﮼یک‌دَم‌از‌خیالِ‌لیلی.
﮼ایرونی‌ِشاد مثِ رو نوار. http://t.me/HidenChat_Bot?start=5989163883 پرایوت‌و بیژامه‌راحتی: https://t.me/+UEc1NswjcGhjY2E0
Mostrar más862
Suscriptores
Sin datos24 horas
+47 días
-830 días
Distribuciones de tiempo de publicación
Carga de datos en curso...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Análisis de publicación
| Mensajes | Vistas | Acciones | Ver dinámicas |
01 نمیدونم انون ولی آره خیلی | 110 | 0 | Loading... |
02 Why are you so Gay? | 111 | 0 | Loading... |
03 _ | 156 | 0 | Loading... |
04 Media files | 156 | 7 | Loading... |
05 I think of you all of the time. | 166 | 1 | Loading... |
06 Media files | 72 | 2 | Loading... |
07 بچه‌ها اینقدر بی رحم نباشید عه بیاید امیدوار باشیم خدا بخیر کنه و درختا و طبیعت هیچ آسیبی ندیده باشن | 110 | 4 | Loading... |
08 هیچ کسی در تمام دنیا به او احتیاج نداشت، یا اگر یک دفعه از دنیا محو می‌شد، هیچ کسی کمبودی در زندگی‌اش احساس نمی‌کرد. همگی خودخواه بودند. من به یاد دارم که کسی بر جنازه‌اش اشک نریخت. | 259 | 6 | Loading... |
09 Media files | 235 | 2 | Loading... |
10 نه مامان تو هیچوقت نمیفهمی. | 76 | 5 | Loading... |
11 Media files | 122 | 1 | Loading... |
12 عمر بدی بود. | 283 | 2 | Loading... |
13 اینم از نوزده سالگی. | 124 | 1 | Loading... |
14 _ | 295 | 0 | Loading... |
15 Media files | 318 | 2 | Loading... |
16 از تو دل خوشی ندارم. اما این روزها بیشتر از هرزمانی با خود تکرار می‌کنم که مرا نمی‌بینی، صدای مرا نمی‌شنوی و اصلاً مرا نمی‌شناسی. خلأهای درونم تو هستی. حفره‌ی توی زمین تو هستی. سکوت یعنی تو. نیستی یعنی تو. تو، یعنی تنهایی. هر آنچه که ندارم. گم شدن. | 393 | 7 | Loading... |
17 💘 | 75 | 2 | Loading... |
18 Media files | 388 | 0 | Loading... |
19 Media files | 402 | 7 | Loading... |
20 بچه‌ها من واقعاً تو مخم بود که یچیزی از طاها بزارم اینجا | 369 | 1 | Loading... |
21 Media files | 357 | 1 | Loading... |
22 Media files | 85 | 0 | Loading... |
23 میگما خداروشکر که ما عاقل نیستیم. | 410 | 4 | Loading... |
24 آدم‌های دیگر را نمی‌دانم اما من صبح‌ها زمانی که خم می‌شوم تا کفش‌هایم را بپوشم با خودم فکر می‌کنم و می‌گویم یا عیسی مسیح! خب حالا که چی؟ | 418 | 2 | Loading... |
25 دیوونشم | 72 | 0 | Loading... |
26 Media files | 435 | 8 | Loading... |
27 Media files | 436 | 2 | Loading... |
28 وقت خوابیدن است. خواب زخم‌ها را التیام خواهد بخشید، چیزی نیست که بشود با قرص و آمپول و نمی‌دانم قدم‌زدن کنار خیابان یا روشن کردن یکی دو سیگار کاریش کرد. اینجا، باور کنید، من گاهی دیگر انگار نمی‌توانم نفس بکشم. به هرحال این اوضاعی است که می‌بینید و تفسیر لازم ندارد، ما هم می‌سوزیم و می‌سازیم. قسمتمان این بوده یا نبوده دیگر اهمیتی ندارد. سگ بریند روی قسمت و همه‌چیز. آماده می‌شویم و می‌خوابیم تا فردا زخم‌های دیگری برداریم. | 384 | 16 | Loading... |
29 Media files | 364 | 2 | Loading... |
30 می‌گویند همسر حمید مصدق -لاله خانم، روی درب ورودی سالن خانه‌شان با خط درشت نوشته بود «حمید بیماری قلبی دارد؛ لطفاً مراعات کنید و بیرون از خانه سیگار بکشید.» خود حمید مصدق هم می‌آمد بیرون سیگار می‌کشید و می‌گفت به احترام لاله خانم. | 409 | 13 | Loading... |
31 Media files | 414 | 3 | Loading... |
32 I'm sorry mama, this shit don't feel the same.
I wish that I could hug you and you could heal all of my pain. But don't come inside my room, Cuz I'll just push you away.
And that's the point where I get lost.
I wanna cherish you mama, But I embarrass you mama.
I can't stop scaring you mama.
Are you aware of this mama?
Cuz I feel hopeless as hell, My body's crippled by anxiety. | 398 | 7 | Loading... |
33 Media files | 359 | 10 | Loading... |
34 Media files | 382 | 6 | Loading... |
35 _ | 92 | 0 | Loading... |
36 این وایب خودتو میده | 96 | 0 | Loading... |
37 واقعا ممبرای هنرمندی دارم:)))))) | 97 | 0 | Loading... |
38 Media files | 98 | 0 | Loading... |
39 Media files | 98 | 1 | Loading... |
40 Media files | 98 | 1 | Loading... |
بچه‌ها اینقدر بی رحم نباشید عه بیاید امیدوار باشیم خدا بخیر کنه و درختا و طبیعت هیچ آسیبی ندیده باشن
هیچ کسی در تمام دنیا به او احتیاج نداشت، یا اگر یک دفعه از دنیا محو می‌شد، هیچ کسی کمبودی در زندگی‌اش احساس نمی‌کرد. همگی خودخواه بودند. من به یاد دارم که کسی بر جنازه‌اش اشک نریخت.