cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

◾️◽️ کانال سایه روشن◾️◽️

◾️◽️ سایه روشن ◾️◽️ محفلی است برای تبادل اندیشه ها 🔗 لینک گروه: @TwilightGroup

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 562
Suscriptores
-3124 horas
-4837 días
-3 75530 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

افسردگی به انسان فرصت اندیشیدن نمی‌دهد؛ بنابراین برای نادان نگه‌داشتن انسان باید به هر روش ممکن اندوهگینش کرد... ✍🏼 #نیچه ▫️▪️@IRTwilight▫️▪️
Mostrar todo...
👍 2
✅دادگاه انقلاب نجف‌آباد یک معلم بازنشسته را به ۱۱ سال حبس محکوم کرد شعبه ۱۰۲ دادگاه انقلاب نجف آباد، ایرج توبیهای نجف‌آبادی، معلم بازنشسته و فعال صنفی معلمان اصفهان، را به ۱۱ سال حبس، جریمه نقدی و تبعید محکوم کرد. اتهامات علیه این معلم بازنشسته «توهین به رهبری»، « تبلیغ علیه نظام»، «حضور در تجمعات غیر قانونی بالخصوص شرکت در تجمعات فرهنگیان و تحریک فرهنگیان»، «نشر اکاذیب از طریق سامانه های مخابراتی» و «اهانت و توهین به مقامات» عنوان شده است. 🔴ازادی بیان به سبک حکومت اسلامی ▫️▪️@IRTwilight▫️▪️
Mostrar todo...
وقتی اوضاع داخل خوب نیست یادداشتی از جعفر شیرعلی‌نیا ( مورخ جنگ )    ۶ مرداد ۱۳۶۶، چند روز پس از تصویب قطعنامه‌ی ۵۹۸، آیت‌الله خمینی درباره‌ی زمزمه‌های پایان جنگ گفت: «هم‌اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده‌ایم و قدم‌های آخرمان را برمی‌داریم، صدای ناآشنای صلح‌طلبی آن هم از کام ستمگران و جنگ‌افروزان به گوش می‌رسد.» و گفت نبرد تا رفتن صدام و حزب بعث و رسیدن به شرایط برحق و عادلانه «یک تکلیف شرعی و واجب الهی است که از آن هرگز تخطی نمی‌کنیم» (صحیفه‌، ج ۲۰، ص‌۳۲۵ تا ۳۳۳)    آثار منتشره در سپاه درباره‌ی این مقطع، نه‌تنها ایران را در مرز پیروزیِ مطلق نشان نمی‌دهد که از بن‌بست جنگی در جبهه‌ی جنوب روایت می‌کند. سردار درودیان از تحلیل‌گران برجسته‌ی تاریخ جنگِ سپاه، درباره‌ی مقطعِ پس از کربلای ۵، از قول فرمانده سپاه می‌نویسد: «بخش قابل‌توجهی از توان سپاه با استقرار در مناطق فاو، جزایر مجنون و شلمچه زمین‌گیر شد.» استراتژی کشور برای بسیجِ امکانات شکست خورد. در منطقه‌ی جنوب به بن‌بست رسیدیم و امکان غافلگیری دشمن از میان رفت.» (جنگ ایران و عراق، موضوعات و مسائل، ص۲۱۲)    كتابِ «روزشمار جنگِ» سپاه شواهد فراوانی از اوضاع نابسامان جبهه‌ی ایران در سال ۶۶ ثبت کرده که یکی از آن‌ها گزارش جلسات فرماندهان سپاه با هاشمی در آذر ۶۶ است؛ جایی که احمد کاظمی می‌گفت گردانش معاون ندارد. می‌گفت وقتی یک دسته‌ی ۲۲ نفره، فرمانده‌شان شهید می‌شود کسی نیست دسته را جمع کند. وقتی فرماندهان مشکلات را گفتند هاشمی هم از خزانه‌ی خالی کشور گفت و این‌که: «در شهر شاهد صف مردم در مقابل بانک‌ها هستیم. می‌خواهند از بانک پول دریافت کنند، اما پول نیست. در چنین شرایطی ۵ میلیارد تومان بدون حساب و کتاب از خزانه دادیم به سپاه که مشکلات یگان‌ها را حل کند.» راوی دفتر سیاسی سپاه که در جلسه بود در  یادداشتی نوشته : «همه شهید شدند، از یاران سال اول جنگ بیش از چند سردار باقی نمانده، مابقی، نسل دوم و سوم فرماندهان جنگ هستند.» و روایت کرده که مرتضی قربانی از فرماندهان شجاع نسل اول، در گوشه‌ای از سنگر به محسن رضایی می‌گفت: «آقامحسن نمی‌شود یک مدت لشکر ۲۵ کربلا(استراحت و بازسازی کند)، یکی دیگر بیاید؟ خدا می‌داند خسته شدیم.» (روزشمار جنگ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ج ۵۲، ص۳۵۷ تا ۳۶۰) در همین مقطع گزارش‌های فراوانی از تقویت عجیب ارتش صدام وجود دارد. به‌راستی کدام گزارش‌ها امام را به چنین برداشت‌هایی از وضعیت خودی و دشمن رسانده بود؟ اواخر سال ۶۶ بُرد موشک‌های عراقی به تهران رسید و موشک‌بارانِ پایتخت اوضاع را سخت کرد. آیت‌الله خمینی ۱۲ اسفند گفت وضع ملت ایران در طول تاریخ بی‌سابقه است و گفت موشک‌باران، مردم شهادت‌طلب ایران را نمی‌ترساند و اشاره کرد در زمان پیامبر و امام علی، مردم برای رفتن به جنگ اختلاف داشتند اما امروز در ایران، مردم داوطلبِ رفتن به جنگ هستند و از خانواده‌هایی گفت که با وجود شهادتِ فرزندانشان آماده‌اند فرزندان دیگرشان را به جبهه بفرستند. (صحیفه‌ی امام، ج ۲۰، ص۴۹۶)    چند روز بعد ایران در عملیات والفجر ده حلبچه‌ی عراق را گرفت. آیت‌الله خمینی در انتهای پیام تبریکش از مردم و «جوانان غیرتمند کشور» خواست به جبهه‌ها بروند.(همان، ص۵۰۲) با وجود تبلیغات فراوان، این‌بار برق پیروزی و پیام امام هم نتوانست افراد زیادی را راهی جبهه‌ها کند. حسین علایی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در کتابش از ضعیف شدن استقبال مردم برای حضور در جبهه در اواخر سال ۶۶ نوشته و این‌که «کاهش تمایل بسیجیان در پیوستن به جبهه» قدرت تهاجمی ایران را کاهش داد. او نوشته که پیش از سقوط فاو(۲۸ فروردین ۶۷)؛ «با بسیج تمامی امکانات و اجرای تبلیغات گسترده تنها ۱۶ هزار نفر از مردم» راهی جبهه شدند که «تنها ۳ هزار نفر آن‌ها جدید بودند و بقیه داوطلبان اعزام مجدد بودند» (تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، ج ۲، ص‌۴۱۶) با شکست‌های پیاپی، چند ماه بعد(۲۷ تیر ۶۷) ایران قطعنامه‌ی ۵۹۸ را یک سال پس از تصویب پذیرفت. در نامه‌ای امام برای توجیه مسئولان وقت برای پذیرش قطعنامه نوشت: «مسئولان سیاسی می‌گویند از آن‌جا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به‌دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آن‌ها کم شده است» آیا مردم در سال‌های پایانی جنگ ارزیابی‌های امام را با واقعیت زندگی‌شان و جبهه منطبق می‌دیدند؟ ▫️▪️@IRTwilight▫️▪️ دکتر ظریف: در روز‌های آخر جنگ، دست بالا را نداشتیم؛ جام زهر را خاطرمان هست، گرچه برخی می‌خواهند تاریخ را بازنویسی کنند، اما برای من و ولایتی نمی‌توانند.👇
Mostrar todo...
attach 📎

وقتی اوضاع داخل خوب نبود ... سخنان قابل تامل دکتر محمد جواد ظریف در رابطه با پایان جنگ هشت ساله : «  در روز‌های آخر جنگ، دست بالا را نداشتیم... جام زهر را خاطرمان هست... گرچه برخی می‌خواهند تاریخ را بازنویسی کنند، اما برای من و ولایتی نمی‌توانند.»
Mostrar todo...
اصل واقعیت چیست که به مردم نمی گویند.. اندر حکایت خشونت پلیس آمریکا علیه دانشجویان معترض به اسرائیل. یادداشتی از دکتر صادق زیباکلام چندین رسانه انقلابی تندرو، وابسته به نظام از جمله «خبرگزاری فارس» و«روزنامه جوان» با من  تماس گرفتند برای گفتگو و تهیه گزارش پیرامون رفتار خشونت‌آمیز پلیس آمریکا در برخورد با دانشجویان معترض به رفتار اسراییل در نوارغزه و حمایت از فلسطینی‌ها. من به همه‌شان گفتم که با کمال میل حاضر به مصاحبه هستم، فقط یک شرط دارم. شما به عنوان خبرنگار، لطفا یک‌سری آمار پیرامون رفتار پلیس و نیروهای ضد شورش آمریکا ظرف هفت ماه گذشته درقبال اعتراضات دانشجویان در دانشگاه‌های آن کشور برایم تهیه کنید. ظرف هفت ماه گذشته که این اعتراضات دربسیاری از دانشگاه‌های مهم و معتبر آمریکا علیه عملکرد اسرائیل در نوارغزه و حمایت از فلسطینی‌ها درجریان بوده: ۱_ چند دانشجو و استاد در نتیجه اصابت شوکر مجروح شده‌اند؟ ۲- چه تعداد از معترضین در نتیجه اصابت گلوله ساچمه‌ای به چشمانشان بینایی‌شان را از دست داده‌اند؟ ۳- چه تعدادی از معترضین در نتیجه شلیک گلوله‌های جنگی از پشت بام ساختمان‌های اطراف دانشگاه کلمبیا یا کالیفرنیا کشته و یا مجروح شده‌اند؟ ۴- چه تعدادی ازاساتید آمریکا بواسطه حمایت ازدانشجویان، ممنوع التدریس یا ازدانشگاه اخراج شده‌اند؟ ۵- چه تعدادی از دانشجویان معترض تعلیق شده‌اند؟ ۶- برای چه تعداد از معترضین اعم از اساتید یا دانشجویان، قوه قضاییه آمریکا به اتهام "اقدام علیه امنیت کشور" تشکیل پرونده های امنیتی داده؟ ۷- چه تعداد اساتید و دانشجویان توسط نهادهای امنیتی آمریکا دربازداشت بسر میبرند؟ ۸- چه تعداد ازمعترضین متهم به ارتباط با بیگانگان شده‌اند؟ ۹- موبایل چه تعداد از دانشجویان به اتهام فیلمبرداری و گرفتن عکس ازعملکرد پلیس ضبط شده و خودشان هم متهم به جاسوسی شده‌اند؟ اما این همه داستان نبود. دو اتفاق دیگر هم افتادند؛ یکی از دانشجویان دختر که ظاهرش کاملا غیر حزب اللهی بود، به من گفتند: «ای‌کاش شما آزادگی و دفاع ازحقیقت را از اساتید آمریکایی که این چنین از فلسطینی‌ها بدفاع برخاسته‌اند یاد می‌گرفتید!» مورد دوم مطلبی بود که خانم «میترا کثیری» یکی از همکاران بسیار متدین دانشکده ازم پرسیدند: «چطور می‌شود آمریکایی‌هایی که "انقلاب فرهنگی" نداشتند، دانشجویان‌شان این‌قدر از فلسطینی‌ها دفاع می‌کنند، اما دانشجویان ما علیرغم "انقلاب فرهنگی" انگار نه انگار؟» ایام بکام ، صادق زیباکلام.. ( اما اصل واقعیت چیست که به مردم ایران نمی گویند : این دانشجویانی که در دانشگاه های آمریکا به حمایت از حماس و فلسطین با پلیس درگیر شدند ، اکثراً  پناهندگانی هستند که از کشورهای عربی و جنگ‌زده مثل  عراق و سوریه و فلسطین به آمریکا مهاجرت کردند و از  امکانات آن کشور استفاده و به دانشگاه رفتند و شما تصور کنید که مهاجران افغانستانی در دانشگاه های ما  چنین اعمال خشونت آمیزی انجام می دادند ، آیا نیروهای امنیتی ما دست روی دست می گذاشتند تا آنها دانشگاه های کشور را بهم بریزند و یا با آنها برخورد می کردند دلیلی که پلیس آمریکا وارد دانشگاه شده و آنها را دستگیر کرده این بوده که دانشجویان هوادار فلسطین ، با خشونت جلوی به کلاس درس رفتن دانشجویان یهودی را می گرفتند و با آنها درگیر شدند و جالب هست که بدانید اکثر دستگیر شدگان به مقر پلیس برده شده و بعد آزاد می شوند و اگر مجرم شناخته شوند  دادگاه آنها عادلانه گرفته خواهد شد ، چون آنها مقیم یک کشوری هستند که در آن دموکراسی به معنای واقعی وجود دارد و مانند کشورهای خاورمیانه ، منجلمه کشور خودمان  بعدأ هیچ گونه تبعاتی برای آنها ندارد و می تواند به کلاس درس برگردند.) ▫️▪️@IRTwilight▫️▪️
Mostrar todo...
کاسه‌ات تا پر می است وکیسه‌ات تا پر ز زر چون به گرد شهد موران هست گردت یارها #بلند_اقبال #شعر_خوب_بخوانیم ▫️▪️@IRTwilight▫️▪️
Mostrar todo...
🔴 بانکی‌پور، نماینده مجلس: در لایحه حجاب و عفاف تمام دوربین‌های ادارات دولتی و خصوصی باید به فراجا  وصل شوند 🔸 بانکی‌پور، نماینده مجلس در خصوص  لایحه حجاب و عفاف گفت: برای کسی که کشف حجاب کرده بار اول یک میلیون و نیم جریمه معلق نوشته می‌شود. اگر مجددا تصویر وی در دوربین‌ها دیده شد جریمه دوم ۳ میلیون تومان می‌شود بعلاوه یک و نیم میلیون می‌شود بنابراین ۴ میلیون و نیم برایش نوشته می‌شود که بعد از سه هفته باید پرداخت شود 🔸برای اینکه هویت فرد به طور کامل شناسایی شود تمام دوربین های فروشگاه‌ها و ادارات لینک به فراجا می شود. ▫️▪️@IRTwilight▫️▪️
Mostrar todo...
خودستایان تکیه بر اریکه‌ها زده‌اند؛ کتاب خدا را چنان می‌خوانند که سود ایشان است. آنان که طیلسان زهد پوشیده‌اند؛ تک‌پیرهنان را پیرهن بر تن می‌درند؛ آنان که دستار بر سر نهاده‌اند سر از گردن خداترسان می‌اندازند؛ و آنان که آب بر مردمان می‌بندند. مردمان را آب از لبه‌ی تیغ می‌دهند. این نیست آنچه ما می‌گفتیم. اینان سپاه آز می‌آرایند و دیوار غرور می‌افرازند و کوشک‌های خودپرستی می‌سازند و انبانشان را از انباشتن پایانی نیست. روز واقعه/استاد بهرام بیضایی ▫️▪️@IRTwilight▫️▪️
Mostrar todo...
👍 2
🔲⭕️ایران جامعه ای آونگی (حرکت پاندول‌وار) امیر ناظمی ◻️ما و تکرار بیهوده تاریخ: سیزیف راز خدایان را فاش کرده و به همین دلیل، محکوم شده بود تا سنگی بزرگ را بر بالای قله‌ای ببرد. اما سنگ هر بار از بالای قله به پایین می‌غلتید و سیزیف دوباره آن را به بالا می‌برد، اما سنگ دوباره به پایین می‌غلتید و دوباره و دوباره ... سیزیف استعاره‌ای است از تکرارِ تلاشی نافرجام. او محکوم به تکرار چرخه‌ای پایان‌ناپذیر و بی‌حاصل بود. با وجود این‌که تاریخ، رویدادهای شکل‌دهنده به امروز ماست، ناآگاهی ما از آن می‌تواند تاریخ را به الگوهایی تکرارپذیر از تلاش‌های نافرجام تبدیل کند؛ الگوهایی تکرارپذیر که تا زمانی که اسیر آن‌ها باشیم، توان خروج از چرخه‌های تکراری‌شان را نداریم و گویی در اسطوره‌ی سیزیف زندگی می‌کنیم. آلبر کامو پیروزی او را در آگاهی می‌داند، به همان شیوه‌ای که رهایی از چرخه‌های تکرارپذیر تاریخ فقط با خودآگاهی جمعی است که پایان می‌یابد؛ در غیر این صورت، ما نیز محکوم می‌شویم به تکرار چرخه‌ای پایان‌ناپذیر و بی‌حاصل. ◻️پاندولی میان استبداد و هرج‌ومرج: وقتی حکومت‌ها فشارها را از حد گذارنده و از آستانه‌ تحمل جامعه (یا همان حدِ نهایی قدرت حکومت) عبور می‌کنند، یک ضربه‌ی سخت دریافت می‌کنند. ضربه‌ سخت است که حکومت‌ها را از ادامه دادن به قدرت بازمی‌دارد. در حقیقت ضربه‌ سخت به حکومت است که منجر به تغییر حکمرانان در ایران می‌شود. به دنبال این ضربه‌ سخت است که جامعه‌ ایرانی به دنبال سهم خود از قدرت حرکت می‌کند، اما به دلیل آن‌که ظرفیت‌های نهادی لازم برای حکمرانی و مدیریت این قدرت را ندارد به سرعت در دام یک هرج‌ومرج دست‌وپا می‌زند. این هرج و مرج نیز به سرعت منجر به مقاومت حکومت شده و به این ترتیب، جامعه از آستانه‌ تحمل حکومت رد می‌شود و حکومت (فارغ از آن‌که در دست چه کسی باشد)، در واکنشی طبیعی، به دنبال بازپس‌گیری قدرت انحصاری خود برمی‌آید. بنابراین ضربه‌ سختِ بعدی از دل این رد شدن از آستانه‌ تحمل حکومت رنگ می‌گیرد. ضربه‌های سخت پی‌درپی و گیجی‌های بامداد خمارِ پس از آن‌ها الگوی تکرارشونده‌ تاریخ ایران در ۲۵۰ سال اخیر بوده است. جامعه‌ ایرانی با هر ضربه‌ سخت بخشی از توانمندی‌های خود را از دست داده و پس از هر ضربه‌ سخت مجبور شده است زمان و انرژی‌اش را صرف بازسازی توانمندیِ ازدست‌رفته کند. محکومیت تکرار بیهوده‌ گذشته فقط با یک خودآگاهی جمعی می‌تواند پایان یابد؛ جایی که خودآگاهی جمعی به ما یاد می‌دهد از دالان باریک به سرعت به بیرون پرتاب نشویم و بتوانیم با کنترل خود، توازن میان قدرت حکومت و قدرت جامعه را حفظ کنیم و در دالان باریک به حرکت ادامه دهیم. الگوی این رفتار تکرارشونده در نمودار زیر آمده. ◻️جامعه آونگی این حرکت‌های زیگزاگی در میانه‌ی دو دیواره‌ی صخره‌ای، تکرار اصلی در تاریخ ایران بوده. دوره‌های متعددی از هرج‌ومرج و استبداد ایران را تبدیل به جامعه‌ای آونگی (پاندول‌وار) کرده است. این تکرارها فرصت حرکت آرام در میان دالان باریک را از ما ربوده‌ و با ضربه‌های متناوب سخت، ما را در میانه‌ دو دیواره‌ گروگان گرفته‌اند. در این الگوی تکراری، حکومت‌ها آنچنان به سرعت به سمت بیشترین حد قدرت حکومت حرکت می‌کنند و از تمامی سازوکارهای استبدادی برای تمرکز قدرت بهره می‌برند که سرنوشت محتوم ایران ضربه‌های سختِ مکرر می‌شود. حکومت‌های شیفته‌ استبداد، بی‌توجه به آستانه‌ تحمل جامعه، چنان بر جامعه سخت می‌گیرند که عصیان جامعه در قالب انقلاب‌ها و درگیری‌های نظامی و گاهی نیز توسل به قدرت‌های خارجی تنها راه بازگشت قدرت به جامعه دانسته می‌شود. حکومت‌های استبدادی به صورت هم‌زمان ظرفیت‌های حکمرانی جامعه را نیز کاهش می‌دهند؛ ظرفیت‌هایی که می‌توانند نظام حکمرانی را از طریق مشارکت‌ورزی جامعه توانمندتر کنند. به این ترتیب، حکومت استبدادی هم توانمندی حکومت و هم توانمندی جامعه را هم‌زمان کاهش می‌دهد؛ در نتیجه، از یک سو، با یک ضربه‌ سخت، حکومت تغییرات شدید می‌کند و ثبات جامعه تضعیف می‌شود و از سوی دیگر، زمانی که جامعه‌ ایرانی پس از آن ضربه‌ سخت به حکومت، قدرت جامعه را بازپس می‌گیرد، فاقد توانمندی لازم برای حکمرانی می‌شود و به سرعت به سوی هرج‌ومرج می‌رود. ☑️⭕️ تجویز راهبردی مهم‌ترین پروژه توسعه در ایران ایجاد ظرفیت‌های نهادی برای توانمندسازی جامعه است. هر سازوکاری که بتواند جامعه را توانمند کند، بر هر پروژه‌ای که قدرت دولت را افزایش دهد اولویت دارد. تلاش برای کاهش قدرت حکومت، تا مادامی که همراه با ایجاد ظرفیت‌هایی برای توانمندسازی جامعه نباشد، در بهترین حالت منجر به هرج‌ومرج می‌شود و چیزی جز تکرار یک تاریخ بیهوده نیست. این متن برگرفته از کتاب تازه منتشرشده «ضربه سخت انتشارات شرق» است. شبکه توسعه ▫️▪️@IRTwilight▫️▪️
Mostrar todo...