•{ 𝐬𝐚𝐫𝐞𝐪 }•
سارق روح من شدی درست وقتی که درمونده بودم!🕊
Mostrar másEl país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
179
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Repost from N/a
♨️آراز رییس مستبد و سخت گیر بیمارستان
عاشق پرستار مهربون و کاربلدش میشه!
انقدر عاشق که برای رسیدن بهش هرکاری میکنه
هرکاری!
لینک رمان جذاب آندرومدا برای علاقه مندان به رمان های عاشقانه و پزشکی🙊💉💉
https://t.me/+7-UjzLgPCKNjZWRk
بیا ببین آراز چطوری واسه آذر تب میکنه😓😍
خیلی رمانتیکهههه لعنتی!
#بهترین_رمان_پرستاری_تلگرام
600
Repost from N/a
#رییس_مستبد‌و_جدی_بیمارستان_ازآمپول_میترسه😂❌❌🩺
لبخندی زدم و با خجالت رفتم سمتش...به #شکم دراز کشید و سرشو #وسط دستاش گزاشت
به طبع خودم #سوزنو فرو کردم که آخ بلندی گفت و با درد غرید : یواش ترررر... #فلجم کردی دختر!
لبمو گزیدم و سعی کردم نخندم : دکتر #شل کنین...بیشتر #دردتون میگیره!
دست مشت شده اش رو روی تخت کوبید و بلند تر داد زد : آخخخخخخ...😐😂🥲
ادامه #رمان هیجان انگیز بالا توی لینک زیر‼️
https://t.me/+7-UjzLgPCKNjZWRk
رمان #طنز و #پزشکی و #بزرگسال که این روزا حسابی ترند شده😍😌😘🧬🩺
-نــخ‌ســرخ‌سـرنـوشـت
﷽✨ رمـان آنـدرومــــدا🖤فایل - به قلم صبا عابدی! رمان نــخ‌ســرخ‌سـرنـوشـت🖤به قلم : آنـیـد با ژانر : عاشقانه ، علمی ، معمایی -پارت گزاری هرشب ساعت 00:00 عضو انجمن رمان های عاشقانه🖤🪴 @romanhayeasheghane
400
Repost from N/a
جلو چشمش به خواهرش تجاوز میکنن و نمی‌تونه کاری کنه🥲💔🚫
https://t.me/+YIJflculrjs3OWI0
صدای جیغ های شادی همه جا رو پر کرده بود.
جیغ میزد و اسمم رو صدا می کرد.
اگه امیرعلی اینجا بود قطعا نمیزاشت ارسلان حتی انگشتت به شادی بخوره.
نمی تونستم کاری کنم برای خواهرم.
سینه خیز خودم رو به همراه صندلی به جلو می کشیدم و سعی می‌کردم به سمت اتاق برم.
کم کم صدا جیغ ها و تقلا های شادی نیومد.
داد زدم و اسمش رو صدا کردم:
-شادی؟
-بی شرف ولش کن، بیا هرکاری میخوای با من بکن ولی اونو ولش کن.‼️⚠️👇
https://t.me/+YIJflculrjs3OWI0
600
Repost from N/a
- جات #خالی رهام، یه سری رفتم #خاستگاری خواستم سر بحثو باز کنم پرسیدم: #تولدت کِيه؟
با #عشوه گفت" 22 مهر!
پرسیدم چه #سالی؟😐
زد زیر #خنده و گفت تو دیگه چقد #خری!
خب معلومه دیگه #هرسال...!😁😂
رهام و امیر با قیافه داغون نگاهم کردن که یهو دختره...🤣🤣‼️🔞📵
#یه‌اکیپ‌دخترونه‌خواننده‌های‌مملکت‌رو‌دست‌میندازن🤣😂👇🔥
https://t.me/+TKaymeZNPQkwMDRk
https://t.me/+TKaymeZNPQkwMDRk
300
Repost from N/a
#دختره_از_پسر_همخونه‌ش_شورت_و_سوتین_میخواد🤦♀😅🤣🤦♀‼️⚠️
-چیزه...چیزه...راستش
-چیزی میخوای؟بپوش دیگه!😡😡
با #خجالت لبمو #گاز گرفتم که دستی پشت #گردنش کشید و گفت:حالا این لباس #چیزات کجان؟🤣🤣
با #خجالت لب زدم:توی کِشو!
سری تکون داد و به سمت کمد رفت و من از شدت خجالت #سرخ شدم چون داشت #ممنوعه‌ترین لباس‌هام رو می‌دید!
#رمان_عاشقانه #طنز #همخونه‌‌ای
بدو جوین شو و کلی بخند.😅😅🤣🤣
دختر سر به هوایی که اجباری همخونه‌ی یه پسر خشن شده!
https://t.me/joinchat/f8ymlSl2qDFkMDJk
600
Repost from N/a
#پسره_به_دختره_میگه_سایزت_هفتاده_یا_هفتاد_و_پنج🤦♀🤦♀🤣🤣🤦♀
-#سایزتم کوچیکه ها #هفتادی یا #هفتاد_و_پنج؟!
چشمای از #حدقه در اومده‌ام رو بهش دوختم و #عرق_شرم از #کمرم سرازیر شد.
نگاهی به #سوتین_قرمز رنگ توی #دستش انداخت و گفت:ولی نه فکر کنم #65 باشی!🤣🤣
دستشو روی #اسفنج_سوتین کشید و گفت:عه اینکه همش #اسفنجه🤦♀🤦♀
-خوب دارین با این #اسفنج‌ها ما #پسرا رو #گول می‌زنیا🤣🤣
-خوبه ما هم #چوب بذاریم #لا_پامون؟؟!!🤦♀
بدو جوین شو و کلی بخند.🤣🤣
سوتی‌های این دختر و پسر تمومی نداره.
#پسری_از_جنس_سنگ🙂🥺
#دختری_از_جنس_شیطنت😂😍
https://t.me/joinchat/f8ymlSl2qDFkMDJk
**رمان تعهّد&کوه غرور**
مجموعه رمانهای فاطمه.ف رمان تعهّد داخل چنل رمان کوه غرور درحال تایپ عضو انجمن رمانهای عاشقانه @romanhayeasheghane عضو انجمن کافه تک رمان💞 @caffetakroman عضو انجمن رمان روشن🌝 t.me/anjoman_roman_roshan لینک:
https://t.me/joinchat/f8ymlSl2qDFkMDJk600
Repost from N/a
چرا دفاع کردن از خودم پای بی حیایی نوشته میشود؟!
چرا تمام آرزو هایم قربانی آبروی لعنتی خانوادم بشود؟!
اجبار تا کجا؟
https://t.me/+eQGiSZ3f-AlkZmJk
من، دختر روزای تنهایی "Roya_Br"
﷽ من همونی ام که همیشه مقصره!🖤 رمان های نویسنده: بینهایت:به اتمام رسیده من،دختر روزای تنهایی: در حال تایپ "کپی حتی با ذکر نام نویسنده، حرام است❌"
300
Repost from N/a
_بخدا من کاری نکردم، چرا باور نمیکنین؟
- با پسر #نامحرم #لاس میزدم؟
تو #گوه خوردی با پسر #نامحرم حرف زدی!
× بسه... آخر این هفته #ازدواج میکنی!
#ناباور لب میزنم:
_آ.. آقا جون...
من.... نمیخوام #ازدواج کنم!:)
-همین که گفتم، آخر هفته #ازدواج میکنی
نمیخوام آوازه #خراب بودنت تو دنیا بپیچه!!🚫
ماهرو، دختری که مجبور میشه با پسری که تا حالا ندیده، ازدواج کنه!!!!⚠️❗️❓💔
اگه میخوای ادامه ی این رمان جذاب رو بخونی، بزن رو لینک♨️👇👇
https://t.me/+eQGiSZ3f-AlkZmJk
100
Repost from N/a
#دختری‌که‌تو‌اتاق‌گریم‌فوتبالیست‌رو‌میبوسه😱🥺‼️
#حالم دست خودم نبود... #متوجه نبودم دارم #چکار میکنم به شدت #داغ کرده بودم...!!
سعید داشت #حرف میزد و من فقط #نگاهم روی #لباش بود...
دلم میخواست #حسش کنم...
نمیدونم چی شد که #لبامو گذاشتم روی لباش....
سعید #بی‌حرکت بود و هیچ کاری نکرد..‼️👇🥲
https://t.me/+zuRGIw1R_7djMjE0
300
Repost from N/a
- تیکه‌ی‌قلب شکستم، تورو به خدا می‌سپرمت:))
با گریه هقی زدمو گفتم:
-سعید من دوست دارم چرا نمیفهمی:)❕
پوزخندی زدو گفت:
+ولی من #نمیخوامت!
اگه دوسم داشتی دنبال اون #پسره نبودی!
-سعید اون منو میخواد من اونو نمیخوام! چرا نمیفهمی #لعنتیییی:)🩸
با صدای #بوق ماشین آخرین نگاهم رو از سعید گرفتم و یهو نفهمیدم چیشد که افتادم زمین و ...😱😱⚠️❗️❓
https://t.me/+zuRGIw1R_7djMjE0
⚠️⚠️‼️‼️💊💊
200
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.