cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

Mostrar más
Irán290 615El idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
Publicaciones publicitarias
203
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

رفتی و رابطه مان توی خیابان گم شد توی احساس ترک خورده ی باران گم شد خواب خیسی که شب پنجره تعبیرش کرد مثل شبنم شد و بر شانه ی گلدان گم شد رد شد از باغ من احساس پر پروانه یادگاری تو بر برگ درختان گم شد از غم برفی تو رنگ خیابان پر زد در خداحافظی ات فصل زمستان گم شد دوری راه تو در نقشه جغرافی نیست بی خبر رفتی و این جاده ی پنهان گم شد از دل ام تا سر میدان ونک راهی نیست در قدم های تو انگار که تهران گم شد مرتضا روانخواه. از کتاب پنجره های زخمی https://t.me/shervadeklameh
Mostrar todo...
کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

علاقه مندان به شعر و ادبیات می تونن کتاب شعرم را از : اهواز  خیابان اصلی زیتون کارمندی حد فاصل پارک و سنگر بین خیابان فیاض و خیابان بوعلی.کتاب فروشی جعفری. و شیراز. خیابان طالقانی. نزدیک ارگ کریم خان زند. کتاب فروشی احمدی تهیه نمایند.
Mostrar todo...
VID-20210517-WA0054.mp43.46 MB
امشب احساس مرا سیراب کن توی آغوش ات دل ام را آب کن خو گرفته با خیال ام یاد تو روی تنهایی من حساب کن مرتضا روانخواه https://t.me/shervadeklameh
Mostrar todo...
کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

از چشم تو جان من غزل می گیرد با شعر تر از لب ات عسل می گیرد هر لحظه به یاد و خاطرم می آیی زانوی سکوت در بغل می گیرد مرتضا روانخواه https://t.me/shervadeklameh
Mostrar todo...
کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

یک خانه پر از فصل زمستان ام من دلواپس غنچه های گلدان ام من یک چتر برای راه رفتن با تو دلتنگ هوای زیر باران ام من مرتضی روانخواه https://t.me/shervadeklameh
Mostrar todo...
کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

موهای تو یک بهار پر گیسو داشت با نرگس و یاس و نسترن ها خو داشت زلف ات که گدازه ای پر از باران بود آتشکده ای عبیر  تو در تو داشت مرتضا روانخواه https://t.me/shervadeklameh
Mostrar todo...
کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

با توام آکنده از باران ولی سرمست درد سر خوش از فصل بهار هستم ولی با روی زرد پلک می زد برگ ها را باد پاییزی هنوز آرزوها هم زمین خوردند روی خاک سرد روزها سر خورده از طوفان غمگین سکوت شب پر از فریاد تاریکی بحران زای مرد زندگی را گرد و خاک فقر آذین کرده بود سفره ها پر می شد از بی نانی و این خاک و گرد مرگ هم سمباده می زد چهره ی آیینه را صیقل لبخند های خسته را ویرانه کرد کوچه ها لبریز بود از عابران بی عبور بی قدم رد می شدند از آرزوشان فرد فرد هاج و واج از روزگار سخت سیلی خورده اند دل پراکنده ولی آماده ی روز نبرد با امید باز روییدن، شکفتن،تازگی باید اینها را دوباره دور باران جمع کرد مرتضا روانخواه https://t.me/shervadeklameh
Mostrar todo...
کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

از دهان ام می چکی یک روز با نام بهار با صدای خنده ی شیرین و خوش طعم انار قطره قطره خیس احساس نگاه ات می شوم مثل یک آیینه لبریز از گل رخسار یار نیمکت های تمام شهر را پر می کنم از هوای یاد تو، از لحظه های انتظار خواب هایم را به آغوش تو دعوت می کنم پای گرمای اثر بخش خیال یک قرار می نشانم خاطرات ام را کنار یاد تو زندگی را تازگی می بخشم از این یادگار با هوای آمدن هایت تبسم کن مرا کوچه را پای قدم های خوش آهنگ ات بکار اضطراب دوری ات را از دل من دور کن تا طلوع چهره ات را دل ببیند آشکار می سپارم دل به لبخند خیال انگیز تو تا فراموش ام کند این درد های آزگار مرتضا روانخواه https://t.me/shervadeklameh
Mostrar todo...
کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

رباعی: از چهره ی تو دلم خبر آورده آتشکده ای پر از  شرر آورده رویید و شکفته شد نگاهت مهتاب ، رخسار تو را شب ام ثمر آورده امروز دلم کنار تو تنها نیست بی چشمه ی  چشمان تو جان دریا نیست من مانده ام و تلالوی خاموشی خورشید بدون روی تو زیبا نیست روی تو شهاب آسمانی  دارد یک برکه ی آب آسمانی  دارد یک لحظه بمان،صدای چشمه است انگار چشم تو شراب آسمانی دارد مرتضی روانخواه https://t.me/shervadeklameh
Mostrar todo...
کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

رباعی : از چشم تو چشمه آب نوشید آن روز یک جام پر التهاب نوشید آن روز مدیون تو بود مستی اش را وقتی دل از لب تو شراب نوشید آن روز از جام لب ات اگر چه کم نوشیدم یا از نفس ات هوای غم نوشیدم از گونه ی نازنین و گرم ات اما یک بوسه ی گرم و تازه دم نوشیدم تو آمدی و  به جان من افتادی در بردن دل همیشه یک استادی من بودم و قاب خاطرات ام با تو عکسی که به باد بوسه ام می دادی مرتضی روانخواه https://t.me/shervadeklameh
Mostrar todo...
کانال شعر مرتضی روانخواه

کانال شعر مرتضی روانخواه

Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.