cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

هفت جوش

من، عبدالرسول عمادی دوستدار ادبیات، فیزیک، فلسفه و تاریخ

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
531
Suscriptores
+124 horas
+307 días
+4130 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

02:15
Video unavailableShow in Telegram
11.88 MB
2
جناب آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهور محترم منتخب با سلام بیش از یک هفته از انتخاب شما به عنوان رئیس جمهور می گذرد و هنوز معلوم‌نیست معاونان شما و وزیران مملکت کیستند؟ گفته اند کارگروه‌هایی وظیفه تعیین مصادیق را بر عهده دارند ظاهرا این‌کارگروه ها هنوز هم‌تشکیل نشده اند و بر سر این‌که چه کسانی عضو کارگروه باشند هم اتفاق نظر نیست. به نظرم این‌کارها از شان و شخصیت سر راست و سهولت گرای شما به دور است. عده ای بنشینند و آدم ها را سرند کنند و از این و آن رزومه بگیرند و هی این و ان‌بر سر زبان ها بیفتند و افراد مورد قضاوت های بجا و نا به جای این و آن واقع شوند که چی بشود؟ تیمی بچینید از آدم هایی که در کوتاهترین زمان می شود چید و در زمانی که فرصت دارید تا معرفی به مجلس مامورشان کنید وضع موجود دستگاه را با کمک متخصصان امر در بیاورند و در این زمانی که تا تشکیل دولت فرصت هست به دست بیاورید که چی به چی هست تا بشود کاری کرد. این جور که معلوم‌است این مدت صرف این خواهد شد تا به آدم هایتان برسید و بعد هم که هر کسی وارد بروکراسی عریض و طویل خودش می شود و تا بفهمند و بفهمید فرصت چهار ساله صرف امور روزمره ای می شود که هر دولتی را در خود می بلعد. این‌ چیزی که از ظاهر امر می شنویم از درون این کارگروها حالا حالاها برای شما وزیر بیرون نمی آید. همان طور که از زمان اعلام‌نام شما تا وقتی که در اقصا نقاط کشور برایتان ستاد راه افتاد فاصله ای نبود و وقتی شما در تهران دنبال جایی برای ستاد مرکزی بودید در شهرها و بخش ها ستادهای شما راه افتاده بود چهار نفر را به عنوان معاون و وزیر و مشاور معلوم‌کنید و کارتان را شروع کنید. کم و زیاد آدم ها خیلی فرق نمی کند. آنچه فرق ایجاد می کند رویکرد شما در دولت داری است و افراد در راستای این رویکرد فورا جهت می گیرند. همه آدم هایی که در سپاه نادر افشار می جنگیدند در زمان سلطان صفوی هم بودند ولی اصفهان در محاصره بود. اگر بنا بود برای مسئولان ستادهای شما مته بر خشخاش گذاشته شود و کارگروه ها تصمیم بگیرند هنوز ستادهای شما در استان ها تشکیل نشده بود. به نظرم یک یا علی بگویید و تیمی سر هم‌کنید و کار و زندگی مردم را سامان بدهید. @haftjoosh
Mostrar todo...
👍 6👏 2
انتخاب وزیر آموزش و پرورش عبدالرسول عمادی اگر از وزرای آموزش و پرورش دهه های اخیر بپرسید که بگویند دوره های آموزش ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم را در چه وضعی تحویل گرفتند و تحویل دادند چه خواهند گفت؟ آموزگاران و دبیران در دوره شما تا چه حد تحصیلات مرتبط داشتند و اگر نداشتند چه کاری انجام دادید تا ارتباطی میان تحصیلات آنها و دوره تدریس شان برقرار شود؟ وضع سه شاخه نظری، فنی و حرفه ای و کاردانش و رشته های این سه شاخه تحصیلی چگونه بود و چه تغییری کرد؟ محتوای آموزشی و برنامه آموزشی را چگونه متحول و متناسب با نیازهای جامعه متحول ایران کردید؟ چه پاسخی می دهند؟ هیچ پاسخی ندارند. آنها آن قدر مساله های دیگر داشته اند که یحتمل این‌گونه سوالات به ذهنشان هم‌متبادر نشده است. اصلا وزیر که کاری به این چیزها ندارد او آن قدر وقتش پر است که به این دست مسائل نمی تواند ورود کند این ها حد اکثر کار معاونان است و آنها خودشان می دانند و حوزه معاونت شان لابد این سوالات را هم جوری رتق و فتق می کنند که مشکلی نباشد! واقعیت این است که اگر وزیر می تواند بدون رویکرد معینی به چیزی و بدون این که بخواهد کار مشخصی انجام بدهد به وزارت برسد و بعد از مدتی هم بدون بازخواست از وزارت برود چرا هر کسی نتواند وزیر بشود؟ حداکثر کارش این است که مشتی مدیران دولت قبلی را تغییر بدهد. یک‌کمیته انتصابات درست می کند و آنها هم با قدری پرس و جو و کم‌ و زیاد افرادی را در ستاد و استان ها ابلاغ می دهند و تمام. وقتی مدیران هم سو انتخاب شدند آنها هم‌ می روند وزیران هم سوی با خود را در رده های پایین تر انتخاب می کنند و به قول آقای رضا مراد صحرایی در زمانی اندک بیست هزار مدیر را تغییر می دهند و این‌مگر خودش کم شق القمری است؟ ما بقی هم شرکت در جلسات است و دیدارها. وزیر که وقت خالی ندارد یا نماینده مجلسی می آید به دیدار یا او به مجلس فراخوانده می شود تا دغدغه های محلی و منطقه ای نمایندگان را پاسخگو باشد و یا در انواع جلسات و شوراها و دیدارهاست که همه جا هم باید حرف بزند و آن قدر هم‌حرف می زند که خسته می شود. تا زمانی که معلوم‌نباشد که وضع موجود یک‌وزارت خانه از جهت حداکثر ده شاخص کلان چیست و قرار است در یک دولت چهارساله به چه وضعی برسد و وزیر متعهد به رساندن حوزه ماموریت خود به وضع معینی از جهت بهبود این شاخص ها نباشد تغییر وزیر فقط تغییر فرد ساکن در اطاق وزیر در ساختمان وزارت خانه است و نه چیز دیگر. عده ای هم‌ معاون وزیر می شوند و همین‌طور برو پایین تا مدیریت مدرسه و برای افرادی رزومه تولید می شود تا چند سال بعد که عده ای دیگر بیابند و این ها بروند. پس کار انتخاب وزیر کار سختی نیست. یک آدم رزومه دار متناسب که قد و قواره وزارت داشته باشد و بتواند خوب حرف بزند انتخاب کنید و حکمش را بزنید و قال قضیه را بکنید. این قدر هم آدم های با این یکی دو ویژگی زیادند که اگر کشش بدهید کار سخت می شود چون همه مثل هم‌اند تقریبا و هرکسی می تواند بگوید چرا من نه؟ @haftjoosh
Mostrar todo...
👍 12
اسلوب سخن آشتی با خویشتن کن تا جهان‌ایمن کنی آتشی از خویشتن در انجمن روشن کنی می رود منزل به منزل کاروان زندگی عشق را منزل نما گر عزم برماندن کنی دست دل خالی است کو بازار عشقی آتشین تا که در آن ساعتی بیع گل و سوسن کنی شاهدی از غیب آمد روی مه رویی رسید تا دو چشم این‌جهان از دیدنش روشن کنی عشق می ریزد به جانت از سپهر باژگون همچو لاله کاسه گر افتاده از گردن کنی صحنه ها از عشق رنگین است چشمی باز کن شاهدی جویی اگر تا دست در گردن کنی میهن ما مرز چشمان عمیق عشق ماست هم در اقلیم زمین خواهی اگر میهن‌کنی پیرهن چاکی اساس فهم ما از عالم است تا به کی این لایه های جهل پیراهن کنی؟ پای تا سر غرقه در این وهم نا پالوده است فهم اسلوب سخن باید ز اهل فن کنی عبدالرسول عمادی بیست و دوم تیر چهارصد و سه @haftjoosh
Mostrar todo...
👍 6 5🥰 1
پزشکیان و فعالان ستادهایش عبدالرسول عمادی امروز کلیپی از سخنان دکتر پزشکیان رییس جمهور منتخب در جمع فعالان ستادهای انتخاباتی ایشان در استان تهران دیدم که در آن تلاش می کرد حامیانش را توجیه کند که قادر به وقت گذاشتن برای دیدار یکایک‌ ایشان نیست و اگر بخواهد همان جمع را که احتمالا حدود هزار نفر باشند ببیند یک‌ ماه زمان می برد! به راستی با این خیل حامیان در بعد از انتخابات چگونه باید تعامل کرد؟   در جوامعی که احزاب سیاسی صحنه گردان انتخابات هستند نامزدهای انتخابات تحت حمایت حزب خویش فعالیت می کنند و پس از موفقیت‌ نیز در چارچوب مرامنامه حزب فعالیت خود را پی می گیرند. در کشور ما که فعالیت سیاسی فاقد چارچوب حزبی است کسانی تحت عنوان فعالان ستادهای انتخاباتی به حمایت از نامزدهای منفرد می پردازند. این فعالان چون نامزد مورد حمایت را نماینده گرایش سیاسی خود می دانند از او حمایت می کنند و پس از انتخاب او نیز توقع دارند شعارهای انتخاباتی خود را در جهت تحقق مطالبات آنها عملیاتی کند. اما خود این فعالان چه می شوند؟ آیا جایی در جغرافیای قدرت کسب شده دارند یا نه؟ فعالان این ستادها معمولا سه گونه مواجهه با پدیده پیروزی نامزد خود انجام می دهند. یک. خود را در قالب تشکیلات حزبی انسجام می دهند تا بتوانند به صورتی قوی و روش مند از منتخب خود در تحقق وعده های انتخاباتی حمایت کنند. کاری که جریان اصلاح طلب بعد از دوم خرداد با تشکیل احزابی چون جبهه مشارکت ایران اسلامی انجام داد. فعالیت در چارچوب حزب معین از شکل گیری رانت در توزیع قدرت و پنهان کاری جلوگیری می کند و حزب مسئولیت کارنامه دولت مورد حمایت را نیز بر عهده می گیرد. دو. آنان که پس از پایان‌انتخابات فعالیت پروژه ای خود را پایان یافته می دانند. آنها بر این‌باورند که به قصد فعالیت تبلیغی و به مسند نشاندن نامزد خویش وارد صحنه شده اند و مراحل بعدی که تشکیل دولت است نیازمند تدابیر دیگری است که با نوع فعالیت فصل انتخابات متفاوت است. این دسته از حامیان منتخب خویش را آزاد می گذارند تا هر شخص یا گروهی از اشخاص را که برای تحقق هدف ها مورد نیاز می بیند دعوت به همکاری کند واگر مصلحت بداند آنان را نیز در شکل گیری این مراحل به کمک فرا می خواند.. این‌جماعت داعیه شخصی برای ورود به این مرحله ندارند زیرا معتقدند که داشتن چنین مطالبه ای به تزاحم و تداخل فعالیت های افراد و در نتیجه اغتشاش در شکل گیری دولت منسجم و دارای رویکرد واحد می انجامد. سه. آنان که می گویند فعالیت انتخاباتی برای کسب قدرت بوده است و آنان نمی توانند از صحنه کنار بروند. اینان یا با هدف کمک به تحقق مطالبات و وعده های داده شده و یا با اهداف و‌مقاصد شخصی صحنه را ترک‌ نمی کنند و ستاد تبلیغاتی نامزد را تا پایان دولت تعطیل شده نمی دانند و برای خود هویت دائمی در ذیل چنین ستادی قائلند و حق مداخله خود را محفوظ می دانند. زبان حال آنان این بیت حافظ است: سخن صریح بگویم نمی توانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم آنان می گویند حتما باید سهم معینی از کیک قدرت کسب شده به آنان برسد و لذا به هر نحو ممکن و از طریق لابی ها خود را در ساختار جا می کنند. این جماعت برای تغییر مدیران فشار می آورند و اصرار دارند که همه مدیران تغییر کنند تا جا برای آنها باز شود این روش مخل شایسته سالاری در عزل و نصب هاست و در نتیجه کاری می کنند که عزل و نصب ها صرفا برای ارضای نیاز سهم خواهان انجام می شود. این‌جماعت سوم یعنی سهم خواهان و رانت جویان منشا فساد در دولت می شوند و دولت فساد ستیز باید از در مقابل فشارها و لابی های آنان مقاومت کند. @haftjoosh
Mostrar todo...
👍 20
🔴معتاد به رانت 🔺اعتماد ۲۰ تیر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘رفتار انتخاباتی تندروها هنوز به پایان نرسیده و گویی تازه آغاز شده است. اخلاق گمشده آنان است. نه اخلاق مناظره دارند و نه اخلاق پیروزی و مهمتر از همه فاقد متانت اخلاقی برای پذیرش شکست هستند. رفتار و گفتاری که در این دو سه روز از خود نشان دادند مایه تاسف و خطری جدی برای کشور است. 🔘با این که نامزدی که بنده هم از او حمایت می‌کردم پیروز شده است ولی همچنان خود را پیروز نمی‌دانم زیرا معتقدم در برابر شکستن سد تحریم همچنان موفقیت لازم را نداشتیم و نتوانستیم به اندازه کافی افراد را به پای صندوق رای بیاوریم. آقای پزشکیان باید بکوشد که آنان را به میدان بیاورد. 🔘ولی طرف مقابل که با تمام قدرت دولتی و حتی با حمایت رسانه‌های عمومی و حمایت مجموعه اصولگرایان تندرو گذشته و حال و با حمایت اسراییل و ماهواره‌ها نتوانسته برنده شود همچنان دنبال پیدا کردن یک مقصر غیر از خودشان است تا بلکه مرهمی بر زخم های ناسور خود بگذارد. 🔘هر کدام آنان سخنی و موضعی را علیه انتخابات اظهار می‌کنند. مشاور نامزد شکست خورده به مردم توهین می‌کنند که چرا به ما رای ندادید، معتقد است؛ کسانی که به پزشکیان رای دادند نادان، کودک صفت و بی بهره از عقل هستند! و ۱۷ میلیون رای دهنده به پزشکیان هزینه نادانی خود را به بخش دیگر جامعه تحمیل کردند. شاید و به تعبیری درست می‌گوید، زیرا این رأی‌دهندگان رانت‌های حکومتی را از آنان گرفته‌اند و به روز سیاه خواهند افتاد. 🔘یا یکی دیگرشان دنبال این است که به حساب شورای نگهبان برسد در حالی که قطعا می‌داند ماجرا بالاتر از شورای نگهبان است. آن دیگری که نماینده مجلس است معتقده که شورای نگهبان زیر باد خنک کولر نشسته‌اند و ۴ نفر را به جان یکی انداخته‌اند و این کارشان موجب شکست هر ۴ نفر شده!! و ترکیبی از نامزدها تحویل دادند که هیچ جوره نشد درستش کرد!! او یادش رفته بود که چند ماه پیش و در زمستان سرد، این شورا کنار شوفاژ گرم نشسته بود و صلاحیت او را تأیید و دیگران را رد کرده بود تا وی انتخاب شود. 🔘آن دیگری خارج نشین معتقده که اگر حکومت برای افزایش رای کاری کند که فردی چون پزشکیان بیاید آن حکومت دیگر ارزش دفاع کردن ندارد. تازه می‌گوید تا آخر امسال کار دولت تمام است!! دیگری یادش افتاده که نظام پارلمانی بهتر از نظام ریاستی است. آن دیگری عصبانی شده که چرا قر می‌دهید پس حق ندارید غر بزنید. 🔘کیهان هم در این میانه چنان تصویری از تحویل وضعیت عمومی دولت هنگام باخت نامزدشان ارائه کرده که اگر کسی نداند فکر می‌کند که پزشکیان در حال تحویل گرفتن وضعیت سوئیس است. جالب‌تر از همه نامزد بازنده است که در روضه خوانی علیه دولت جدید، خط و نشان می‌کشد و می‌گوید که؛ اگر جایی ما چیزی گفتیم و دولت عمل کرد که هیچ، وگرنه ما وظیفه خود می‌دانیم ورود کنیم!خلاصه جمعه بازاری است. بلاهت پشت بلاهت. 🔘واقعیت چیست؟ در یک کلام اعتیاد مزمن به رانت. هر چه در سیاست از رانت استفاده کردند بیچاره‌تر و ضعیف‌تر و وابسته‌تر شدند. ۶۰ درصد مردم رأی ندادند ولی این جماعت رانتی به این اعتراض می‌کنند که چرا صحنه را جوری طراحی نکردید که ما میان این ۴۰ درصد  برنده شویم؟ یک نیروی سیاسی چقدر باید حقیر و حیات آن رانتی باشد که حتی نتواند در این اندازه هم رقابت کند؟ 🔘اعتیاد ویرانگر است. فرد معتاد به مواد مخدر با استفاده از این مواد دچار سرخوشی و آرامش می‌شود. ولی اثر اعتیاد موقتی است و پس از زائل شدن آثار مواد، درد و سختی بیش از گذشته می‌شود به همین دلیل معتاد مجبور است دُوز مصرف مواد را بیشتر کند تا درد نکشد. این کار موجب ضعف بیشتر و ناتوانی افزونتر وی در تحمل درد و سختی و بالاخره وابستگی بیشتر او به مواد مخدر خواهد شد. 🔘نگاهی به قیافه معتادان کنار بزرگراهها یا در خرابه‌ها بیندازید ضعف و سستی را در چهره و تصویر آنان می‌بینید. این وضعیت را دقیقا در گفتار همین افراد در سیاست هم می‌توان مشاهده کرد. گفتاری مغشوش و ناتوان از جمع و جور کردن خود دارند. 🔘همانگونه که معتادان را به مراکز ترک اعتیاد می‌برند این افراد را هم باید در جریان ترک رانت قرار داد. نرسیدن رانت به آنان موجب بهم ریختگی روحی و روانی آنان می‌شود و دست به اقدامات ناهنجار خواهند زد. بنیان بازپروری این افراد نگهداشتن آنان در فرایند مشارکت سیاسی است. طرد سیاسی موجب تشدید بحران می‌شود. البته که راحت‌ترین کار طرد است ولی بی‌نتیجه‌ترین راه نیز طرد است. 🔘در هندسه کوتاه‌ترین فاصله میان دو نقطه خط مسقیمی است که آن دو نقطه را به یکدیگر وصل کند در حالی که در سیاست این راه شاید بدترین و خطرناکترین راه باشد. اعتیاد مزمن به رانت سیاسی نزد اصولگران تندرو مسأله ما است و باید برای آن چاره‌ای اندیشید. نادیده گرفتن آن موجب حلش نمی‌شود.
Mostrar todo...
👍 9👎 3👏 3 1
یک مویز و چهل قلندر عبدالرسول عمادی از روز شنبه مجاهدان جمعه و مجاهدان شنبه مدام به دنبال زنبیل گذاری هستند اما بدبختانه این روزها معلوم‌نیست زنبیل را کجا باید گذاشت. ستاد انتخاباتی که تعطیل شده است و خود آنها که در ستاد فعالیت می کردند هم عمدتا جزو زنبیل به دستان هستند. هر کسی که اندک احتمالی برود که اندک تاثیری بر انتخاب وزیر و فلان دارد این روزها وقت های ملاقاتش پر است. خانه دار و بچه دار همه زنبیل برداشته و آمده اند. تقریبا هر کسی که به درد بخشداری هم‌نمی خورد می خواهد استاندار شود و آنها که استاندار بوده اند هم به کمتر از معاونت رئیس جمهور و یا حداقل وزارت قانع نمی شوند. ظاهرا کارگروه هایی برای انتخاب وزرا تشکیل شده یا در حال تشکیل است و زنبیل داران در به در به دنبال اعضایشان می گردند و هر چه هم‌گفته شود که هنوز این‌کارگروه ها شکل نگرفته افراد قانع نمی شوند چون زنبیل ها سنگین هستند و باید هر چه سریعتر در محل مناسب قرار داده شوند. به نظرم باید یک رشته روان شناسی زنبیل داری در دانشگاه‌ها تاسیس بشود تا معلوم کند که چرا آدم‌ها به وضع فعلی خود قانع نیستند و باید حتما در وضع مناسب تری! قرار گیرند. این وضع ایده آل کجاست تا آدم در نهایت در آن آرام بگیرد. در ایام تبلیغات انتخابات پست های چند روزه ای مثل حکم‌میر نوروزی توزیع می شد و چه سر ودستی می شکستند خلق الله برای دریافت ابلاغ از ستادها. ستاد نامزدها که تاسیس می شد پشت سرش انواع ستادهای موازی هم درست شد و آدم هایی هم‌بودند که در خانه ذهن خودشان یک ستاد کشوری برای فلان نامزد درست می کردند و شما که در خانه ات نشسته بودی یا ناگهان ابلاغی دریافت می کردی که بر مبنای آن شخصی شما را به عضویت در شورای سیاست گذاری ای تخیلی منصوب کرده است و اگر الان اعلام شود که هر کس ابلاغ خود را رو کند تعداد ابلاغ ها از سی میلیون شرکت کننده در انتخابات کمتر نباشد. این روزها در اطراف رئیس جمهور منتخب چند دسته آدم ها هست. یک. ژنرال هایی بازنشسته و هفتاد سال به بالا که خیلی به جوان‌گرایی معتقدند اما آدم هشتاد ساله را هم‌جوان می پندارند و آدم شصت ساله را که تک و توکی موی سیاه هم در سر و ريشش باشد مشکوک الحال تلقی می کنند آنها اول به عنوان شورای راهبری یا راهبردی یا چیزی مثل این وارد می شوند و معیار و ملاک برای وزیر و فلان می نویسند بعد هم آن معیارها مصداقی جز خودشان پیدا نمی کند و مثل آقای نعمت زاده که مسئول ستاد آقای حسن روحانی بود و جوان تر از خودش در حوزه صنعت نیافته بود می شوند وزیر و بعد هم در جلسات خواب‌شان می برد. دو. جوان ترهایی که ریش سفیدان را دعوت به خویشتن داری می کنند و می گویند ژنرال ها باید در مقام‌مشاور باقی بمانند و وزارت را به جوان ترها بدهند اینان حرف درستی می زنند ولی چون مصداق اتم وزیر آن هم نه برای یک وزارت خانه بلکه چندین وزارت خانه و معاونت رئیس جمهور خودشان و تنها خود خودشان هستند جوان گرایی شان دروغ است جوانی از نظر آنها هم به زیر شصت سال تسری داده نمی شود. سه. جوان ترهایی حدود پنجاه ساله که در دولت اصلاحی یا اعتدالی مصدر کار اندکی هم‌بوده اند اما الان به یکباره گام را چنان بلند برداشته اند که آدم نگران فاق تنبانشان می شود این‌جماعت خود را در عداد استاندار معرفی می کنند تا در حوضچه معاونتی یا فرمانداری ویژه یا ناویژه ای به آرامش برسند. مجاهدان چه‌مجاهدان جمعه و چه مجاهدان شنبه کلا حاضر یراق مناصب اند و ملاک توزیع مناصب را همین مجاهدت های ایام انتخابات می دانند نه توانایی ها و شایستگی ها. مجاهدت ها هم‌البته عمدتا ادعایی است. مجاهدانی مدعی تاج بخشی به رئیس جمهور منتخب هستند که در روستای خودشان رقیب دوبرابر رای داشته است. در ایام تبلیغات شخصی با بنده تماس گرفت و از این مجاهدت خود پرده برداشت که چند صد خانواده را که تحریمی بوده اند راضی به رای دادن کرده است اما در انتهای تماس گفت این تماس بین‌من و شما بماند و کسی نداند که من به شما زنگ‌زده ام! چون ممکن است بعد از انتخابات تضییقاتی برایم فراهم کنند! خلاصه این‌که کارنامه ادعایی مجاهدان جمعه و شنبه چندان پر و پیمان است که اگر تعداد آدم هایی که این‌مجاهدان مدعی آوردنشان پای صندوق هستند جمع زده شود بعید است که رای آقای پزشکیان چیزی کمتر از هشت صد میلیون بشود. القصه به نظرم رئیس جمهور باید به مجاهدان بگوید آجرکم الله و اجرکم عندالله و فی امان الله و اول اتوبوس اتوبوس مجاهدان را به خانه ها بفرستد تا رنج و خستگی مجاهدت از تن به در کنند و سپس کابینه ای چابک و متخصص بچیند و به قول خودش دستورالعمل بدهد دستشان تا کار کنند و نظارت کند تا اگر کار خوب پیش نمی رود قبل از ابن که خسارت حضور آنها جبران ناپذیر شود از قطار دولت پیاده شان کند. @haftjoosh
Mostrar todo...
👍 15👎 2
ویژگی های یک‌وزیر بد! عبدالرسول عمادی از شنبه که پیروزی دکتر پزشکیان در ماراتن انتخابات اعلام شد بحث انتخاب وزیر آموزش و پرورش داغ شده است. واقعیت این است که هر چه زمان جلوتر رفته وزرای آموزش و پرورش نچسب تر شده و برای معلمان غیر قابل تحمل تر شده اند. تا راز این نادلخواهی را ندانیم نمی توانیم به معیارهای وزیر مناسب دست بیابیم پس باید دید چرا وزرای این روزهای آموزش و پرورش محبوب نیستند؟ به نظرم وزیران سال های اخیر به دلایل زیر چنگی به دل معلمان نمی زنند: یک. هیچ وزیری از آنها که آمده اند نماد تغییر و تحولی در آموزش و پرورش نبوده اند. اگر چه هر یک در ابتدای کارشان جزوه ای تحت عنوان برنامه وزارت تحویل داده اند اما هیچ گاه خودشان هم به این بحر طویل نوشته هایشان مراجعه نکرده اند تا ببینند چه گفته اند و چه می کنند! اگر به هر یک از آنها بعد از رفتن بگویی حاصل این یکی دو ساله چه بود؟ هم قلم فرسایی و هم‌زبان آوری می کنند تا هیچ خود را چیز نشان دهند. دو. از اسرار دیگر ناکامی وزرا این است که هنوز نیامده باید بروند زیرا پس از اندی و‌چندی کوتاه معلوم‌می شود که جز گذران روزمره امور که بدون وزیر هم می گذرد کار خاصی نمی کنند و پس از مدتی یک یا حداکثر دو ساله همگان و ازجمله خودشان می دانند که وقت رفتن است. وقتی از آقای فرشیدی وزیر وقت آموزش و پرورش که مرا از ریاست آموزش و پرورش خوزستان عزل می کرد پرسیدم دلیل عزل من چیست؟ جواب داد آموزش و پرورش مشکلات زیادی دارد و شاید تعویض مدیران مایه تسلای خاطر معلمان باشد! همین دلیل که صادقانه بیان شد در مورد خود وزیران و از جمله عزل خود آقای فرشیدی هم‌مصداق دارد. وزیری که دو سال بماند و در همچنان بر همان پاشنه بگردد باید هم برود. سه. بین وزیر و معلم شکافی پر نشدنی است به عبارتی دیگر آنچه وزیر در اطاق وزارت خانه می کند معمولا هیچ ربطی به آنچه معلم و دبیر در کلاس درس انجام می دهند ندارد. وقت وزیر به ملاقات با نمایندگان مجلس برای شنیدن و‌پیگیری امور آنها و جلوگیری از اجماع آنها برای استیضاح می گذرد و در جلساتی رسمی و تشریفاتی که گره ای از کار معلمان باز نمی کند. اگر به جلسات شورای معاونان و سایر شوراهایی که وزیر در آنها شرکت‌می‌کند توجه شود و مصوبات این جلسات طولانی از نظر گذرانده شود معلوم‌می شود این‌جلسات برگزار شده اند تا جلساتی برگزار شده باشد و این گونه وقت گذرانی وزیر او را به کلی از ماموریت تمرکز بر کلاس درس دور می کند. دیگر نه وزیر مساله مدرسه را می فهمد و نه برای معلم وزیر و وزارت خانه محلی از اعراب دارد. بزرگترین مشکل وزیران دوری از مدرسه است در سال های اخیر تنها وزیری که به مدرسه می رفت آقای فخرالدین احمدی دانش آشتیانی بود که او‌ هم.چند ماهی بیشتر وزارت نکرد. چهار. وزرا دلشان خوش است که با تعامل در دولت و مجلس و سازمان برنامه و خزانه داری کشور مساله کسری بودجه را رفع می کنند و حقوق را با کمی بالا و پایین پرداخت می کنند و این اصلا دخلی به مساله آموزش ندارد زیرا از نظر معلمان این‌ امر که این حقوق حداقلی پرداخت شود مساله ای بدیهی است در حالی که وزیر و وزارت خانه آن را نوعی شق القمر برای خود تلقی می کنند. پنج. هیچ وزیری نیامده که به دلیل حل نشدن مسائل آموزش و‌پرورش از سمتش کنار رفته باشد وزرا آمده اند مسائل حل نشده اند بلکه کلاف آنها بیشتر سر در گم شده است و وزرا رفته‌اند و تنها قاب عکسی بر قاب های موجود در اطاق جلسات دفتر وزیر اضافه کرده اند. @haftjoosh
Mostrar todo...
👍 18 3
روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه این چه خورشیدِ غریبی است که با حالِ نزار پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه باغبانی است عجب، آن که در آن دشتِ بلا به خزانی ثمرش رفت، ولی قولش نه شیرمردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه جان من برخیِ «آن مرد» که در شط فرات تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین ای دمش گرم، سرش رفت، ولی قولش نه حسین جنتی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام سلام صبح یکشنبه شما بخیر و نیکی، فرا رسیدن ماه محرم را بر همه عاشقان سرور و سالار آزادگان جهان تسلیت عرض مینمایم.
Mostrar todo...
💔 8 2
*استخراج ثروت نهفته از صندوق‌هاي آراء* حيدر توراني- پژوهشگر و استاد دانشگاه 🔰 اکنون نه وقت تحمّل و تحلیل كه هنگامه تامّل و تکریم است. تکریم از نسلي که بخش اعظم آن‌ها از مدار توسعه و پیشرفت همه جانبه دور و بنا به هر دليل و برهاني انگيزه‌هاي شان كمرنگ و كم‌فروغ شده است. امروز فراهم سازی شرايط و زمینه‌هایی که این نسل بر مدار توسعه و پيشرفت، آرام و قرارگرفته و بر این مدار حرکت کند، رسالت بزرگ نظام و همه دولت‌مردان و خردمندان است. با خود صادق باشیم و به اشتباه و نارسایی‌های مان در عملکرد و بازده و نوع نگاه و مواجهه‌مان با نسل جوان و نيازها و خواسته‌ها و دلبستگي‌هاي آنان اعتراف كنيم، كه بیش از این فرافكني و خود حق پنداري روا نیست. قدر و منزلت نسل جوان و فعال را بيشتر بدانيم و بر صدر نشانيم، چراكه «ثروت نهفته و مدفون در مهارت‌های توسعه نیافته جوانان ما بسيار عظیم‌تر از ثروتی است که از منابع طبیعی استخراج می‌کنیم. آن زایشی است و باقی و این کاهشی است و فانی». نفت و گاز را می‌شود از نو تولید کرد، معادن را شكافت و بناها و کالبدها را از نو بنا كرد، اما روح جدا شده از کالبد و آرامش دور شده از بنا را نمی‌شود به راحتی و به‌آسانی چاره شد. از خودمان شروع کنیم که چگونه می‌توانیم با نونهالان عزيز و نسل‌ بازمانده از مدار پيشرفت همدل شده و همراهشان سازیم. مداری که آنها بر گرد آن می‌چرخند با مداری که ما بر حفظ آن می‌کوشیم فاصله از زمین تا آسمان است. آنان چون ما نمی‌اندیشند و قرار هم نیست اینگونه که ما می‌خواهیم باشند. راه چاره نيز در مثل من شدن نيست، در فرايند تعامل سازنده با آن‌هاست.« نسل جديد عوض شدند عوضي نشدند». اینک و امروز جناح‌بندي‌ها و دسته كشي‌ها بیش از همیشه ناكارآمد و ملال‌آور شده و تفكر، تعقل، بینش، نگرش و رفتار و عملكرد رنگ و طعم دل‌پذيري یافته است. بياييم صادقانه و به دور از هرگونه تهمت و افترا، ضمن معرفي نامزد دلخواه خويش، همه مردم را به مشارکت حداکثری در انتخابات بر انگیزانیم و بیش از این بر طبل خود حق پنداري و ديگر باطلي نکوبیم و راه را برای فردی که سکانداری جمهوریت را عهده‌دار مي‌شود و موفقیت او در گروی استفاده از همه استعداها و شایستگان، به دور از هر تبار و قبیله‌اي خواهد بود، نبندیم. بنده به عنوان یک بسیجی کوچک، برادر شهید و یک پژوهشگر و استاد دانشگاه، فارغ از هرگونه دسته‌بندی های جناحی و قبیله‌ای و فامیلی، با احترام به آقای دكتر سعيد جلیلی، به همه طرفداران وي و نيز همه جوانان و دوستان و مردم عزيز بويژه فرهنگيان و دانشگاهيان عرض می‌کنم که به زعم و نظر حقير جریان و تفکری که قادر است نسل جدید و اين ثروت عظيم نهفته در دامان ايران عزيز را امیدوارانه به مدار پیشرفت و توسعه و مجاهدت برگردانده و آنها را با نظام و انقلاب آشتی داده و جمهوريت و مردم سالاري كه ميراث بزرگ خميني كبير است را تداوم بخشيده و به عزت نشاند، جریان و تفکری است که در «بينش، نگرش، اصالت نفس و صداقت دکتر مسعود پزشکیان» تجلی و نمود یافته است
Mostrar todo...
👍 14👎 4
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.