cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

عروسـهِـ سیزدهـ سالِهـ

✨﷽✨ #عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ رمان مناسب افراد زیر هجده سال نیست 🔞

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
14 585
Suscriptores
-3124 horas
+1527 días
+53830 días
Distribuciones de tiempo de publicación

Carga de datos en curso...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Análisis de publicación
MensajesVistas
Acciones
Ver dinámicas
01
آموزش کامل و کد های مخفی و کارت ها ی همستر 😍👇 https://t.me/Hamster_kombat_bot/start?startapp=kentId764788197 لینک کانال آموزش 👇 @hamsterkombabott
5645Loading...
02
_ لطفا پاهاتون رو باز کنید خانم! به پارچه‌ی سفیدی که بین من و آقای دکتر بود نگاه کردم با خجالت پاهام رو کمی باز کردم. پایین تنه‌ام برهنه بود و حتی شورت هم پام نبود و بخاطر شلوغی مطب مجبور شدم پیش یک دکتر مرد بیام واسه معاینه. فرید دستم رو فشرد و گفت: _ خوبی عزیزم؟ آقای دکتر معاینه چقد طول میکشه؟ گرمای انگشت آقای دکتر رو لبه های واژنم حس کردم و لب گزیدم. فرید فکر می‌کرد دکتره داره معاینه‌ام میکنه اما... با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟ _ خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چوچولم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چوچولم که صدای آه و ناله ام بلند شد. _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم. این رو گفت و بعد مک محکمی به چوچولم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چوچولم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که ناگهان آلتش رو حس کردم که به لبه های چوچولم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد داخلم و.... https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
1 2893Loading...
03
#قسمت1 #عشقبازی‌با‌دکتر _میخوای این باسن خوشگلتو بکنم؟ مظلوم گفت:درد داره؟ دستی به باسنش کشیدم و چندتا سیلی بهش زدم که لرزید باسن این دختر کوچولو بدجور تو دل برو بود _داگی شو داگی شد و کون خوشگلشو داد و شورتشو کنار زدم و اول براش سوراخشو لیس زدم بعد انگشتمو توش کردم که نالید: اییی دکتر _جووونم مریض کوچولوم؟ داد زد:کیرتو میخوااام لطفا خندیدم و زیپ شلوارمو باز کردم و کیر سیخ شدمو بیرون اوردم خواستم بکنم توش که یهودر باز شد و منیشیم....👇❌🔞 https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
1 8001Loading...
04
#قسمت1 #عشقبازی‌با‌دکتر _میخوای این باسن خوشگلتو بکنم؟ مظلوم گفت:درد داره؟ دستی به باسنش کشیدم و چندتا سیلی بهش زدم که لرزید باسن این دختر کوچولو بدجور تو دل برو بود _داگی شو داگی شد و کون خوشگلشو داد و شورتشو کنار زدم و اول براش سوراخشو لیس زدم بعد انگشتمو توش کردم که نالید: اییی دکتر _جووونم مریض کوچولوم؟ داد زد:کیرتو میخوااام لطفا خندیدم و زیپ شلوارمو باز کردم و کیر سیخ شدمو بیرون اوردم خواستم بکنم توش که یهودر باز شد و منیشیم....👇❌🔞 https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
2 1204Loading...
05
این بازی هر ۱۰کوینی که درارین ۱دلاره https://t.me/onchaincoin_bot?start=user_345743913 روزی ۱۰۰۰کوین میتونید درارید که میشه ۱۰۰دلار ۱۰روز دیگه تموم میشه فقط کافیه بزنید روی لینک و بعد داخل ربات play onchain برنید‌و‌روی زنجیر بزنید
2 3194Loading...
06
با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟🦋 +خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چو..چو..لم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چو.چو.لم که صدای آه و ناله ام بلند شد.🍓💧👅 _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم.🩺🍋 این رو گفت و بعد مک #محکمی به چو.چو.لم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی #مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم #لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چو.چو.لم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که #ناگهان آل..تش رو حس کردم که به #لبه‌های چو.چو.لم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد #داخلم و....🍆🌸💦 https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
1 4931Loading...
07
با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟🦋 +خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چو..چو..لم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چو.چو.لم که صدای آه و ناله ام بلند شد.🍓💧👅 _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم.🩺🍋 این رو گفت و بعد مک #محکمی به چو.چو.لم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی #مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم #لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چو.چو.لم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که #ناگهان آل..تش رو حس کردم که به #لبه‌های چو.چو.لم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد #داخلم و....🍆🌸💦 https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
1 8170Loading...
08
_ لطفا پاهاتون رو باز کنید خانم! به پارچه‌ی سفیدی که بین من و آقای دکتر بود نگاه کردم با خجالت پاهام رو کمی باز کردم. پایین تنه‌ام برهنه بود و حتی شورت هم پام نبود و بخاطر شلوغی مطب مجبور شدم پیش یک دکتر مرد بیام واسه معاینه. فرید دستم رو فشرد و گفت: _ خوبی عزیزم؟ آقای دکتر معاینه چقد طول میکشه؟ گرمای انگشت آقای دکتر رو لبه های واژنم حس کردم و لب گزیدم. فرید فکر می‌کرد دکتره داره معاینه‌ام میکنه اما... با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟ _ خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چوچولم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چوچولم که صدای آه و ناله ام بلند شد. _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم. این رو گفت و بعد مک محکمی به چوچولم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چوچولم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که ناگهان آلتش رو حس کردم که به لبه های چوچولم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد داخلم و.... https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk
2 1015Loading...
09
_ لطفا پاهاتون رو باز کنید خانم! به پارچه‌ی سفیدی که بین من و آقای دکتر بود نگاه کردم با خجالت پاهام رو کمی باز کردم. پایین تنه‌ام برهنه بود و حتی شورت هم پام نبود و بخاطر شلوغی مطب مجبور شدم پیش یک دکتر مرد بیام واسه معاینه. فرید دستم رو فشرد و گفت: _ خوبی عزیزم؟ آقای دکتر معاینه چقد طول میکشه؟ گرمای انگشت آقای دکتر رو لبه های واژنم حس کردم و لب گزیدم. فرید فکر می‌کرد دکتره داره معاینه‌ام میکنه اما... با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟ _ خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چوچولم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چوچولم که صدای آه و ناله ام بلند شد. _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم. این رو گفت و بعد مک محکمی به چوچولم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چوچولم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که ناگهان آلتش رو حس کردم که به لبه های چوچولم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد داخلم و.... https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk
2 3218Loading...
10
#قسمت9 #عشقبازی‌با‌دکــتر💉👨‍⚕ چنگی به پشتش زدم وباـ سنشو تو دستم گرفتم هیکل خوبی داشت و پایین تنه توپری داشت همزمان شروع کردم به خوردن و لیس زدن گردنش اه و ناله ش بلند شده بود و حسابی حال میکرد خوابوندمش رو تخت و خیمه زدم روش از نوک پا تا پیشونیشو بوسیدم و لیس زدم که بلند گفت :وااای بسههه بکن تومممم _دا*گی شو _ویی چربش کن فقط باشه ای گفتم و وازلین اوردم و براش چرب کردم! اووف که سوراخ خوشگلی داشت تنگ هم بود. بعد اینکه چربش کردم خودمو با سوراخش تنظیم کردم و با یه حرکت کردم توش اخ بلندی گفت : ویی درد دارم چقدر کلـ، فتی! شروع به تلنـــ..ـبه زدن کردم و.... https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk پارت امشبشششش 💦💦💦💦
1 1803Loading...
11
#قسمت1 #عشقبازی‌با‌دکــتر💉👨‍⚕ _ حنا میای دکتربازی؟ _دکتر بازی؟؟ _اره  _چطوری؟؟ کمی خودمو جلو کشیدم و گفتم : بیین چی بهت میگم من خودم دکترم میدونی که! بیا باهم بازی کنیم تو مریض بشو من دکتر _یعنی منو میخواید معاینه کنید؟؟ تند تند سرمو تکون دادم : اره یادته بهم گفتی می می هات درد میکنه؟ خب بیا من میخوام خوبش کنم لباشو جلو داد :یه جا دیگه مم درد میکنه _کجات؟؟ دستشو گذاشت وسط پاش وفشاری به پاش داد  و گفت : اینجام درد میکنه خیلی میخاره جوون کشداری گفتم و دستمو اروم اروم رو ...ـ ص تپلش کشیدم و گفتم: الان خوبت میکنم و بعد اروم اروم دستمو...👇❌🔞 پارت اول نبود لفت بده 😋💦 https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk
1 9576Loading...
12
🌹🍂🌹🍂🌹🍂 #پارت431 #عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ‌‌ صدای گوشیش بلند شد .دستشو از رو سرم برداشت ولی دست دیگش دور بدنم محاصره بود و منو بیشتربه خودش فشار میداد . _بله؟ بله بله . همین الان . سرمو از رو قفسه سینش بلند کردم و به لباش چشم دوختم . درو برام باز کرد و درحالی که گوشیشو با گوشش رو شونش نگاه میداشت منو نشوند رو صندلی شاگرد . _چی شده ؟ به نشونه هیس انگشتشو رو لبش اورد و منم اطاعت کردم. نشست پشت فرمون . _سیامک چی شده ؟ خبری شد ؟ _ اول قول بده گریه نکنی و اشکاتو پاک کنی ... اشکامو از رو صورتم پاک کردم . دنده رو عوض کرد و با سرعت تو خیابون خلوت ویراژ میکشید . _پاک کردم بگو... نگام کرد و سریع به رو به روش نگاه کرد : یکم حوصله کن.. غریدم : _عههه سیامک بگو دیگه خواهش میکنم ... عین بچه ها منتظر بودم یه حرف از دهنش دربیاد. لب باز کرد: _ پیداش کردن . داریم میریم دنبالش . شاید تنها نفس راحتی بود که تو اون چند روز از سینم خارج شده بود. _خب.. کجا داریم میریم ؟ سرشو تکون داد : _ هیچی نپرس... بزار تمرکز کنم رو رانندگیم... نگاهمو کشوندم سمت شیشه و گذاشتم قطره های بی صدای دردم رو صورتم بیفتن . چونه ی لرزیدمو با یه دستم کنترل کردم . _ داستانش چیه ؟ واقعا شوهرشه ؟ _ اره. یه مرد معتاد عیاشی که دختر خودشو به کشتن داد. الانم قصد جون نگارو کرده . معلوم نیست مرضش چیه . _ با شوهرش زندگی میکنه ؟ اون روانی هیچ جایی جز زندون نباید باشه . سیامک هوف بلندی سر داد. سرعتشو بیشتر میکرد. یه شماره ای رو از رو گوشیش خوند : _شماره پلاک ماشین اینه ... چشاتو تیز کن ... جاده امام رضا بود و هیچ چراغی خودنمایی نمیکرد. هیچ ماشینی هم تو اون وقت شب نبود که از چراغش استفاده میکردیم . رسما بیابون بود. _گوشیتو بردار هی به نگار زنگ بزن ... با ترس و لرز گوشیو برداشتم و شمارشو چند باری گرفتم . قلبم جایی به جز قفسه سینم میکوبید.انگار درست وسط دهنم بود .فشارم بدجوری افتاده بود و حالت تهوع اومده بود سراغم ؛ اما هیچ وقت دست از زنگ زدن به نگار نمیکشیدم. نگران این بودم که اخرین درصدای گوشیشو پشت سر بزراه !
6 03730Loading...
13
سلام نویسنده جون 🥲 یه رمان بود که بخاطر صحنه هاش کانالو‌خصوصی کردن گمش‌کردم‌ دختر ساده ای که فانتزی های جنسی زیاد داره و ایده هاشو به سایت های پورن میفروشه ولی  با پیداشدن یه مردن ناشناس دورگه ورق برمیگرده و حالا بازیگر نقش اول اون فانتزی های سکسی خودش میشه...... میشه لینکشو‌بذاری برامون ؟ جواب: لینکشو فقط تا دوساعت دیگه میذارم چون کانال خودمون فیلتر میشه سریع جوین شین 😎🫰🏻 https://t.me/+Yf0Qw67TWKQ1YTVk https://t.me/+Yf0Qw67TWKQ1YTVk
4 9478Loading...
14
معرفی رژ که جون میده برا تابستون. #𝙏𝙧𝙚𝙣𝙙𝙮_𝙘𝙤𝙨𝙢𝙚𝙩𝙞𝙘𝙨
5 9117Loading...
15
📌فروش ویژه بهاره لوازم خانگی بندر گناوه(خرید بدون واسطه ) 🔸ارسال بدون هیچ بیعانه‌ای 🔸تسویه بعد از تحویل کالا 🔸ارسال رایگان کلیه‌ی محصولات دارای۵سال خدمات و گارانتی (تخفیف ویژه جهیزیه عروس) 😍 همراه بااشانتیونهای فوق العاده 😍        ‌‌‌ 👈     09177557763   ☎️                      🟡 جهت مشاهده اجناس جوین شو 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEd2iy8AunRUZT9srQ
2 6041Loading...
16
📌فروش ویژه بهاره لوازم خانگی بندر گناوه(خرید بدون واسطه ) 🔸ارسال بدون هیچ بیعانه‌ای 🔸تسویه بعد از تحویل کالا 🔸ارسال رایگان کلیه‌ی محصولات دارای۵سال خدمات و گارانتی (تخفیف ویژه جهیزیه عروس) 😍 همراه بااشانتیونهای فوق العاده 😍        ‌‌‌ 👈     09177557763   ☎️                      🟡 جهت مشاهده اجناس جوین شو 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEd2iy8AunRUZT9srQ
9 8123Loading...
17
🔸کلینیک تخصصی پوست مو و زیبایی دکتر سمانه خلیلی 🔸 مشاوره رایگان👇 0901 096 0069 0912 048 5488 برای دیدن نمونه کارهای بیشتر میتونید عضو کانال تلگرام ما بشید✅ https://t.me/drsamanehkhalili
8 6173Loading...
18
#𝘽𝙁𝙁
4 8121Loading...
19
ایده استایل شیک بهاری مادر و پسر. #𝙎𝙩𝙮𝙡𝙞𝙨𝙝 | #𝘾𝙝𝙞𝙘𝙗𝙖𝙗𝙮
4 7993Loading...
20
⭕️ عمده فروشی لباس زیر ⭕️ زیر قیمت تمام عمده فروش های بازار 📍وارد کننده مستقیم از دبی و چین و ترکیه 🧮 اول قیمت رو مقایسه کن بعد خرید کن 👇👇 https://t.me/+wGLe8nb5jTI3NGJk https://t.me/+wGLe8nb5jTI3NGJk
1 8943Loading...
21
⭕️ عمده فروشی لباس زیر ⭕️ زیر قیمت تمام عمده فروش های بازار 📍وارد کننده مستقیم از دبی و چین و ترکیه 🧮 اول قیمت رو مقایسه کن بعد خرید کن 👇👇 https://t.me/+wGLe8nb5jTI3NGJk https://t.me/+wGLe8nb5jTI3NGJk
8 0004Loading...
22
#بانک تحصیلات،بانک صدور مدارک تحصیلی برای اطلاعات بیشتر لطفا دایرکت مراجعه شود. Telegram : 👇👇👇👇 @banketahsilat Instagram : 👇👇👇👇7 Https://instagram.com/banketahsilat
7 1994Loading...
23
ایده استایل تینیجری با کتونی سامبا به درخواست شما. نکته استایل : به جزییات و طرح کفشتون دقت کنین و با کل آیتم هاتون رنگ هاش اگه هماهنگ باشه استایلتون خیلی حرفه ای و همه چیز تموم بنظر میرسید. #𝙎𝙩𝙧𝙚𝙚𝙩_𝙤𝙪𝙩𝙛𝙞𝙩 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨
4 3914Loading...
24
آرین نامدار ، مرد ۴۰ ساله جذاب و سکسی صاحب بزرگترین کمپانی خودروهای لوکس و گرون قیمت! کسی که ارزوی هر دختریه اون بشه شوگر ددیش و یه شب رو تا صبح زیرش سر کنه روزی که توی بزرگترین نمایشگاه سال خودروهای ایران قدم میزنه چشمش به هیکل ظریف و کردنیِ یه دختر کوچولوی ۱۸.۱۹ ساله میوفته. از اون روز به بعد اون هیکل و قیافه‌ی تحریک امیز دائم جلوی چشمای آرینه تا روزی که نگین به خاطر از کار افتادن سیستم ماشینی که از اون نمایشگاه خریده دوباره به نمایشگاه برمیگرده...🔥 https://t.me/+bbpwpgIlv18wOWU8 https://t.me/+bbpwpgIlv18wOWU8 https://t.me/+bbpwpgIlv18wOWU8 #ژانر: بی‌دی‌اس‌امی⛓♨️ ددی‌لیتل‌گرل🍼 🎀 هات💦🫦
8 19122Loading...
25
_من شیر می‌خوام.... با خجالت نگاهش می‌کنم که ادامه میده _هی روزگار...آدم سی و هفت سالش باشه ، زن داشته باشه بعد موقع خواب بازم متکا بغل کنه .. این زندگی دیگه به درد نمی‌خوره ای خدایی می‌گم و می‌خندم که ادامه میده _خدا جون مادر که نداریم ...خودت تو دل  این عیال ما بنداز که مردای سی و هفت ساله هم بچه هستن ....توجه می‌خوان  ، موقع خواب بغل می‌خوان ، بوس می‌خوان ، شیر می‌خوان.... کتاب رو روی میز پرت می‌کنم و با گفتن شاهین به طرفش می‌رم که انگار اونم منتظر همینه که با چشم‌های خندان و براقش جانم از ته دلی می‌گه و دست‌هاش رو از هم باز می‌کنه با بالش ضربه‌ای بهش می‌زنم و با التماس می‌گم _بخدا فردا امتحان دارم و هنوز هیچی نخوندم.....نمره کم بیارم مشروط می‌شما چشمکی می‌زنه و به زور تو بغلش میکشونه و با مهربانی و نیاز توی گوشم پچ می‌زنه _فدای یه تار موت ....چشمات خواب داره بیا بغلم تسلیم می‌شم و کنارش دراز می‌کشم ، از پشت بغلم میکنه و گردنم رو میبوسه که با خنده می‌گم _الان دیگه از شب نمی‌ترسی یهو بلند می‌شه و روم خیمه می‌زنه و درحالیکه با نگاه گرمش جز به جز صورتم رو کنکاش می‌کنه ، لبهاش رو روی لب‌هام میزاره و می‌گه کی از شب می‌ترسه وقتی که تو ماهی https://t.me/+AETmo0Pyox8zYjI8 https://t.me/+AETmo0Pyox8zYjI8
8 11122Loading...
26
🌹🍂🌹🍂🌹🍂 #پارت_430 #عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ‌‌ جسته گریخت با صدای از ته چاه در اومده ؛ لابه لای بغضای ناشی از دست دادن نگار شماره رو براش خوندم. گوشیو قطع کرد : _ باید منتظر بمونیم ... _یعنی چی باید منتظر بمونیم ؟ هق هق میکردم و هیچی جز تن سالم نگار نمیتونست اون هق هقو ازم بگیره. _پاشو بریم تو ماشین بشینیم ؛ مزاحم حاج اقا هم نشیم... پاشو ... در حین اینکه دستی به زانوم زدم و بلند شدم گفتم : _اخه سیامک... نگار زیر دست اون مرد داره جون میده... خواهش میکنم . _اگه چیزی هست به من بگو .. بهت چیزی گفتن ؟ دستای سرد و یخ زدمو تو زندون دستاش حبس کرد. تنم یک باره از حرارت لبریز شد. دستشو حلقه زد دور کمرم : _هلاک کردی خودتو... بیا بشین ... _ تو رو خدا بگو چیزی شده ؟ ایستاد رو به روم : _ نه به خدا آهو. هیچ خبری ازش نیست . شمارشو دادن برای ردیابی .. تا وقتی گوشیش روشنه باید پیگیری کنن. چشامو بستم و ضجه زدم : _ صورتشو له و لورده کرده بود. هیچی از صورت قشنگش باقی نمونده بود. اگه پیدا نشه چی... شستشو با تردید سمت صورتم اورد. هق هق کنان باقی مونده قطرات بینیمو بالا کشیدم و چشامو بستم . دو دستشو رو صورتم قاب کرد : _ هیششش .پیدا میشه . سرمو به سینش نزدیک کرد و تو یه اشاره منو تو بغلی کشوند که تو یه سال عهد بسته بود هیج وقت رنگشو نبینم اما اون لحظه قول و قرامونو یادش رفته بود. یادش رفته بود چقدر منتظر مونیدم تا اون صحنه نصیبمون بشه ! تو بغل یه دنیا اشک ریختم. موضوع اشکا با هم قاطی شده بود. هیچ وقت دوست نداشتم تو اون موقعیت بغلشو حس کنم. صدای تپش قلبش زیر گوشم بود. زیر گوشم داشت یه ریتم مشخصی از خستگی میتپید. دستش دور کمرم حلقه شده بود ومنو به محاصره خودش دراورده بود. نمیدونم شاید به خاطر دستاش بود که در مقابل اون همه درد کم اورده بودم یا شاید به خاطر گرمای تنش بود که منو به خواب میبرد. هر لحظه منو به خودش نزدیک تر میکرد و هیشش غلیظی زیر گوشم میگفت . با دست دیگش ؛موهای خرماییم که به شال بی محلی کرده بود و نوازش میکرد .هیچ وقت از این کار خسته نمیشد.
4 74825Loading...
27
💎استخدام ٧٠ تريدر فاركس با حقوق ثابت ٦٠٠ ميليون تومان 🟢به صورت غير حضوري و روزانه ٣ ساعت كار 🔔در بهترين بروكر دنيا با مزاياي اقامت در دبي براي استخدام كافيه وارد ايدي زير بشيد و ثبت نام كنيد🔽🔽🔽 https://orbexforex.com/hire-form https://orbexforex.com/hire-form
9 8024Loading...
28
ایده استایل خنک تابستونی با شومیز های رنگِ پاستلی. نکته این استایل : عینک رنگی داشتن تو استایل تابستونیتون یکی از حرفه ای ترین حرکت تو تابستونه البته با بقیه آیتم ها بخونه رنگش. اگه میخواین یه تیپ راحت و شیکی تو روزمره تابستون داشته باشین شومیز نخی + شلوار لینن رو بشدت بهتون پیشنهاد میکنم. #𝙎𝙩𝙧𝙚𝙚𝙩_𝙤𝙪𝙩𝙛𝙞𝙩 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨 @Voguechnll
4 2992Loading...
29
ایده استایل تینیجری با کتونی سامبا به درخواست شما. نکته استایل : به جزییات و طرح کفشتون دقت کنین و با کل آیتم هاتون رنگ هاش اگه هماهنگ باشه استایلتون خیلی حرفه ای و همه چیز تموم بنظر میرسید. #𝙎𝙩𝙧𝙚𝙚𝙩_𝙤𝙪𝙩𝙛𝙞𝙩 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨
4 5652Loading...
30
اتفاقی عجیب در لیگ برتر/ فساد در بازی دیشب هم دست بردار نبود متن بیانیه سازمان لیگ نسبت به پنالتی گرفته نشده استقلال منتشر شد ادامه خبر
7 4923Loading...
31
🟡کسب درآمد دلاری با راه اندازی کسب و کار تولیدی پرسود در صنعت ساختمان  ✔️ تامین ۱۰۰٪ مواد اولیه  ✔️ تضمین خرید ۱۰۰٪ کالاهای تولید شده  ✔️ آموزش تولید و بهره‌برداری  ........................................................... جهت اطلاع از نحوه سرمایه گذاری و اخذ نمایندگی همین حالا تماس بگیرید 👇👇 📞09912079978 📞09912079980 📞09936801104 📞09936801109 ‌📞02188645296-9 لینک ثبت نام برای مشاوره رایگان👇 https://b2n.ir/s43230 ‌ گروه صنعتی فیبو عمان(دفتر ایران) instagram.com/fiboiran H⁵
7 2991Loading...
32
🌹🍂🌹🍂🌹🍂 #پارت_429 #عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ‌‌ با زبونش لبشو نم دار کرد: _خب... _خب نداره که عموجان الکی وقت کشی نکن. حتی سیامک هم به نوعی به دست و پای اون مرد افتاده بود تا از خر شیطون بیاد پایین. مرد غرغر کنان رفت به سمت کامپیوتر: _واقعا کار درستی نیست و منم نمیدونم چقدر از حرفای شما درسته ! سیامک پرید وسط حرفش : _ به همون اندازه که میبینی دست این دختر به بدترین حالت ممکن داره میلرزه . مرد دوباره به دستای من نگاه کرد و سرشو تکون داد. چقدر ازش ممنون بودم که هیچی راجب مسئله نمیپرسه. دوباره زنگ زد و از بچه های اشپزخونه ساعت حدودی خروجشو پرسید اما کسی اطلاعی نداشت. گوشیو گذاشت و رو به من گفت : _دخترم .هیچ کس حتی ساعت خروجشم نمیدونه ... بر فرض شما دونستین کی رفته ... صدای گوشی بلند شد. _بله؟ ... ساعت 5؟ باشه ممنون. بدون معطلی موس کامپیوترشو حرکت داد. باید تا موقعی که عکس نگار رو صفحه مانیتور جا خوش میکرد منتظر سکوت بی پایان مرد میمونیدم. نفسای سیامک از نزدیک ترین حالت ممکن میومد.سرچرخوندم. درست پشت من قرار داشت و به موازات من سرشو جلو کشیده بود تا عکس ظاهر شده رو خوب ببینه ! _ ایناهاش ... سرمو چرخوندم و به عکس نگاه کردم . خودش بود نگار بود. چشامو ریز کردم تا مردی که کنارش بودو تشخیص بدم. درست حدس زده بودم ؛ شوهرش دزدیده بودتش ! رو کردم به سیامک : _ زنگ بزن پلیس ... اینه شوهرشه ... _خانم مارو تو دردسر ننداز .. _اقا چه دردسری ؟ دختر مردم دستی دستی داره میمیره .. میدونی اگه داداشش بیاد اینجا رو رو سر همه خراب میکنه ؟ سیامک گوشیو برداشت : _ پلیس؟ اقا من میخواستم یه ادم ربایی گزارش بدم. مرد دلش به رحم اومد : _ بیا بشین دختر ... سیامک گوشیو از دهنش فاصله داد : _ آهو... گوشی نگار روشنه ؟ _وایسا زنگ بزنم . از پستی بلندی های کیفم گوشیو پیدا کردم و دومین اسم اسم نگار بود.زنگ زدم . بوق میخورد... _روشنه .روشنه . سیامک وشیو سر جای خوش برگردوند : _ اقا گوشیش روشنه .از ساعت 5هم این اتفاق افتاده ... دوباره گوشیو فاصله داد : _شمارشو بخون اهو ... شماره نگارو بلند بخون برام.
4 50917Loading...
33
💎استخدام ٧٠ تريدر فاركس با حقوق ثابت ٦٠٠ ميليون تومان 🟢به صورت غير حضوري و روزانه ٣ ساعت كار 🔔در بهترين بروكر دنيا با مزاياي اقامت در دبي براي استخدام كافيه وارد ايدي زير بشيد و ثبت نام كنيد🔽🔽🔽 https://orbexforex.com/hire-form https://orbexforex.com/hire-form
8 2804Loading...
34
#پوینت_استایلینگ دو استایل مختلف کژوال و اسمارت کژوال با رنگ بندی مشترک ولی آیتم ها متفاوت. همینجور که میبینید در استایل کژوال حداقل یک یا دو آیتم پارچه ای هست و بقیه آیتم ها کژوال هستند ولی در استایل کژوال هیچ چیز پارچه ای نمیپوشه.
4 2604Loading...
35
ایده لباس مجلسی کوتاه خامه دوزی مناسب تولدت / دوستات. پارچه خامه دوزی یکی از پارچه های خنک و راحته که برا تولد و دورهمی های بهار و تابستون انتخاب عالیه. #𝙈𝙞𝙣𝙞_𝙙𝙧𝙚𝙨𝙨 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨 👗
4 1032Loading...
36
🟡کسب درآمد دلاری با راه اندازی کسب و کار تولیدی پرسود در صنعت ساختمان  ✔️ تامین ۱۰۰٪ مواد اولیه  ✔️ تضمین خرید ۱۰۰٪ کالاهای تولید شده  ✔️ آموزش تولید و بهره‌برداری  ........................................................... جهت اطلاع از نحوه سرمایه گذاری و اخذ نمایندگی همین حالا تماس بگیرید 👇👇 📞09912079978 📞09912079980 📞09936801104 📞09936801109 ‌📞02188645296-9 لینک ثبت نام برای مشاوره رایگان👇 https://b2n.ir/s43230 ‌ گروه صنعتی فیبو عمان(دفتر ایران) instagram.com/fiboiran H ⁴
7 8221Loading...
37
🔹 کبد چرب، قاتل خاموش را جدی بگیرید! ❤️ تیزر بالا در مورد کبد چرب، علائم آن و موثرترین محصول کاملاً گیاهی پاکسازی آن را ببینید ❤️ جهت سفارش محصول، عدد 1 را به 3000515  پیامک بزنید 👇 فرطب، سایت خرید محصولات فران👇 😍 farteb.com 👇 نتایج مصرف کنندگان در کانال فرطب👇 😍 @farteb
7 4113Loading...
38
بچه ها اگر دنبال درامد دلاری هستین سریع برید تو‌ربات زیر و وارد بازی شبن و روی زنجیر برنید هر یه سکه یک دهم دلار می ارزه با نرخ الان میشه ۵۷۰۰تومن تا ۲۰روز دیگه هست و تو این ۲۰روز قطعا به۵۰هزار سکه میرسین https://t.me/onchaincoin_bot?start=user_345743913 https://t.me/onchaincoin_bot?start=user_345743913
4330Loading...
39
💎استخدام ٧٠ تريدر فاركس با حقوق ثابت ٦٠٠ ميليون تومان 🟢به صورت غير حضوري و روزانه ٣ ساعت كار 🔔در بهترين بروكر دنيا با مزاياي اقامت در دبي براي استخدام كافيه وارد ايدي زير بشيد و ثبت نام كنيد🔽🔽🔽 https://t.me/orbex_iran https://t.me/orbex_iran
11 3096Loading...
40
ایده استایل ترندی با شومیزهای رنگی نخی یا لینن. #𝙎𝙩𝙧𝙚𝙚𝙩_𝙤𝙪𝙩𝙛𝙞𝙩 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨
4 2242Loading...
آموزش کامل و کد های مخفی و کارت ها ی همستر 😍👇 https://t.me/Hamster_kombat_bot/start?startapp=kentId764788197 لینک کانال آموزش 👇 @hamsterkombabott
Mostrar todo...
_ لطفا پاهاتون رو باز کنید خانم! به پارچه‌ی سفیدی که بین من و آقای دکتر بود نگاه کردم با خجالت پاهام رو کمی باز کردم. پایین تنه‌ام برهنه بود و حتی شورت هم پام نبود و بخاطر شلوغی مطب مجبور شدم پیش یک دکتر مرد بیام واسه معاینه. فرید دستم رو فشرد و گفت: _ خوبی عزیزم؟ آقای دکتر معاینه چقد طول میکشه؟ گرمای انگشت آقای دکتر رو لبه های واژنم حس کردم و لب گزیدم. فرید فکر می‌کرد دکتره داره معاینه‌ام میکنه اما... با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟ _ خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چوچولم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چوچولم که صدای آه و ناله ام بلند شد. _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم. این رو گفت و بعد مک محکمی به چوچولم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چوچولم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که ناگهان آلتش رو حس کردم که به لبه های چوچولم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد داخلم و.... https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
Mostrar todo...
👍 3🤣 1
#قسمت1 #عشقبازی‌با‌دکتر _میخوای این باسن خوشگلتو بکنم؟ مظلوم گفت:درد داره؟ دستی به باسنش کشیدم و چندتا سیلی بهش زدم که لرزید باسن این دختر کوچولو بدجور تو دل برو بود _داگی شو داگی شد و کون خوشگلشو داد و شورتشو کنار زدم و اول براش سوراخشو لیس زدم بعد انگشتمو توش کردم که نالید: اییی دکتر _جووونم مریض کوچولوم؟ داد زد:کیرتو میخوااام لطفا خندیدم و زیپ شلوارمو باز کردم و کیر سیخ شدمو بیرون اوردم خواستم بکنم توش که یهودر باز شد و منیشیم....👇❌🔞 https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
Mostrar todo...
👍 1
#قسمت1 #عشقبازی‌با‌دکتر _میخوای این باسن خوشگلتو بکنم؟ مظلوم گفت:درد داره؟ دستی به باسنش کشیدم و چندتا سیلی بهش زدم که لرزید باسن این دختر کوچولو بدجور تو دل برو بود _داگی شو داگی شد و کون خوشگلشو داد و شورتشو کنار زدم و اول براش سوراخشو لیس زدم بعد انگشتمو توش کردم که نالید: اییی دکتر _جووونم مریض کوچولوم؟ داد زد:کیرتو میخوااام لطفا خندیدم و زیپ شلوارمو باز کردم و کیر سیخ شدمو بیرون اوردم خواستم بکنم توش که یهودر باز شد و منیشیم....👇❌🔞 https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
Mostrar todo...
👍 2 1
این بازی هر ۱۰کوینی که درارین ۱دلاره https://t.me/onchaincoin_bot?start=user_345743913 روزی ۱۰۰۰کوین میتونید درارید که میشه ۱۰۰دلار ۱۰روز دیگه تموم میشه فقط کافیه بزنید روی لینک و بعد داخل ربات play onchain برنید‌و‌روی زنجیر بزنید
Mostrar todo...
با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟🦋 +خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چو..چو..لم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چو.چو.لم که صدای آه و ناله ام بلند شد.🍓💧👅 _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم.🩺🍋 این رو گفت و بعد مک #محکمی به چو.چو.لم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی #مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم #لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چو.چو.لم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که #ناگهان آل..تش رو حس کردم که به #لبه‌های چو.چو.لم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد #داخلم و....🍆🌸💦 https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
Mostrar todo...
با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟🦋 +خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چو..چو..لم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چو.چو.لم که صدای آه و ناله ام بلند شد.🍓💧👅 _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم.🩺🍋 این رو گفت و بعد مک #محکمی به چو.چو.لم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی #مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم #لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چو.چو.لم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که #ناگهان آل..تش رو حس کردم که به #لبه‌های چو.چو.لم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد #داخلم و....🍆🌸💦 https://t.me/+qo32X2HpEbFjZGRk
Mostrar todo...
👍 1
_ لطفا پاهاتون رو باز کنید خانم! به پارچه‌ی سفیدی که بین من و آقای دکتر بود نگاه کردم با خجالت پاهام رو کمی باز کردم. پایین تنه‌ام برهنه بود و حتی شورت هم پام نبود و بخاطر شلوغی مطب مجبور شدم پیش یک دکتر مرد بیام واسه معاینه. فرید دستم رو فشرد و گفت: _ خوبی عزیزم؟ آقای دکتر معاینه چقد طول میکشه؟ گرمای انگشت آقای دکتر رو لبه های واژنم حس کردم و لب گزیدم. فرید فکر می‌کرد دکتره داره معاینه‌ام میکنه اما... با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟ _ خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چوچولم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چوچولم که صدای آه و ناله ام بلند شد. _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم. این رو گفت و بعد مک محکمی به چوچولم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چوچولم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که ناگهان آلتش رو حس کردم که به لبه های چوچولم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد داخلم و.... https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk
Mostrar todo...
👍 4
_ لطفا پاهاتون رو باز کنید خانم! به پارچه‌ی سفیدی که بین من و آقای دکتر بود نگاه کردم با خجالت پاهام رو کمی باز کردم. پایین تنه‌ام برهنه بود و حتی شورت هم پام نبود و بخاطر شلوغی مطب مجبور شدم پیش یک دکتر مرد بیام واسه معاینه. فرید دستم رو فشرد و گفت: _ خوبی عزیزم؟ آقای دکتر معاینه چقد طول میکشه؟ گرمای انگشت آقای دکتر رو لبه های واژنم حس کردم و لب گزیدم. فرید فکر می‌کرد دکتره داره معاینه‌ام میکنه اما... با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟ _ خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چوچولم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چوچولم که صدای آه و ناله ام بلند شد. _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم. این رو گفت و بعد مک محکمی به چوچولم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چوچولم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که ناگهان آلتش رو حس کردم که به لبه های چوچولم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد داخلم و.... https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk
Mostrar todo...
👍 5
#قسمت9 #عشقبازی‌با‌دکــتر💉👨‍⚕ چنگی به پشتش زدم وباـ سنشو تو دستم گرفتم هیکل خوبی داشت و پایین تنه توپری داشت همزمان شروع کردم به خوردن و لیس زدن گردنش اه و ناله ش بلند شده بود و حسابی حال میکرد خوابوندمش رو تخت و خیمه زدم روش از نوک پا تا پیشونیشو بوسیدم و لیس زدم که بلند گفت :وااای بسههه بکن تومممم _دا*گی شو _ویی چربش کن فقط باشه ای گفتم و وازلین اوردم و براش چرب کردم! اووف که سوراخ خوشگلی داشت تنگ هم بود. بعد اینکه چربش کردم خودمو با سوراخش تنظیم کردم و با یه حرکت کردم توش اخ بلندی گفت : ویی درد دارم چقدر کلـ، فتی! شروع به تلنـــ..ـبه زدن کردم و.... https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk https://t.me/+w3s5SkqhUJM2ZDZk پارت امشبشششش 💦💦💦💦
Mostrar todo...
👍 2