تاریخ و مطالعات میان رشته ای
این کانال صرفا منعکس کننده مطالب علمی است. ارتباط با ادمین @DoyleMe
Mostrar más592
Suscriptores
-124 horas
Sin datos7 días
+1530 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
آزاد اندیشی مذهبی مغولان ۳
دربارهی سیر تکوین این دیدگاه و عدم تعصب مذهبی در نزد مغولان آمده است که «مغولان پس از هجوم به سرزمینهای دیگر معمولاً هیچ آیین و اندیشهای را تبلیغ یا تحمیل نمیکردند از این رو بوداییان و مسیحیان و مسلمانان آزاد بودهاند به راه خود باشند و فراتر از آن آیین خود را برای فرمانروایان جدید و خاندان و خویشانشان نیز تبلیغ کنند. البته این رویکرد وقتی حاکمان مغول دین خاصی را میپذیرفتهاند تا اندازهای تغییر میکرده است، چرا که آن دین از سوی حاکمیت تأیید میگرفته و در نتیجه گسترش پیدا میکرده است و گاهی حتی خود حاکم نیز بر آن میشده آیین رسمی و همگانی اعلام کند. این اعلام رسمی محدودیتهایی برای ادیان دیگر ایجاد میکرده و در چنین مواقعی روا داری یا تساهل درباره سایر ادیان بی معنا میشده است؛ برای درک بهتر این موضوع توجه به کنش اولجایتو، سلطان تازه مسلمان مغول ضرورت دارد. او برای مسیحیان و یهودیان جزیه یا مالیات سرانهی مذهبی برقرار کرد و آنها را وادار کرد برای متمایز شدن از مسلمانان لباس مشخصی بر تن کنند. در همین دادهی تاریخی مختصر چند نشانه وجود دارد که فضای رعبانگیز روزگار اولجایتو را در تعامل با ادیانی جز اسلام بازنمایی میکند: ستاندن جزیه و مالیات از اقلیتها و متمایز ساختن آنها که بار بی حرمتی انسانی در آن هیچ نشانی از روزگار حاکمیت سلطانی اهل تسامح ندارد. در مورد بروز این تفکر آزاد اندیشی در نزد مغولان آمده است اولین چیزی که درباره گرایشهای دینی و اعتقادی مغولان میتوان گفت آن است که مغولان بسیار آزاد بودهاند. این آزادی که شاید بازتاب زندگی در دشت و بیشه بود باعث شد که آنان هیچ مقاومتی برای حفظ آیین نیاکان خود نداشته باشند و در نتیجه بسیار زود در ایران و اردوی زرین به اسلام پیوستند و در چین نیز نوع تبتی بودیسم را پذیرفتند. این آزاد اندیشی البته گاه به شکلی دیگر هم تفسیر شده است، چنان که نوشتهاند مغولان پیروان فرقهها و ادیان را در ممالکِ تحت فرمان خود آزاد میگذاشتند تا به آیین خود باشند و هر کدام به رسم آیین خویش برای خان دعا کنند. گویی به این ترتیب جان و مال و شجرهی خان مغول با تضمین بیشتری از سوی خدایانی بیشتر از بلا مصون میمانده است. گویی در خیال مغولان خدای هر آیینی با خدای آیین دیگر فرق میکرده است و سرکوب یک آیین به معنای مرگ یک خدا از میان خدایان بی شمار بوده است. در این مجال بررسی ویژگیهای خدای مورد پرستش مغولان ضروری است. دیگر نکتهی قابل تأمل در این خداشناسی، نمادها و نشانههایی است که معرّف خدای مغولان است. روشن است که ترسیم چشماندازی روشن از آیین و باورهای اعتقادی شمنیسم، آن چنان که در سدههای پیش در میان قوم مغول حاکم بوده دشوار و تقریباً ناشدنی است، چرا که دادههای مکتوب ما از این دوره زمانی بسیار اندک است و آن چه محققان بزرگی نظیر میرچا الیاده نیز درباره شمنیسم گردآوری کردهاند بسیار گسترده و اغلب معطوف به دادههایی است که از حیات شمنیسم در جهان معاصر جمع آوری و مدون شده است. اما از آن جا که تغییر در سنتهای شمنیسم بدوی بسیار کند و بطئی انجام میشود، میتوان همین دادهها را به جامعهی مغولی روزگاران کهن هم تسری داد.»[4]
[4] - رواداری فرهنگی در عصر مغولان، نسیم خلیلی، نشر ققنوس، 1397، ص 21
آزاد اندیشی مذهبی مغولان ۲
نتایج این بینش مغولان و به خصوص بعد از فروپاشی حکومت عباسیان باعث به وجود آمدن آرامشی کوتاه برای تمام پیروان مذهبی از قیود خراج و جزیه از سوی حاکمان و متعصبان گردید و تنها محکوم به ظلم مغولان شدند.[2] اصولاً قتل عامهای مغولان را نمیتوان به خاطر اشاعهی مذهبشان ارتباط داد، زیرا «هیچ آرمان مذهبی در کار نبوده تا از حقایق مذهب شمنی در مقابل سایر اعتقادها دفاع کند و هیچ جبرگرایی برتری نژادی هم در کار نبوده که مخالفان منفور را ریشهکن کند یا سرزمینهای ضروری در آسیای مرکزی فتح شوند. تنها مسألهی مبرم فتح و چیرگی بوده، چون به هر دلیل مبهمی، این کارِ سرنوشت او و مسؤولیتی بود که خدا به چنگیز محول کرده بوده است. تخریب که یک موضوع راهبردی بوده است، گاهی اوقات یک مسأله شخصی میشد. یعنی وقتی رهبر یا شهری تخّلف خاصی میکرده است، امّا در غالب اوقات کاملاً غیر شخصی بوده و صرفاً زائیدهی حس نیرومندِ برتری طلبی نه بر یک گروه، بلکه بر همه بوده است. نژادپرستی گزینشی است و مغولان قطعاً نژادپرست نبودند. هیچ هدف دیگری، و مرگ و تخریب هم جزء جدایی ناپذیر آن فتح بودند. هر پیروزیای که به دست میآمد خوب بود و هرچه که آن را به تأخیر میانداخت بد بود، به همین سادگی.»[3]
2] - دکتر هاشم رجب زاده در صفحه 60 کتاب آیین کشورداری در عهد وزارت رشیدالدین فضل الله همدانی درباره تأثیر سقوط عباسیان بر ادیان دیگر مینویسد: «خصوصیت کلی وضع دینی در عهد مغول، تنها تساهل مذهبی فرمانروایان مغول یا بی تفاوتی آنها نسبت به مفهوم دیانت و شریعت به معنایی که در دنیای اسلام فهمیده میشد، نبود بلکه برافتادن خلافت یعنی مرکز سیاسی – روحانی اسلام و حذف عنوان خلیفه محیط تازهای ایجاد کرد که در آن نه یهود و نصاری تابع قیود و حدود مندرج در عنوان «ذمی» بودند و نه اهل مذاهب مختلفِ اسلامی محدودیتی از لحاظ شریعت نمیدیدند و نه مذاهب تسنّن در خلافت تکیهگاهی خاص داشتند. این امر نه فقط مذاهب مختلف را در ابراز عقاید خود آزاد میکرد، بلکه یهود و نصاری را نیز از قید جزیه و محدودیتهای مربوط به اهل کتاب معاف میداشت. به همین سبب بود که مسیحیان و موسویان نیز مثل بودائیان مغول توانستند در قلمرو اسلام مراکز دینی تازه بنا کنند و فعالیت خود را توسعه دهند.»
[3] - زندگی پرماجرای چنگیزخان، نویسنده جان من، مترجم داود نعمت اللهی، چاپ ششم، 1398، ص 150
👍 1
آزاد اندیشی مذهبی مغولان ۱
در تاریخ بعد از اسلام مبحث آزاد اندیشی مغولان نسبت به مذهب یک واقعیت استثنایی و تکرار ناشدنی بود. درباره علت این دیدگاهِ مغولان و یا این که مذهبی بودهاند یا خیر عقاید متفاوت از سوی مورخان ابراز شده است، اما نسبت به ادیان دیگر تعصبی نداشتهاند. مغولان از جانب مسلمانان همیشه به عنوان کفّار محسوب میشدند و پیامد مبارزه با آنان لقب غازی جهادگر را برای سلاطین ایران و خلفای عباسی به دنبال داشته است. بعد از حملات مغول استمرار این دیدگاه مذهبی و اختلافات ناشی از آن هیچ گاه جایگاه خود را در متن روایت جنگها از دست نداده است، اما چنین واکنشی از سوی مغولان در حمله به نواحی مسلمان نشین یا غیره دیده نمیشود. «پادشاهان مغول از زمان چنگیزخان تا اواخر حکومت ایلخانان ایران هیچ وقت به فکر تحمیل مذهب و عقیدهی خاصی به مردم ممالک مفتوحه برنیامدند. خود چنگیزخان هنگامی که از کشته شدن رعایا و سفرای خود در ایران سخت غضبناک و عزم حمله به ایران و گرفتن انتقام از خوارزمشاهیان بود در موقع تسخیر ترکستان شرقی و گرفتن خُتن و کاشغر و دست یافتن به مردم آن سامان و مسلمین آن سرزمینها نه تنها خشونت و بیدادی نشان نداد، بلکه فرمان داد آزادی مذهب به مردم داده شود و فشار و تحمیل دورهی حکومت کوچلک خان و اعوان او خاتمه یابد. پس از ورود به ایران و شروع به فتح و گشودن شهرها نیز بین آن همه خونریزی و کشتار و جنایت و هدم و تخریب اثری از سیاست تحمیل مذهبی و بازداشتن مردم از دین و عقیدهی خود مشهود نیست. در دوره ایلخانان در عهد آباقا و ارغون فشارهایی به مسلمین وارد شد و ستمهایی رفت، ولی عجیب این است که در اغلب این وقایع دست وزرای ایرانی در کار بود و جاهطلبان خبیثی نظیر سعدالدولهی یهود مسؤول واقعی آن حوادث و محرک ایلخانان بودند. البته در مورد این سختگیریها تأثیر تبلیغات و تشبثات مسیحیان و سعی دربارهای اروپا را در جلب دوستی و همکاری ایلخانان ایران بر ضد مسلمین نباید فراموش کرد.»[1]
[1] - مسائل عصر ایلخانان، تألیف منوچهر مرتضوی، انتشارات آگاه، چاپ دوم، 1370، صص 185 و 186
👍 1
چاپ بیست و دوم کتاب راهنمای تفکر نقادانه منتشر شد.
«در ویرایش قبلی بر اهمیت مهارتهای اجتماعی که زمینهساز تفکر نقادانه هستند تأکید کرده بودیم. در ویرایش حاضر باز بر این نکته تأکید کردهایم. نکتهای که از همکاران خود در ژاپن آموختهایم این بود که آنان متوجه شدند که دانشجویان ژاپنی راغب نیستند که اشکالات استدلالهای دیگران را به نقد بکشند. اما همان دانشجویان وقتی به تفکر نقادانه به چشم راهی برای پرورش بهتر نحوهٔ تفکر خودشان نگاه کردند، دیگر عادت و مهارت نقادانه اندیشیدن را رها نکردند و هراس آنها از اینکه نقد کردن استدلالها برایشان تبعات اجتماعی داشته باشد، کاسته شد.
…انگیزهٔ ما از نوشتن این کتاب تجربهٔ شخصی ماست: دانشجویان و به طور کلی شهروندان روز به روز بیشتر به نظرات «کارشناسان»، نویسندگان کتب درسی، معلمان، حقوقدانان، سیاستمداران، روزنامهنگاران و مفسران شبکههای تلویزیونی متکی میشوند. پیچیدگی جهان اطراف ما به سرعت در حال افزایش است. ما چارهای جز این نداریم که مدام به نظر کارشناسان متکی باشیم. حال بین این همه «کارشناس» که تکتکشان مدعیاند بهتر از بقیه میدانند، نظر کدام یک را بپذیریم؟ تفکر نقادانه کمک میکند تا به این سؤال پاسخ دهیم.»
اگر عقیده ای مخالف شما را عصبانی می کند نشانه آن است که شما ناخودآگاه میدانید دلیل مناسبی برای آنچه فکر می کنید ندارید
برتراندراسل
سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون✌️
Nima Masiha - Koohestan (320) (1).mp33.02 MB
❤ 3
✅وطن چیز دیگری به جز خود آدمی نیست وطن وجود تست وطن شئون و اطوار تست وطن اصل و مبدأ تست وطن هیولا و ماده تست وطن صورت و معنی تست... مجملاً وطن هم آغاز تو و هم انجام تست.... وطن را هر جایی میبینی وطن هر جایی است که حس میکنی حقوق و وظایف تو، آروزها و احتیاجات تو یادآوری و شکرگزاریهای تو جمله اینها را اگر بخواهی یک اسم عام و شاملی بدهی آن اسم نام عزیز و مقدس وطن خواهد بود.
اختر،سال سوم،شماره ۹،سرمقاله،۱۷ شهر صفر المظفر،۱۲۹۴،ص۱
@tarikhpajohi
❤ 2
دوباره میسازمت وطن،
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم،
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میبویم از تو گل،
به میل نسل جوان تو
دوباره میشویَم از تو خون،
به سیل اشک روان خویش
🤍🎼🤍
دوباره میسازمت وطن ... داریوش.mp35.93 MB
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.