... (: ...
ساکن واحد شماره 23
Mostrar más153
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
«يه افسانه اي هست ميگه اگه يه شعر و اهنگي بيخودي ميفته تو سرت و هي تكرار ميكني بخاطر اينه كه معشوقت داره زمزمش ميكنه» پس تکلیف منی که باب اسفنجی شلوار مکعبی تو سرمه چیه:(
Negin | @open_your_mind
نوشته "و در پایان ما شبیه رویاهایمان میشویم" خواستم بگم اگه دیدید یه ممه داره تو خیابون راه میره بدونید منم
نوشته "و در پایان ما شبیه رویاهایمان میشویم" خواستم بگم اگه دیدید یه ممه داره تو خیابون راه میره بدونید منم
لاک زدن برای پسرا مشکلی نداره ولی یکم یه جوری نیست؟ مثلا میری به بابابزرگت میگی آقاجون دستت رو بده ببوسم، اون بگه وایسا پسرم هنوز لاکم خشک نشده.
بچه هر دفه میخورد تو در و دیوار و میزد زیر گریه مامانش نازش میکرد میگفت چیزی نشده! چیزی نشده! اولین باری که بعد از به حرف افتادن خورد تو در بالکن، دستشو گذاشت روی پیشونیش و همونطوری که داشت هور هور اشک میریخت لابهلای گریههاش گفت چیزی نشده! چیزی نشده! بچه فکر میکرد این جمله مال وقتیه که داره جونت بالا میآد از درد! مال وقتیه که با مغز رفتی توو دیوار! حال و روز الان منم همینه! جملهها مفهوم خودشونو از دست دادن بس که نابهجا استفاده کردم ازشون! وقتی دارم توی لجن غرق میشم، هی میگم هیچی نیست! درست میشه! خوب میشه! بهتر میشه!
هیچی نیست! درست میشه! خوب میشه! بهتر میشه! بهتر میشه عزیزم! بهتر میشه گوساله! بهتر میشه مضمحل! به گول زدن خودت ادامه بده! بهتر میشه تباه! قطعاً بهتر میشه!
دوس دخترم میگه اگه من بمیرم با کسه دیگهای ازدواج میکنی؟!
کصخل تو حتی نمیری هم من با یکی دیگه ازدواج میکنم