cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

موسی اکرمی: فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان

پس از حذف گذرگاه تلگرامی پیشین خود در تیر ماه 1399 و از دست رفتن اطلاعات و خبر بسیاردر زمینۀ علم و فلسفه و هنر و سیاست و آثار خودم، به خواست شماری از دوستان این گذرگاه را برای عرضۀ خبر و اطلاعات در بارۀ آثار خودم ایجاد کردم. https://t.me/musaakrami

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
360
Suscriptores
Sin datos24 horas
-17 días
-130 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Photo unavailableShow in Telegram
سال نو میلادی بر جهانیان خجسته باد. بهترین آرزوها برای جهانیان در سال نو🌺🌹
Mostrar todo...
2
موسی اکرمی: نقش دانشگاه‌ها در ایران و جهان - YouTube https://m.youtube.com/watch?v=pPcojooV1XA
Mostrar todo...
موسی اکرمی: نقش دانشگاه‌ها در ایران و جهان

قسمتی از گفت‌وگوی دیدارنیوز با موسی اکرمی، استاد تمام فلسفه مشاهده ویدئو کامل این گفتگو:

https://youtu.be/8bp_VAoNQhA

👌 2
🖊پیشکش به محضر میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی 📚پرسش از چپ 📥موسی اکرمی 🖇چهرۀ کانونی این نوشته، که زادۀ 21 اردیبهشت 1310 در خانواده‌ای فرهیخته و فرهنگ‌دوست بود، شاید بیشتر با خواست مادری که شاعر بود، نام از خواجۀ شیراز گرفت، تا در پیوند با نام خانوادگی چنان برازنده‌اش شود که چون درگذرد از ذهن یکی از شیفتگانش، چون این نگارنده، بگذرد و بی‌درنگ بنویسد «او «به‌راستی «میر» بود و «شمس» بود و «ادیب» بود و «سلطان» بود.» در زمان زاده شدن میرشمس‌الدّین مجلس شورای ملی در زیر فرمان شاهی که یکه‌تاز عرضۀ فرمانرانی بود در تکاپوی تصویب قانونی برای مبارزه با کسانی بود که عضو یا رهبر «دسته و جمعيت [...] از دو نفر به بالا» باشند که «مرام يا رويۀ آن ضديت با‌ سلطنت مشروطۀ ايران [= مخالفت با حکومت رضا شاهی] و يا رويه يا مرام آن اشتراكی» باشد. تنها سی و دو روز پس از زاده شدن میرشمس‌الدین ، در 22 خرداد ماه 1310، آن قانون پرآوازه تصویب شد تا به بهانۀ پاسداری از سلطنت مشروطه مبارزۀ پیگیر با روشنفکران منتقد چهرۀ قانونی به خود گیرد 🔻نسخه کامل این مقاله را می‌توانید در شماره 28 سیاست‌نامه مطالعه کنید. 🔹برای پیش‌خرید شماره جدید مجله می‌توانید به آدرس hammihangroup در اینستاگرام پیام دهید تا مجله با پست پیشتاز رایگان برایتان ارسال شود. @goftemaann🦉
Mostrar todo...
👌 1
📚یادنامه (میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی) سياست‌نامه بیست و هشتم پايیز ۱۴۰۲؛ ۳۸۸ صفحه؛۱۵۰هزارتومان رضا داوری، موسی اکرمی، مرتضی نوری، کاوه لاجوردی و محسن دریابیگی @goftemaann🦉
Mostrar todo...
1
چگونه می‌شود ادیب‌سلطانی ستوده‌ترین قهرمان/شخصیت ادبی خود یعنی هملت را چپ یا چپ‌گرا بداند و خود چپ یا چپ‌گرا نباشد؟ چگونه می‌شود کسی که سایه-روشنی از شیفتگی‌اش‌ را در توصیف چپ‌گرایی هملت بازنمودم خود چپ‌گرا نباشد؟ چگونه می‌شود شعله‌ی چپ‌گرایی در دل کسی که در دوازده‌سالگی به مهم‌ترین حزب چپ کشور وابستگی سازمانی یافته است خاموش شده باشد؟ چگونه می‌شود که خواننده‌ی پرشور آثار مارکس و انگلس و لنین در نوجوانی و جوانی آن شور نوجوانانه و جوانانه را در میانسالی و کهن‌سالی از سر و دل بیرون کرده و به راست یا حتی به میانه گراییده باشد؟ ادیب‌سلطانی بارها از وابستگی بیشتر خود به جریان سرد فلسفه یاد کرده است. او در درآمد همین کتاب «مسئله‌ی چپ[/پرسش از چپ]...» نوشته است «من باید در آغاز بگویم که من از جهان‌بینی فلسفی خود می‌آغازم. یعنی از مواضع تجربی-سنجشگرانه-اثباتی‌گرایانه (اثباتی‌گرایی: منطقی یا جز آن)». اندکی آشنایی با آثار ادیب‌سلطانی نشان می‌دهد که‌ او با دلبستگی بسیار به فلسفه‌ی تحلیلی کسانی چون ارسطو و مارکس را نیز فیلسوفان تحلیلی می‌داند. او حتی به اثباتی‌گرا بودن مارکس نیز اشاره کرده است. چنان‌که اعضای حلقه‌ی وین در مانیفست ۱۹۲۹ خود برای تبلیغ اثباتی‌گرایی منطقی خویش از مارکس چونان یکی از سرچشمه‌های الهام خویش در زمینه‌ی روش‌شناسی یاد کردند. ادیب‌سلطانی به این نکته نیز اشاره کرده است که مارکس ارسطو را بزرگ‌ترین خرد دوران باستان می‌دانسته است. پس از آن خود افزوده است که در نگر او ارسطو نخستین اثباتی‌گرای منطقی یا تجربی‌گرای منطقی و نخستین فیلسوف تحلیلی است. با همه‌ی دلبستگی ادیب‌سلطانی به فلسفه‌ی سرد، او، بویژه در پیشگفتار «سوگنمایش هملت، شاهپور دانمارک» نشان داد که بس بسیار شوق داشته است که بدود «تا ته بودن». چنین شوقی با ویژگی‌هایی که برای چپ‌گرایی هملت برنوشته است پیوند دارد. با آنچه از پیشینه‌ی او می‌دانیم دور نبوده است که او دغدغه‌های مهمی درباره‌ی چگونگی زیست بهینه‌ی فردی و اجتماعی آدمی داشته باشد و هر از گاهی یادداشت‌هایی در پیوند با تعبیر جهان از یک‌سو و بویژه تغییر جهان از سوی دیگر بنویسد. سرانجام چنان شده است که او یادداشتها را–که به زبان انگلیسی نوشته شده است تا شاید کسانی که نمی‌بایست بخوانند و بر سر نیزه‌ها کنند نخوانند–به همت نشر هرمس به چاپ و انتشار سپرده است تا بمانند و نشانه‌هایی از نیمه‌ی پنهان زندگی نویسنده‌ی خود باشند. این کتاب همچنین به گونه‌ای سرراست پاسخ پرسشهای آغازین این زیربخش را در خود دارند تا بپذیریم ادیب‌سلطانی براستی دلبسته‌ی چپ، البته با روایت ویژه‌ی خویش بوده است. موسی‌ اکرمی، ادیب‌سلطانی و پرسش از چپ؛ چاپ شده در سیاستنامه، سال هشتم، شماره‌ی ۲۸، پاییز ۱۴۰۲. @adibsoltanik
Mostrar todo...
👍 1 1
چگونه می‌شود ادیب‌سلطانی ستوده‌ترین قهرمان/شخصیت ادبی خود یعنی هملت را چپ یا چپ‌گرا بداند و خود چپ یا چپ‌گرا نباشد؟ چگونه می‌شود کسی که سایه-روشنی از شیفتگی‌اش‌ را در توصیف چپ‌گرایی هملت بازنمودم خود چپ‌گرا نباشد؟ چگونه می‌شود شعله‌ی چپ‌گرایی در دل کسی که در دوازده‌سالگی به مهم‌ترین حزب چپ کشور وابستگی سازمانی یافته است خاموش شده باشد؟ چگونه می‌شود که خواننده‌ی پرشور آثار مارکس و انگلس و لنین در نوجوانی و جوانی آن شور نوجوانانه و جوانانه را در میانسالی و کهن‌سالی از سر و دل بیرون کرده و به راست یا حتی به میانه گراییده باشد؟ ادیب‌سلطانی بارها از وابستگی بیشتر خود به جریان سرد فلسفه یاد کرده است. او در درآمد همین کتاب «مسئله‌ی چپ[/پرسش از چپ]...» نوشته است «من باید در آغاز بگویم که من از جهان‌بینی فلسفی خود می‌آغازم. یعنی از مواضع تجربی-سنجشگرانه-اثباتی‌گرایانه (اثباتی‌گرایی: منطقی یا جز آن)». اندکی آشنایی با آثار ادیب‌سلطانی نشان می‌دهد که‌ او با دلبستگی بسیار به فلسفه‌ی تحلیلی کسانی چون ارسطو و مارکس را نیز فیلسوفان تحلیلی می‌داند. او حتی به اثباتی‌گرا بودن مارکس نیز اشاره کرده است. چنان‌که اعضای حلقه‌ی وین در مانیفست ۱۹۲۹ خود برای تبلیغ اثباتی‌گرایی منطقی خویش از مارکس چونان یکی از سرچشمه‌های الهام خویش در زمینه‌ی روش‌شناسی یاد کردند. ادیب‌سلطانی به این نکته نیز اشاره کرده است که مارکس ارسطو را بزرگ‌ترین خرد دوران باستان می‌دانسته است. پس از آن خود افزوده است که در نگر او ارسطو نخستین اثباتی‌گرای منطقی یا تجربی‌گرای منطقی و نخستین فیلسوف تحلیلی است. با همه‌ی دلبستگی ادیب‌سلطانی به فلسفه‌ی سرد، او، بویژه در پیشگفتار «سوگنمایش هملت، شاهپور دانمارک» نشان داد که بس بسیار شوق داشته است که بدود «تا ته بودن». چنین شوقی با ویژگی‌هایی که برای چپ‌گرایی هملت برنوشته است پیوند دارد. با آنچه از پیشینه‌ی او می‌دانیم دور نبوده است که او دغدغه‌های مهمی درباره‌ی چگونگی زیست بهینه‌ی فردی و اجتماعی آدمی داشته باشد و هر از گاهی یادداشت‌هایی در پیوند با تعبیر جهان از یک‌سو و بویژه تغییر جهان از سوی دیگر بنویسد. سرانجام چنان شده است که او یادداشتها را–که به زبان انگلیسی نوشته شده است تا شاید کسانی که نمی‌بایست بخوانند و بر سر نیزه‌ها کنند نخوانند–به همت نشر هرمس به چاپ و انتشار سپرده است تا بمانند و نشانه‌هایی از نیمه‌ی پنهان زندگی نویسنده‌ی خود باشند. این کتاب همچنین به گونه‌ای سرراست پاسخ پرسشهای آغازین این زیربخش را در خود دارند تا بپذیریم ادیب‌سلطانی براستی دلبسته‌ی چپ، البته با روایت ویژه‌ی خویش بوده است. موسی‌ اکرمی، ادیب‌سلطانی و پرسش از چپ؛ چاپ شده در سیاستنامه، سال هشتم، شماره‌ی ۲۸، پاییز ۱۴۰۲. @adibsoltanik
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
⏪ادیب سلطانی و پرسش از چپ⏩ ◀️موسی اکرمی 🔸سیاستنامه، سال هشتم، شمارۀ 28، پاییز 1402، صص.33-48 🔹1. درآمد 🔻1-1. چهرۀ کانونی این نوشته، که زادۀ 21 اردیبهشت 1310 در خانواده‌ای فرهیخته و فرهنگ‌دوست بود، شاید بیشتر با خواست مادری که شاعر بود، نام از خواجۀ شیراز گرفت، تا در پیوند با نام خانوادگی چنان برازنده‌اش شود که چون درگذرد از ذهن یکی از شیفتگانش، چون این نگارنده، بگذرد و بی‌درنگ بنویسد «او «به‌راستی «میر» بود و «شمس» بود و «ادیب» بود و «سلطان» بود.» 🔻2-1. در زمان زاده شدن میرشمس‌الدّین مجلس شورای ملی در زیر فرمان شاهی که یکه‌تاز عرضۀ فرمانرانی بود در تکاپوی تصویب قانونی برای مبارزه با کسانی بود که عضو یا رهبر «دسته و جمعيت [...] از دو نفر به بالا» باشند که «مرام يا رويۀ آن ضديت با‌ سلطنت مشروطۀ ايران [= مخالفت با حکومت رضا شاهی] و يا رويه يا مرام آن اشتراكی» باشد. تنها سی و دو روز پس از زاده شدن میرشمس‌الدین ، در 22 خرداد ماه 1310، آن قانون پرآوازه تصویب شد تا به بهانۀ پاسداری از سلطنت مشروطه مبارزۀ پیگیر با روشنفکران منتقد چهرۀ قانونی به خود گیرد. #میرشمس‌الدین_ادیب‌_سلطانی #مسئلۀ_چپ #موسی_اکرمی 🌺🌹🌺🌹
Mostrar todo...
2
Photo unavailableShow in Telegram
⏪ادیب سلطانی و پرسش از چپ⏩ ◀️موسی اکرمی 🔸سیاستنامه، سال هشتم، شمارۀ 28، پاییز 1402، صص.33-48 🔹1. درآمد 🔻1-1. چهرۀ کانونی این نوشته، که زادۀ 21 اردیبهشت 1310 در خانواده‌ای فرهیخته و فرهنگ‌دوست بود، شاید بیشتر با خواست مادری که شاعر بود نام از خواجۀ شیراز گرفت، تا در پیوند با نام خانوادگی چنان برازنده‌اش شود که چون درگذرد از ذهن یکی از شیفتگانش چون این نگارنده، بگذرد و بی‌درنگ بنویسد «او «به‌راستی «میر» بود و «شمس» بود و «ادیب» بود و «سلطان» بود.» 🔻2-1. در زمان زاده شدن میرشمس‌الدین مجلس شورای ملی در زیر فرمان شاهی که یکه‌تاز عرضۀ فرمانرانی بود در تکاپوی تصویب قانونی برای مبارزه با کسانی بود که عضو یا رهبر «دسته و جمعيت [...] از دو نفر به بالا» باشند که «مرام يا رويۀ آن ضديت با‌ سلطنت مشروطۀ ايران [= مخالفت با حکومت رضا شاهی] و يا رويه يا مرام آن اشتراكی» باشد. تنها سی و دو روز پس از زاده شدن میرشمس‌الدین ، در 22 خرداد ماه 1310، آن قانون پرآوازه تصویب شد تا به بهانۀ پاسداری از سلطنت مشروطه مبارزۀ پیگیر با روشنفکران منتقد چهرۀ قانونی به خود گیرد. #میرشمس‌الدین_ادیب‌_سلطانی #مسئلۀ_چپ #موسی_اکرمی 🌺🌺🌺🌺
Mostrar todo...