و اعتراضها و گوشزدها، تبدیل به استخوان لای زخم شده بودیم. پس برخی مثل من چمدانش را می بندد و زودتر از موعد بیرون می آید و بعضی هم از سر اجبار می مانند و دندان بر هم می سایند و بعضی هم به اجبار زودتر بازنشسته شان می کنند. در هر حال با هم فرقی نداریم. همه زیر خط فقریم، اما سربلند و رها از قفسی که برایمان ساخته بودند. شاید بدنی فرسوده داشته باشیم، موهایی سفید و سیمایی تکیده، اما ما امیدواریم به روزهای پیش رو،به تغییر و دگرگونی در نظام فکری که انسان و انسانیت در آن شعار است و رنج و درد یار همیشگی بسیاری از مردم. همچنان در عرصه مانده ایم با تمام ابهام ها، ناامیدی ها و اشکها. دنیای زبانی ما اگر خاص نباشد، اما کمی طعم طنز، انتقاد، درد و رنج  هم می گیرد و امیدوارم سخنان  من که سیاه نمایی نیست و حاصل تجارب زیسته است، وجود کسی را مکدر نکند که به قول شاملو: "آن که می‌اندیشد به‌ناچار دَم فرو می‌بندد اما آنگاه که زمانه زخم‌خورده و معصوم به شهادتش طلبد به هزار زبان سخن خواهد گفت" می خواهم اشاره ای به آخرین کتابی که مطالعه کرده ام داشته باشم و با دوستانم به اشتراک بگذارم. هانا آرنت در کتاب "آیشمن در اورشلیم" اشاره به ابتذال و عادی سازی شر می کند. او می خواهد بیان کند که آیشمن یک هیولا نبود، همان فردی که باعث انتقال، ترک خانه، مصادره اموال و در آخر کشته شدن به فجیع ترین شیوه ها در اردوگاههای دائم و سیار صدها هزار نفر گردید، بلکه او فردی عادی بود که فضیلت را در درست، به موقع و کامل انجام دادن وظایف محوله و مبری کردن خود از تعهدات انسانی می دانست. او خود را تنها یک متعهد به پیشوا و مافوقانش تلقی می کرد و این یعنی آنجا که انسانیت زدایی میشود، برخی افراد در گسترش شر، تنها خود را کارگزارانی ساده می دانند و به عمق اقدامات فاجعه آمیز خود نمی اندیشند و یا می اندیشند اما نظام فکری آنها آنقدر مسدود و متصلب گردیده است که جان انسان‌ها برایش بی معنا می گردد و ایجاد رعب، وحشت و رنج امری عادی. پیام دیگر آرنت درکتاب این است که در تاریک ترین شرایط نیز باید امیدوار به بارقه های امید بود " نوری که نه از نظریه ها و مفاهیم، بلکه از حیات و و اعمال افراد سرچشمه میگیرد". (دهم بهمن ماه هزار و چهارصد و دو)  #انجمن_جامعه_شناسی_ایران #انجمن_جامعه_شناسی_قزوین #هانا_آرنت #آیشمن #باز_نشسته http://Instagram.com/sociology_qazvin http://t.me//ISA_QCO
Mostrar todo...
attach 📎

دیدارهای مدنی ✍بیدا میرحسینی سی دی ماه ۱۴۰۲ تلفنم زنگ می خورد. صدایی مهربان و صمیمی پشت خط است، هر چه فکر می کنم صاحب صدا را به یاد نمی آورم. خودش را معرفی می کند: خسرو منصوریان هستم. ذوق زده و با هیجان می گویم، چقدر خوشحالم که حالتان خوب است و صدایتان را می شنوم. راستش بعد از همایش شبکه کمک و شنیدن صحبتهای ایشان در موسسه خیریه رعد که محل برگزاری بود، با ایشان آشنا شدم و در تلاش ملاقات با این بزرگ مرد. با هم گفتگو کردیم و قرار شد اخر ماه به دیدنشان بروم. سی دی ماه شال و کلاه می کنم و قزوین را به هدف دیدارشان ترک و راهی تهران می شوم. بعضی ازما شهرستانیها، پایتخت که می آییم چند چیز برایمان سخت است، آدرس پرسیدن و خیابانهای عریض، طویل، ترافیک و آلودگی هوا. اما تهران همیشه حال من را خوب می کند. شلوغی خیابان‌ها و ازدحام مترو و اتوبوسها را دوست دارم.(البته چون برای من موقت است).   متروی شهید کلاهدوز و پیاده شدن در میدان انقلاب و رفتن به سمت کارگر شمالی و پیدا کردن خیابان فرصت و بعد هم کوچه جعفرزادگان، بین فرصت و نصرت. ساختمان مرکز از آن ساختمانهایی ست که حال آدم را سر جایش می آورد. آجری و نوستالژی.گرمای وجود آدم‌هایش را از همان بیرون احساس می کنی. در ویکی پدیا در مورد این مرد پر تلاش و بی ادعا اینگونه می خوانید: "او مؤسس و عضو هیئت امنای دو سازمان غیرانتفاعی، غیردولتی و عام‌المنفعه است که در سال ۱۳۷۸ به همراه همسر و دوستان بنیان‌گذارد: -انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان توان‌یاب: این N.G.O  خدمات توانپزشکی رایگان شامل (فیزیوتراپی، کاردرمانی، گفتاردرمانی و ...) به منظور توانبخشی، پیشگیری ثانویه، برابری فرصت‌ها و ... به کودکان معلول و بی بضاعت (از بدو تولد تا ۱۶ سالگی) را ارائه می‌نماید. -انجمن حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی (احیاء): به منظور مهار آسیب‌های اجتماعی و مداخله به هنگام در بحران تأسیس گردیده و به گروه‌های پرخطر و در معرض آسیب به ویژه کودکان یتیم، ایدز و زنان خودسرپرست که همسران آن‌ها در اثر ابتلاء به ایدز فوت شده‌اند خدمات مشاوره، مددکاری اجتماعی و در نهایت، حمایت‌های اقتصادی ارائه می‌کند. پیشگیری اولیه از طریق آگاهی رسانی به گروه‌های جوان و خانواده آنها، حساس سازی جامعه و مسئولین و در نهایت پیشگیری ثانویه (اقداماتی که از گسترش و اختلال پس از وقوع جلوگیری می‌کند) از اهم فعالیت‌های انجمن احیای ارزش‌ها می‌باشد. او تجربه کار با قشرهای آسیب‌پذیر را طی پنجاه سال گذشته در سازمان‌های مختلف مانند: انجمن حمایت از زندانیان، دادگاه‌های اطفال، دادگاه حمایت خانواده، معتادان به مواد مخدر، پرورشگاه‌ها، مدارس، امور دانشجویی دانشگاه‌های تهران و ... کسب کرده و پس از انقلاب به مدت ۲۲ ماه در سمت معاونت امور اجتماعی و رفاه شهرداری تهران خدمت کرده‌است. وی، پس از کناره‌گیری از خدمات دولتی تلاش خود را در زمینه جامعه مدنی، سازمان‌های خیریه، غیردولتی و غیرانتفاعی متمرکز نمود." اما این فقط گوشه ای از زندگی ایشان است. فعال سیاسی،دوست دکتر علی شریعتی، چندین پست اجرایی که البته از همه آنها کناره می گیرد، تجربه زندان در طی سالهای متوالی به دلایل آزاد اندیشی و ... . با گرمی از من استقبال می کند. انگار سال‌هاست میشناسمشان. نگاه، صدا و صحبت‌هایشان همه حاکی از دنیایی از تجربه است که باید انتقال یابند. مردی ۸۲ ساله با کوله باری از تجارب زیسته انسانی. کسی که فقط برای خودش نزیسته، بلکه دغدغه یاریگری، همدلی و هم پیوندی با انسانهای نیازمند را سر لوحه زندگی قرار داده است. به او می گویم یکی از آرزوهای من تاسبس مرکزی ست شبیه به مرکز ایشان و سالهاست این خواسته بر اثر ناتوانیم، تبدیل به گره و عقده ای بزرگ در وجودم شده. نگاهی عمیق می کند و می گوید من اطمینان دارم که تو این مرکز را در قزوین راه اندازی خواهی کرد،شک ندارم.  ازشان قول می گیرم که من را به شاگردی قبول کند و اجازه دهد که با گوشه ای از تجاربشان آشنا شوم و مشتاقانه می گوید چرا که نه. هر زمان که دوست داشتی بیا و همدلی کن. چند ساعت مشتاقانه گوش دادم و ایشان با مهربانی و سخاوت تمام مرکز را نشان دادند و کلی خاطرات پر فراز و نشیب و مسیر پر سنگلاخ آمده را برایم بازگو کردند.  ایشان با پنجاه سال همدلی، مهربانی، کنشگری همراه با دانش، یاریگری، مددکاری، فعالیت سیاسی و ... هنوز مشتاق به آینده بودند و عنوان می کردند که در دریای متلاطم شنا کردن، لطف دارد وگرنه وقتی همه چیز مهیا باشد که ارزشمند نیست. امیدوارم روزی بتوانم بخشی کوچک از تجاربشان را کسب کنم و شاگردی خوب باشم. بعد از ملاقات با ایشان امید به ایجاد مرکزی در قزوین برای آسیب دیدگان اجتماعی و توانیابان در من بیشتر شد. آیا شدنی است؟ http://t.me//ISA_QCO
Mostrar todo...
attach 📎

Photo unavailableShow in Telegram
🔹نشست‌های ماهانهٔ فرهنگی شهر کتاب قزوین 🔴ویژهٔ بزرگداشت سالگرد شهادت امیرکبیر 🎤با گفتاری از: دکتر محمدرضا جلالی (استاد بازنشستهٔ گروه روان‌شناسی دانشگاه بین‌المللی) 🔺رفتارشناسی سیاسی امیرکبیر 🔸چهارشنبه ۲۷ دی، ساعت ۱۷:۳۰ شهرکتاب قزوین، جنب دانشگاه آزاد اسلامی ✅ ورود برای همه آزاد و رایگان است.
Mostrar todo...
https://telegra.ph/%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B5%D8%A7%DB%8C%D8%A8-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7-01-16-3 در مصایب زیستی خودکشی ها ✍لیلی حاجی آقایی در زمانه ای پر مشقت زندگی را به تجربه نشسته ایم، اخبار خودکشی سر تیتر خبری رسانه هاست.  مرگ های دلخراش کودکان و جوانان بر جان آدمی لرزه می اندازند. گویا خوانش متن‌ زندگی به سختی صورت می پذیرد و چیزی از آن نمی فهمیم و اغلب مان در این هوای مه آلود ذهنی و عینی هیچ تفسیری معنادار از زندگی نداریم و همه جوره در حال انکاریم. گاهی بسان حشره ای در رمان مسخ کافکا دست به انکار همه چیز می زنیم. از انکار دین تا اخلاق و فلسفه و سنت و مدرنیته و روشنفکری و گیج در میانه زندگی خود را رها ساخته ایم و گاه عده ای با انکار زندگی، مرگی دردناک(خودکشی )را مشروعیت می بخشند. گاهی قویا احساس می کنیم که حکمرانی  در حق زیستن طبیعی ما بی انصافی تام روا داشته و  چرا در این جغرافیای پر رنج  و ثروت اما بسیار فقیر و درمانده زندگی را به نظاره نشسته ایم و گاهی با غبطه خوردن به آنها، آنهایی که در آن سوی جهان صنعتی با رفاه و مدنیت زندگی می کنند، ساز ترک وطن کوک کرده  و تن به مهاجرت می دهیم و گاهی احساس عذاب و حقارت ها آن قدر زیاد است که خودکشی ها و مرگ های اختیاری را موجه می سازد. در همین جغرافیا بسیاری از مردم  دل شان زندگی معتبر جهان اولی می خواهد و  کسی نیست  که زبان آن ها را فهم کند .آن هایی که از سر بی عدالتی مورد بی مهری قرار گرفته اند و اگر نوای زندگی سر دهند مورد تهاجم و آزار قرار می گیرند. در آن ها که نیک بنگریم احساس یک بی عدالتی مطلق  پدیدار می شود و انگاری وظیفه خود می دانند که دنیا را به دوست داران کین توز اش، تحویل دهند و با موفقیت در مرگ، به دیگران بی خرد پیامی دهند . حال با شیوع این حجم از خودکشی، چه اقداماتی حاکمیت برای حفاظت شهروندان نسبت به خودکشی انجام داده است؟ خودکشی، در مقام کنشی قابل بررسی است که  سوژه را از هستی اش ساقط می کند و به افسردگی و فقر و محرومیت وصل می شود. فروید در مقاله ماتم و مالیخولیا مطرح می کند : «ماتم به منزله ی کنش سوژه در قبال از دست دادن ابژه که نهایت آن نوعی مصالحه  و آشتی با جهان است و ماخولیا که در آن سوژه پس از دست دادن ابژه، همچنان میل به یکی شدن با آن است ، می باشد».(۱) به عبارتی ،اگر در ماتم، این جهان است که فقیر و تهی گشته است، در مالیخولیای خود اگو فرد هم مبتلا به تهی شدن است. تهی شدن از عشق به خویشتن . گویا فرد خود را از تمام ابژه های جهان  بیرون جدا ساخته  و منزوی می شود. نوعی بیرون زده گی از خود، نفرت از خود یا سوگوار زندگی به غارت رفته و پرشدن از احساس  رنج و فقدان. فرد مالیخولیایی با تجربه فقدان اگو، سوگوار زندگی از دست داده است و زندگی را بسان شی گم شده ای می داند که هرگز نمی توانسته مایملک او بوده باشد، زیرا به نظر می رسد که او هرگز وجود نداشته است. در این نوع سوگواری، میل به تعلیق در می آید و فرد به مرگ پناه می برد. سوژه مالیخولیایی به قول مراد فرهاد پور، از هر حیث فقیر شده است، فقیر شدن نفس، احترام به خود، تهی گشتن از دلبستگی ها و خود را بسان شی بی ارزشی می داند که باید دور انداخته شود، پس مرگ را با صدای بلند فریاد می زند.اینجاست که مالیخولیا هم بسان ماتم واکنشی است به از دست دادن ابژه ای محبوب که آن ابژه خود انسان است. سوژه مالیخولیایی، جهانی پر از تنهایی و انزوا را تجربه می کند. او هر چقدر تقلا می کند که زندگی را جمع و جور کند نمی شود که نمی شود. چالش های زندگی او را به گوشه ای پرت کرده و میل به فنا او را از قید تحمیل جهان می رهاند. سوژه مالیخولیایی گاهی دخترک یازده ساله است که از، فرط فقر و اعتیاد پدر به دنبال رهایی است، گاه رزیدنت ای است که سال های پر مرارت تحصیل را طی کرده و حالا با ناامنی مالی و استرس های شغلی درگیر است، گاه زن تحت خشونت های ناموسی فرهنگ  پدرسالارانه و گاهی جوان های جویای شغل و منزلت و ناامید از زندگی. سوژه هایی ‌که هر یک در برزخ میان جهان زنده و مرده در تقلا هستند و این کوشش ها بی ثمرند . سوژه های پر ماتم و رنجی که زیر ساختار سیاسی پر وحشت و اندوه زا قادر نیستند حتی تجربه های تروماتیک خود را به زبان آورند. تجربه های فقر مالی ،فقر عاطفی، فقر منزلتی ،فقر جنسی و انواع نیازهای بر باد رفته. طبق دیدگاه لکانی، آن ها حتی نمی توانند این تجربه ها را وارد نظم‌ نمادین کنند و این ناتوانی در نظام نمادین راه را برای خشونت بر علیه خود و خودکشی باز می کند.‌ 📌متن_کامل👇👇 http://t.me//ISA_QCO
Mostrar todo...
در مصایب زیستی خودکشی ها

✍لیلی حاجی آقایی در زمانه ای پر مشقت زندگی را به تجربه نشسته ایم، اخبار خودکشی سر تیتر خبری رسانه هاست. مرگ های دلخراش کودکان و جوانان بر جان آدمی لرزه می اندازند. گویا خوانش متن‌ زندگی به سختی صورت می پذیرد و چیزی از آن نمی فهمیم و اغلب مان در این هوای مه آلود ذهنی و عینی هیچ تفسیری معنادار از زندگی نداریم و همه جوره در حال انکاریم. گاهی بسان حشره ای در رمان مسخ کافکا دست به انکار همه چیز می زنیم. از انکار دین تا اخلاق و فلسفه و سنت و مدرنیته و روشنفکری و گیج در میانه زندگی خود را رها ساخته ایم و گاه عده…

https://telegra.ph/%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87%E2%80%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA-01-12 🔴 توسعه‌ با محوریت امنیت نگاهی به برخی از پیامدهای حمله‌ی تروریستی کرمان ✍بهزاد نصیری، دانش آموخته جامعه شناسی 💠 بعد از واقعه‌ی ۱۳ دی کرمان و کشته و مجروح شدن چند صد نفر از هم‌میهنان‌مان در این عملیات تروریستی، آنچه بسیار هولناک می‌نمود و شوربختانه کمتر به آن توجه شد فردای چنین فجایعی است که در انتظار مردم و کشورمان می‌باشد. در واقع آنچه در عرصه‌ی سیاست‌گذاری معقول و مرسوم است این می‌باشد که بعد از هر مسئله‌ی مهم امنیتی از جمله جنگ خارجی یا داخلی، شورش، کودتا، انفجار تروریستی، حمله مسلحانه سازمان‌یافته و ... عضلات و ارگانیسم نظام سیاسی حاکم سفت و منقبض شده و حالتی تدافعی و محافظه‌کارانه به خود می‌گیرد. حالتی که به آن اتخاذ رویکرد امنیتی به تمام مسائل کشور می‌گویند. در چنین فضایی تمام هم و غم حکومت مستقر برقراری امنیت، ثبات و نظم در جامعه به هر قیمت ممکن می‌شود و تمام اهداف و برنامه‌های دیگر اعم از مطالبات مدنی و سیاسی مردم، برنامه‌های اقتصادی و توسعه‌ی کشور از دستور کار جامعه و حکومت خارج شده و همه‌ی مردم و حاکمیت به دنبال تثبیت هرچه زودتر امنیت و آرامش در کشور می‌روند. بنابراین نه تنها از دل وضعیت بی‌ثبات و ناامن آزادی و دموکراسی خارج نمی‌شود بلکه به حاکم این مشروعیت را می‌دهد سکان سیاست‌گذاری کشور را به دست نظامیان و افراد امنیتی بدهد، عزل و نصب‌های نظام بروکراتیک را با پیش‌زمینه‌ی امنیتی و نه تخصص و شایسته‌سالارانه انجام بدهد و در نهایت هرگونه مخالفت و اعتراض گروه‌های مختلف مردم را به بهانه حفظ امنیت کشور سرکوب نماید. اتفاقی که به شکل محسوس در دوران حکومت پهلوی اول و دوم رخ داد و به حکومت وقت این پروانه را داد تا به بهانه‌ی مقابله با اقدامات مسلحانه‌ی ایلات مختلف و گروه‌های چریکی و ایجاد نظم و امنیت در جامعه، فضای کشور را امنیتی کند و عرصه را برای فعالیت مسالمت آمیز گروه‌های مخالف و منتقد تنگ و تنگ‌تر نماید. 💠 آسیب دیگر چنین حملات تروریستی‌ نیز شکل گرفتن نگرش منفی نسبت به ایران در ذهن دولت‌ها، صاحبان صنایع و مردمان دیگر کشورهای جهان است. مشخصا ساختن تصویری مدرن، امن، آباد، آزاد، مرفع و متمدن از یک کشور در عرصه‌ی نظام بین الملل چه بسا سال‌ها طول بکشد که همانا مستلزم انسجام اجتماعی بالا، میلیارد‌ها سرمایه‌گذاری، برنامه‌ریزی مدون و اجرای هدفمند آن است. اما براستی اقداماتی نظیر عملیات تروریستی اخیر چه بلایی به سر تصویر کشور، مردم و جامعه‌ی ایران در نظر نظام جهانی می‌آورد؟ در واقع آنچه مشهود می‌باشد این موضوع است که بعد از هر کودتا، انقلاب، عملیات مسلحانه و یا تروریستی در کشوری تا مدت‌ها تصویر غالب از آن سرزمین در جهان همانا تصویری مبتنی بر ناامنی، آشوب، التهاب و ... می‌باشد و به همین دلیل فضای سرمایه‌گذاری خارجی در آن کشور به شدت محدود می‌شود چرا که عمدتا سرمایه گذاران و صاحبان صنایع ترجیح می‌دهند در جایی منابع خود را سرمایه‌گذاری کنند که دورنمایی از امنیت و ثبات برای سرمایه‌ی خود در آن جامعه داشته باشند. به عبارت دیگر که آنان قطعا حاضر نخواهند بود در جایی که بمب‌گذاری و عملیات مسلحانه امری رایج است سرمایه خود را به خطر بیندازند. حال این نکته بماند که خود سرمایه‌گذار داخلی نیز در شرایط نامساعد امنیتی ترجیح می‌دهد دارایی خود را به آن سوی مرزها منتقل کند تا اسیر بی‌ثباتی حاکم بر کشور نشود. 💠 در کنار همه‌ی این موارد می‌توان به ترس گردشگران خارجی نیز اشاره کرد که عموما ترجیح می‌دهند مقاصد مسافرتی‌ خود را از بین کشورهایی انتخاب کنند که در آن آزادی نسبی و امنیت حداقلی برقرار است. در نتیجه هنگامی که هر از چند گاهی یک واقعه‌ی تروریستی یا حمله‌ی مسلحانه در کشور اتفاق می‌افتد، تا سال‌ها تصویری خطرناک از ایران در ذهن دیگر مردمان جهان برجای می‌گذارد که مدت های مدیدی طول می‌کشد که این تصویر از ایران در اذهان مردم جهان تغییر پیدا کند و آنان را ترغیب نماید که کشورمان در صدر برنامه‌های مسافرتی خود قرار دهند. 📌متن کامل در👇👇
Mostrar todo...
🔴 توسعه‌ با محوریت امنیت

✍بهزاد نصیری، دانش آموخته جامعه شناسی 💠 بعد از واقعه‌ی ۱۳ دی کرمان و کشته و مجروح شدن چند صد نفر از هم‌میهنان‌مان در این عملیات تروریستی، آنچه بسیار هولناک می‌نمود و شوربختانه کمتر به آن توجه شد فردای چنین فجایعی است که در انتظار مردم و کشورمان می‌باشد. در واقع آنچه در عرصه‌ی سیاست‌گذاری معقول و مرسوم است این می‌باشد که بعد از هر مسئله‌ی مهم امنیتی از جمله جنگ خارجی یا داخلی، شورش، کودتا، انفجار تروریستی، حمله مسلحانه سازمان‌یافته و ... عضلات و ارگانیسم نظام سیاسی حاکم سفت و منقبض شده و حالتی تدافعی و محافظه‌کارانه…

🔴 توسعه‌ با محوریت امنیت نگاهی به برخی از پیامدهای حمله‌ی تروریستی کرمان ✍بهزاد نصیری، دانش آموخته جامعه شناسی 💠 بعد از واقعه‌ی ۱۳ دی کرمان و کشته و مجرور شدن چند صد نفر از هم‌میهنان‌مان در این عملیات تروریستی، آنچه بسیار هولناک می‌نمود و شوربختانه کمتر به آن توجه شد فردای چنین فجایعی است که در انتظار مردم و کشورمان می‌باشد. در واقع آنچه در عرصه‌ی سیاست‌گذاری معقول و مرسوم است این می باشد که بعد از هر مسئله‌ی مهم امنیتی از جمله جنگ خارجی یا داخلی، شورش، کودتا، انفجار تروریستی، حمله مسلحانه سازمان یافته و ... عضلات و ارگانیسم نظام سیاسی حاکم سخت شده و حالتی تدافعی و محافظه‌کارانه به خود می‌گیرد. حالتی که به آن اتخاذ رویکرد امنیتی به تمام مسائل کشور می‌گویند. در چنین فضایی تمام هم و غم حکومت مستقر برقراری امنیت، ثبات و نظم در جامعه به هر قیمت ممکن می‌شود و تمام اهداف و برنامه‌های دیگر اعم از مطالبات مدنی و سیاسی مردم، برنامه‌های اقتصادی و توسعه‌ی کشور از دستور کار جامعه و حکومت خارج شده و همه‌ی مردم و حاکمیت به دنبال تثبیت هرچه زودتر امنیت و آرامش در کشور می‌روند. بنابراین نه تنها از دل وضعیت بی‌ثبات و ناامن آزادی و دموکراسی خارج نمی‌شود بلکه به حاکم این مشروعیت را می‌دهد سکان سیاست‌گذاری کشور را به دست نظامیان و افراد امنیتی بدهد، عزل و نصب‌های نظام بروکراتیک را با پیش‌زمینه‌ی امنیتی و نه تخصص و شایسته سالارانه بنگرد و در نهایت هرگونه مخالفت و اعتراض گروه‌های مختلف مردم را به بهانه حفظ امنیت کشور سرکوب نماید. اتفاقی که به شکل محسوس در دوران حکومت پهلوی اول و دوم رخ داد و به حکومت وقت این پروانه را داد تا به بهانه‌ی مقابله با اقدامات مسلحانه‌ی ایلات مختلف و گروه‌های چریکی و ایجاد نظم و امنیت در جامعه، فضای کشور را امنیتی کند و عرصه را برای فعالیت مسالمت آمیز گروه‌های مخالف و منتقد تنگ و تنگ‌تر نماید. 💠 آسیب دیگر چنین حملات تروریستی‌ نیز شکل گرفتن نگرش منفی نسبت به ایران در ذهن دولت‌ها، صاحبان صنایع و مردمان دیگر کشورهای جهان است. مشخصا ساختن تصویری مدرن، امن، آباد، آزاد، مرفع و متمدن از یک کشور در عرصه‌ی نظام بین الملل چه بسا سال‌ها طول بکشد که همانا مستلزم انسجام اجتماعی بالا، میلیارد‌ها سرمایه‌گذاری، برنامه‌ریزی مدون و اجرای هدفمند آن است. اما براستی اقداماتی نظیر عملیات تروریستی اخیر چه بلایی به سر تصویر کشور، مردم و جامعه‌ی ایران در نظر نظام جهانی می‌آورد؟ در واقع آنچه مشهود می‌باشد این موضوع است که بعد از هر کودتا، انقلاب، عملیات مسلحانه و یا تروریستی در کشوری تا مدت‌ها تصویر غالب از آن سرزمین در جهان همانا تصویری مبتنی بر ناامنی، آشوب، التهاب و ... می‌باشد و به همین دلیل فضای سرمایه‌گذاری خارجی در آن کشور به شدت محدود می‌شود چرا که عمدتا سرمایه گذاران و صاحبان صنایع ترجیح می‌دهند در جایی منابع خود را سرمایه گذاری کنند که دورنمایی از امنیت و ثبات برای سرمایه‌ی خود در آن جامعه داشته باشند. چرا که آنان قطعا حاضر نخواهند بود در جایی که بمب‌گذاری و عملیات مسلحانه امری رایج است سرمایه خود را به خطر بیندازند. حال این نکته بماند که خود سرمایه‌گذار داخلی نیز در شرایط نامساعد امنیتی ترجیح میدهد دارایی خود را به آن سوی مرزها منتقل کند تا اسیر بی‌ثباتی حاکم بر کشور نشود. 💠 در کنار همه‌ی این موارد می‌توان به ترس گردشگران خارجی نیز اشاره کرد که عموما ترجیح می‌دهند مقاصد مسافرتی‌ خود را از بین کشورهایی انتخاب کنند که در آن آزادی نسبی و امنیت حداقلی برقرار است. در نتیجه هنگامی که هر از چند گاهی یک واقعه‌ی تروریستی یا حمله‌ی مسلحانه در کشور اتفاق می‌افتد، تا سالها تصویری خطرناک از ایران در ذهن دیگر مردمان جهان برجای می‌گذارد که مدت های مدیدی طول می‌کشد که این تصویر از در اذهان مردم جهان تغییر پیدا کند. 💠 در نهایت با توجه به آنچه در بالا گفته شد، و بر خلاف تصور غیرواقعی و عقلانی برخی از گروه‌ها و افراد، تحریم، جنگ، حمله‌ی مسلحانه و ... در وهله‌ی نخست به انسجام ملی مردم، پیوند بین مردم و حکومت، نظام اقتصادی کشور آسیب می زند و چه بسا برای دهه‌ها کشور را از مسیر توسعه و رشد باز می‌دارد آن هم در شرایطی که دیگر کشورها با سرعت بی‌سابقه‌ای در مسیر رشد و توسعه گام بر می‌دارد. کاش تمام گروه‌های سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج دریابند که ابدا هدف وسیله را توجیح نمی‌کند و نمی‌شود به بهانه‌ی تعارض نگاه با حاکمیت یک عمل فی نفسه شنیع را مباح برشمرد. قطعا آنی که این امکان را دارد در میان تجمع حامیان حکومت بمب گذاری کند می‌تواند فردا نیز در میان تجمع مخالفان آن بمب‌های خود را منفجر نماید. http://instagram.com/sociology_qazvin http://t.me//ISA_QCO
Mostrar todo...

Photo unavailableShow in Telegram
#یاد_مفاخر 🏴🏴🏴 📚شهلا لاهیجی( ۱۳۲۱_ ۱۴۰۲ ) 🌹🖤🏴 نویسنده و تاریخ پژوه، مترجم و بنیانگذار انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در سن ۸۱ سالگی درگذشت. شهلا لاهیجی یکی از زنان پیشگام حوزه نشر و از ناشرین موفق تخصصی میان رشته ای مطالعات زنان و فمینیسم بود که در این زمینه آثار مهمی را به زیور طبع آراست. او همچنین برنده جایزه بین المللی پن در سال ۲۰۰۱ شد. اثر مشترک شادروان خانم لاهیجی با دکتر مهرانگیز کار به نام شناخت هویت زن ایرانی؛ پیشاتاریخ و تاریخ ، کاری است ارزشمند و مرجعی است قابل استناد در پژوهش زنان. روانشاد باد! #شهلا_لاهیجی https://t.me/sociology_of_sport https://t.me/Sociologyofsocialgroups
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.