cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

رمان ممنوعه | NOVELS MAMNOE

🌞کتاب ها دنیای درون و تخیل تورا پیدا میکنند🌌🤍 🌙🤍دنیای رمان های ممنوعه ، فروشی ، چاپی و به شدت کمیاب 🌙🤍 🤍🌙 @novels_mamnoe چنل محافظ 🤍🌙

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
2 432
Suscriptores
+124 horas
-227 días
-930 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Repost from N/a
برای اولین بار توی آسانسور باهاش آشنا شدم! اون آروم بود... و بی‌نهایت عصبانی... پارادوکس عجیبی که فقط از شخصیت اون مرد برمیومد! درست لحظه‌ای که انتظار داری داد بزنه و دعوا کنه، کلماتشو سرد و آروم توی صورتت میکوبه... تحکم صداش دقیقا همون چیزیه که برای تسلیم شدن بهش نیاز داری و اون اینو خوب میدونه! گاهی هم تنها جوابی که ازش میگیری، سکوته...  سکوتی که با هزارتا راز عجین شده و از همه چیز وهم‌انگیزتره! یه ویژگی دیگه هم داره... یه عصای سفیدرنگ داره که همه‌جا همراهشه! آره... اون نابینا بود ولی من کورتر بودم! یه روز چشمامو باز کردم و فهمیدم همه‌چیز بازی بوده... حقیقت روبه‌روم بود... یه جفت تیله‌های طوسی‌رنگ آشنا که پرده‌ای از کینه و نفرت روشون سایه انداخته بود... تیله‌هایی که من از خیلی‌وقت پیش دلم رو بهشون باخته بودم! https://t.me/+tyWMQbgh2OFhYTM0 https://t.me/+tyWMQbgh2OFhYTM0 https://t.me/+tyWMQbgh2OFhYTM0 10صبح پاک
Mostrar todo...
Repost from N/a
بیا برات یه لیست چیدم از بهترین رمان های تلگرام😎❤️‍🔥 در هر ژانری که دوست داری هست🥹 یه سر به خلاصه ها بزن👇😍 زن پلیس مذهبی بودم که غیرتش زبان زد بود.از لجش شبونه با دوستام به پارتی رفتم اما اون منو تو وضعیت دیدی که...🔥👀 🖤 عشقی ممنوعه.!!دختری که شب عروسیش بهش تجاوز میشه و...🔞 🌪 دوست دخترِ فیک رئیس مافیا میشه، اما با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه🔥 🥂 با شروع جنگ جهانی پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشود،مرد خونخواری که به هر طریقی اون رو میخواد.💧 🌙 شیش تا دختر که توی دزدی گیر شیشتا پسر میفتن 🌱 دختره برای انتقام نزدیک پسره میشه بی خبر از اینکه اون پسر یه روانی به تمام معناست...🫣 🫧 پری کوهستان: شیطانی که عاشق یه کشیش میشه!🔞 🕊 تلاش دو دلداده برای مقابله با کسی که نقشه ی کشتنشون رو میکشه🚷 🧚‍♀️ من تو این قلعه‌ی طلسم شده گیر کردم تانای؛ می‌شه خودتو برسونی؟! ⁉️ 💕 دلانا به دستور رئیسش باید یه مأموریت انجام بده، اون باید بره سراغ رئیس مافیایی که به گودمَن معروفه🎩رمان های قاچاقی رو اینجا پیدا کن👀 🎭 این دفعه یه پسر شده پرستارِ یه دختر!!!!😱 🔥 نایاب ترین رمان های آنلاین اینجاست 🫰 عاشق بیگناه : عسل دختر مذهبی که بعد مرگ مادرش اسیر مردی میشه که...❤️‍🩹 🫀 اربـــ🔥ــاب هــوس بـازی که عـاشق خدمتکـار کوچـولوی عمـارتش میشه و .. 🦋 مامور مخفی ای که توی ماموریت‌ عاشق رئیس مافیا میشه 🖇 زخم خورده :مریم دختری که درگیرچت با یه ناشناس میشه بی خبرازاینکه وارد بازیه بدی شده..🥲 💍 اگه دنبال کانالی می گردی که هم رمان آنلاین هم PDF رمان با هر ژانری که میخوای داشته باشه به این کانال سر بزن.🥳 👀 عاشقانه‌ای ناب میان دختر تُرک و پسر بلوچ پسری خلافکار که به خاطر کارش از عشقش دست میکشه و اتفاقات غیر منتظره‌ای که واسشون میفته....!🤯 🍄 صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عموی مذهبیش‌ میشه.....🔴🔴 👑 شانا سلیم سروانی که درگیر حل پرونده کروکدیل میشه و دلشو به برادرزاده مافوقش میبازه.😈 🎨 اراج ملک شاه پسر پولدار ترین مرد ایران درست وسط جشن نامزدی ایی که روحش هم خبر نداره ظاهر میشه و...💔 💎 تینا جنگجوی آسمان و زمین به چالشی کشیده میشه انسان های معمولی رو قراره به تباهی بکشونه و...🫠 🌸 ال آے دخترے ڪه همسر جوانش فوت شده و پدرش برایش ازدواج اجباری درنظر گرفته به برادرشوهرش ازدواج پیشنهاد صوری را میدهد ❤️‍🔥 " روایت ِداستانِ مثلث عشقی " سرگرد جذاب و سرآشپز دیوونه ای که عاشقِ دکترِ پرونده ی جنایی میشن 🔥💋دخترِ حاجی معروف شهر که شب عروسیش عکسای معا.شقه‌اش با دوست داداشش به دست شوهر پلیس و مذهبیش میرسه 🪐 ارمیا پلیسی که بعد از بیست و چند سال باید با طرد شدنش توسط عشقش، تاوان گناه دایی و مادرش رو بده 🌈 جاویدان مردی خشن و هات که از زندان فرار میکند و گیرایی جنسی به دخترک دلربا دارد و سعی میکند شبی رو باهاش بگذرونه که. . 🎁 روایت  دختر ستم دیده  16 ساله که برای رها شدن از اجبار پدرش  و برای ازدواج اجباری  مجبور میشه شبانه  فرار کنه❤️‍🩹همه چی از جایی شروع میشه که یه نامه از طرف یه باند قاچاقچی ولی به اسم یه طرفدار به دستش می‌رسه و... 🌈 جهت شرکت در تب لیست👇 @Delbar_editam 10صبح پاک
Mostrar todo...
Repost from N/a
_فکرش رو نمی کردم معشوقه ی خیانت کارم رو اینجا پیدا کنم نگاه هانا ترسیده رویش نشست،نفس به نفسش ایستاد -می دونی تاوان خیانت چیه ؟ سکوتش ،فریاد مرد را بلند کرد -مرگ دست زیر تاپش برد و سینه هایش را چنگ زد هانا جیغ بلندی کشید ،اما واران فرصت نداد و رویش خیمه زد -اونقدر خودمو بهت می کوبم که مرگ برات آرزو بشه https://t.me/+zWncRtAw6glhMzA0 https://t.me/+zWncRtAw6glhMzA0 https://t.me/+zWncRtAw6glhMzA0 23بپاک
Mostrar todo...
Repost from N/a
❌سرگذشت واقعی❌ خوندن این داستان به همه خانوم‌ها توصیه میشه... 👇👇 من مستانه شریف هستم https://t.me/+csknYPLNK8ZhMGQ0 دخترِ یکی از معروف‌ترین حجره‌دارهای تهران، دور از چشم خانواده‌ام وارد مهمونی‌های مختـ.لط میشدم. وقتی بهم تجا.و.ز شد بخاطر ابروی خانواده‌ام سکوت کردم اما اونا با جون عزیز‌ترین کسم تهدـ‌یدم کردن تا با پلیسی که میخواست...ازدوج کنم، شب عروسیمون رازی برملا شد که... ـ ـ برای خوندن داستان زندگیم کانالم رو دنبال کنید👇👇 https://t.me/+csknYPLNK8ZhMGQ0 https://t.me/+csknYPLNK8ZhMGQ0 https://t.me/+csknYPLNK8ZhMGQ0 24بپاک
Mostrar todo...
-وای پرهاممم، نکن الان یکی میاد بی توجه با شهوت خیره تو چشمام پاهامو بیشتر باز میکنه و سرشو می‌بره لای پام که ساکت شدم و فقط لذت بردم حس کردم صدای پا اومد -یکی داره میاد پرهام _نترس دلبرم چیزی نمیشه! -چی می... لب هاش که رو لب هام فشرده میشن جملم ناتموم رها میشه! -آخخخخ اسرین دختر چی داری تو اینقد منو داغ میکنی! بهشت منی... تو مال منی.. سرشو برد پایین و سینم و کشید تو دهنش و شروع کرد به مک زدن که آهم بلند شد _جووون عشقم فقط واسم ناله کن -اوووف پرهام بکن توم _فعلا زوده عشقم ی سینم و تو مشتش فشار میده و اون یکیو با زبونش به بازی میگیره - صدای پا میاد! به زور دستامو دور خودش قلاب میکنه _بغلم کن! -پرهاااام! _به جهنم اسرین به جهنم اصلا بزار دنیا ببینه چطوری زیرمی..میخوامت دلبر چیکار کنم!..منو نگاه کن.... گفتم الان میخواد لابد یه حرف مهم بزنه اما... -آخ الان تو فقط چشمات منو ببینه... خودشو که فشار داد داخلم چشمام از لذت بسته شد اما با صدای مامان که اسممو صدا میزد .... https://t.me/+L4KKWZlCF2U0NTlk https://t.me/+L4KKWZlCF2U0NTlk ما تو رابطه ی لانگ دیستنس عاشق هم شدیم! اما رابطمون وقتی جدی شد که پرهام داداش بهترین دوستم از آب در اومد!... اما نامزدیه ناگهانیه پرهام باعث بهم خوردن اوضاع شد!
Mostrar todo...
سرنوشتِ‌رازآلود

https://t.me/+L4KKWZlCF2U0NTlk

لینک کانال

Repost from N/a
رادمان ملک مردی که یک نگاه خشن و غیظ آلودش میتونست قدرت تکلم رو از آدم بگیره .. و این جذبه ی زیادش هم یه دلیل مرموز داشت که کسی از اون با خبر نبود کمتر کسی دلش میخواست با اون هم صحبت بشه و توی چشمای نافذش نگاه کنه وقتی هیچکس جرئت اختلاط با این بشر رو نداشت یهو سر و کله یه دختر نابغه و کله‌شق پیدا میشه و اون دختر چپ میرفت راست میومد ، صاف توی تخم چشمای این مرد زل میزد و اونقدر باهاش یکی به دو میکرد که خودش سرسام می‌گرفت تا اینکه این جربزه و جسارت دخترمون کار دستش میده و دل و دین اقا رادمان برای اون میره اما یهو پرده از راز هایی برداشته میشه و اون دختر یهو متوجه میشه که رادمان روزی یه آدمکشِ جانی بوده و باعث شده ...😱❤️‍🩹 https://t.me/+6B0ZSJlBI45jZmJk https://t.me/+6B0ZSJlBI45jZmJk https://t.me/+6B0ZSJlBI45jZmJk 14:35پاک
Mostrar todo...
لبخند خورشید✨🌞 چطور بود ؟
Mostrar todo...
👍
🤷
👎
#لبخند_خورشید ✮┄┅┄┅┄ ❥❈❥ ┄┅┄┅┄✮ ❢••●✮𝐣𝐨𝐢𝐧✮●••❢ ✨⇲ @NOVELS_MAMNOE ⇱✨ ✮┄┅┄┅┄ ❥❈❥ ┄┅┄┅┄✮
Mostrar todo...
1