7 657
Suscriptores
+124 horas
+927 días
+61430 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Photo unavailableShow in Telegram
گرگها یاد گرفتند به حریم همدیگه احترام بذارند اونوقت هنوز یه سری آدم هستند که به حریم خصوصی دیگران تجاوز میکنند.
👍 47❤ 7
سیسیهای عزیز بین ویدیوی روتین پوستی فاصله افتاده متاسفانه. اما با یک پیج اعلیحضرتی میتونم این غیبت رو جبران کنم. بخرید و عسل شوید و قبل و بعد بفرستید تا جمع سیسیها زیاد شیم. ممنون و مچکرم.
@Poofoolak_Shop
Poofoolak Shop
اینجا خوشگلی جات میفروشیم 🦋👼🏻🍭 محصولات وارداتی از دبی و چین هستن 💕🐚 آیدی ثبت سفارش 🍩🧁 @Yasiiii_ad کانال اعتماد 🎆 @Poofoolakia 🦄
😁 21❤ 5
درخت ارغوان به زبان انگلیسی میشه Redbuds. طوری که تشبیهش میکنند عجیبه. معنی واژه به واژهش میشه «جوانههای قرمز.» اگرچه ارغوان تو خاکهای شور و آهکی دوام میاره اما وقتی خاک غنی با زهکش خوب داشته باشه به اوج شکوفایی خودش میرسه و میتونه تا چندین متر ارتفاع بگیره و توی بهار به ناز بشکفه. شکل عجیب برگهاش و رنگ زیباش همیشه منو سر ذوق میاره. همیشه بین انتخاب جوانهها یا برگهاش میمونم. کدوم رو بیشتر دوست دارم؟ گلهای چند روزهش؟ یا برگهای با دوامش؟ یا رنگ گرم ساقههای ترکهایش؟ اما حقیقتی که هست اینه ارغوان برای ما فراتر از یک درخته. کمکم به نمادی توی ذهنمون داره بدل میشه. گیاهی که مقاومه، امیرهوشنگ ابتهاج استادانه تصویرسازیش کرد و حالا ما درختی داریم که به صورت و سیرت زیباست.
❤ 53🕊 2
یادمه یهروز با یکی از دوستامون که چندسالی هم ازم بزرگتر بود و یجورایی مدیرمم بود تو مسیر رشت بودیم. متاسفانه من شاهد این بودم که چطوری تو شغلش زمین خورد و زورش نرسید به بازار چون میخواست کتاب خوب بده بیرون و برسونه به دست مردم. اون روز با وانتی که توقیفی بود و هر لحظه ممکن بود جلومونو بگیرن و از زیر پامون درش بیارن تو جاده شمال زیر بارون شدید میرفتیم و ماشینم بخاری نداشت و بشدت سرد بود. یهو ضبط نصفونیمه ماشین شروع کرد به خوندن آهنگ «سلامِ آخر» خواجه امیری. رفیقم که پشت فرمون بود گفت با گوشیت فیلم بگیر استوری کنیم. گوشیمو آماده کردم و جوری فیلم گرفتم که مشخص نشه وضعیت ماشینمون تا خواننده شروع به خوندن کرد گوشیم یهو خاموش شد. یادمه عصبانی شدم و محکم کوبیدمش تو شیشه. رفیقم خندید و گفت ناراحتی نداره که؛ گوشی میگیری، ماشین میگیری. بالاخره میگذره این روزها. راست میگفت بعد از اون بارها گوشی عوض کردیم، ماشین خریدیم و فروختیم و همهی اون روزا گذشت اما وقتی بعد از مدتها رفتم سراغ لپتاپم اتفاقی چشم خورد به مموری گوشیم که تو یک فولدر سیو کرده بودم. رفتم و فیلم ناتمام اون روز رو تماشا کردم. همونجا بود که فهمیدم دیگه حالم اونجوری نمیشه و الکی بهم نمیریزم. دیگه حتی واسه عصبانیت هم دلیلی ندارم، حتی همون دلیل ناچیز اون روزا.
درسته به چیزایی که اونموقع از نداشتنش احساس ضعف داشتیم رسیدیم ولی بنظرم داشتن هر چیزی و رسیدن به هر جایی در زمان خودشه که ارزش داره. وقتی که بگذره دیگه ارزشش نداره.
| میلاد |
پ.ن: میلاد رفیق دوران دانشگاه و عزیز من دیروز اینو برام تعریف کرد. هر چیزی اگر به موقع اتفاق نیوفته، یا بدستش نیاری دیگه دوزار نمیارزه. بخدا که نمیارزه.
❤ 48👍 18👎 1