نام کانال تغییر خواهد کرد....
Mostrar más
772
Suscriptores
Sin datos24 horas
-677 días
-32430 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
داستان تآمل برانگیز
در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأملبرانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقهاش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا میرفته و سحرگاهان باز میگشته و تلاطمها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمیکرد.
دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار میدادند و او را به خاطر این کار سرزنش میکردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آنها نمیداد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود میآورد که تمام سختیها و ناملایمات را بجان میخرید.
شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شبها از دریا گذشت و به معشوق رسید. همین که معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید: «چرا این چنین خالی در چهره خود داری!»
معشوقه او گفت: «این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشدهای.»
جوان عاشق گفت: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم.»
لحظهای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسید: «چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است؟»
معشوقه او گفت: «این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهرهام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی است و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی!»
جوان عاشق میگوید: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم.»
لحظهای بعد آن جوان عاشق باز پرسید: «چه بر سر دندان پیشین تو آمده؟ گویی شکسته است!»
معشوقه جواب میدهد: «شکستگی دندان پیشین من در اتفاقی در دوران کودکیام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمیدانم چرا متوجه نشده بودی!»
جوان عاشق باز هم همان پاسخ را میدهد. آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقهاش میبیند و بازگو میکند و معشوقه نیز همان جوابها را میگوید. به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر میرسانند و مثل تمام سحرهای پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی میکند تا از مسیر دریا باز گردد. معشوقهاش میگوید: «این بار باز نگرد، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی است!»
جوان عاشق با لبخندی میگوید: «دریا از این خروشانتر بوده و من آمدهام، این تلاطمها نمیتواند مانع من شود.»
معشوقهاش میگوید: «آن زمان که دریا طوفانی بود و میآمدی، عاشق بودی و این عشق نمیگذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد. اما دیشب بخاطر هوس آمدی، به همین خاطر تمام بدیها و ایرادات من را دیدی. از تو درخواست میکنم برنگردی زیرا در دریا غرق میشوی.»
جوان عاشق قبول نمیکند و باز میگردد و در دریا غرق میشود.
مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر میپردازد؛ مولانا میگوید تمام زندگی شما مانند این داستان است. زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل میدهد. اگر نگاهتان، مانند نگاه یک عاشق باشد، همه چیز را عاشقانه میبینید. اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی میبینید. دیگر آدم های خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید. دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفیتان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید. اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدیها را خواهید دید و خوبیها را متوجه نخواهید شد. نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدیها را میتوانید به خوبی تبدیل کنید..
"مولانا"
عشق را بیمعرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای حاشا مکن
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن
پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیده ای افشا مکن ..
@specialchannel_Jalebiat
Photo unavailableShow in Telegram
🔴مسی اصالتا ایرانیست!
▫️رسانه های ایتالیایی در خبری مدعی شدند اجداد مسی اصالتا ایرانی بودهاند و حدود 200 سال قبل از ایران به ایتالیا و سپس به آرژانتین مهاجرت کرده اند.
TFUBD78fTq2pjyVesY8Q37pgRaLTsKfJZt
اولین پزشک ایرانی
دکتر ابوالقاسم بختیار اولین پزشک ایرانی است که تا سن ٣٩سالگی تحصیلات ابتدایی داشت و خدمتکار یکی از خوانین بزرگ بختیاری بود او هر روز فرزندان خان را به مدرسه میبرد وهمان جا می ماند تا مدرسه تعطیل می شد و دوباره آنها را به منزل میبرد دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل می کردند یک کالج آمریکایی (دبیرستان البرز) بود که مدیریت آن برعهده دکتر جردن بود.
دکتر جردن از پنجره دفتر کارش می دید که هر روز جوانی قوی هیکل چند دانش آموز را به مدرسه می آورد.
یکروز که این جوان در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد دکتر جردن از کار او خوشش آمد واو را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمی دهد جوان (دکتر ابولقاسم بختیار) گفت که بعلت سن بالا و نداشتن هزینه تحصیل و همچنین با داشتن سه فرزند قادر به این کار نیست ؛
دکتر جردن پذیرفت که خود شخصا آموزش او را در زمانی که باید منتظر بچه های خان باشد بر عهده بگیرد او بعلت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک دکتر جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت وسرانجام در سن ۵۵ سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت دکتر بختیار چهار فرزند داشت که همگی آنها پزشک بودند .
دکتر سامویل مارتین جردن معلم و مبلغ آمریکایی از سال ١٨٩٩تا١٩۴٠ریاست کالج آمریکایی در تهران بر عهده داشت و به پاس خدماتش خیابانی در تهران بنامش نامگذاری شد.
گاهی یک خدمت ما میتواند سرنوشت فرد وحتی اجتماعی را تغییر دهد خوبی خوبیست با هر مذهب ویا هر ملییتی !!!
اینم دلیل نامگذاری خیابان جردن
متن خیلی جالبی برای من بود خواستم شما هم در این حس مشترک شوید😊🌹
1 شهریور روز پزشک مبارک 🌺
سلام
از لینک زیر نوبیتکس را دانلود کن تا با اطمینان خاطر وارد بازار ارزهای دیجیتال شی
https://trc.metrix.ir/oieomt/
کد دعوت:
9550457
صرافی نوبیتکس : بزرگترین صرافی ارز دیجیتال ایران | خرید ارز دیجیتال
صرافی آنلاین نوبیتکس بزرگترین بازار ارز دیجیتال - خرید و فروش ارز دیجیتال در سریعترین زمان - پشتیبانی 24 ساعته و هر روزه - نگهداری امن رمزارز
25 درس زندگی که در 25 سالگی فهمیدم:
1- سلامتی مهم تر از ثروته
2- روی آموزشت سرمایه گذاری کن
3- پس انداز اورژانسی داشته باش
4- چند درآمد فعال داشته باش
5- تمرکزت روی کیفیت باشه نه کمیت
6- تفریح کن، سفر کن، خوش بگذرون
7- خودتو با کسی مقایسه نکن
8- خودت بزرگ ترین مشوق خودت باش
9- راه و روش خودتو دنبال کن
10- عادیه بعضی وقتا حالت خوب نباشه
11- عادیه گاهی احساس سردرگمی کنی
12- شکست ها پله هایی برای موفقیتن
13- به طور مداوم و همیشگی کار کن نه سخت
14- لحظه ای که باید کنار بکشیو تشخیص بده
15- گاهی عصبانیت و خشم و... هم لازمه
16- خودت برای خودت کافی هستی
17- اولویت اول زندگیت باید خودت باشی
18- خیلی از روابط تا ابد موندگار نیستن
19- قدر افرادی که دوستت دارن رو بدون
20- خیلی از روابط، کار و زمان میبرن
21- زمان محدوده پس درست خرجش کن
22- تو زندگیت خط قرمز داشته باش
23- ریسک کن اما حساب شده
24- از دایره امن زندگیت بیا بیرون
25- وقت کوتاهه عاشق باش
00:16
Video unavailableShow in Telegram
پناه بردن گربه به شیرآب درپی گرمای طاقت فرسای خوزستان
2.19 MB
گفت: دوستان چه میکنید؟ اجرتان مزید!
گفتمش که: هیچ!
گریه بر حسین... زیرِ پرچمِ یزید!
حکایت الانمونه
شمر نمازش را میخواند،
روزهاش را هم میگرفت،
آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد،
و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود...
معاویه و ابنزیاد و عمربنسعد هم همینطور.....
یادمان باشد،
زیارت عاشورا که میخوانیم
وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله...»هایش؛
لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم:
نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟؟!!
مایی که گاه خودمان را
"ارزانتر" از شمر و عمر و ابنزیاد میفروشیم...
"کربلا"به رفتن نیست...
به شدن است!..
که اگر به رفتن بود!
شمر هم "کربلایی" است!
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.