cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

اتـ؋ـاق در یـک رویـا...

نمی‌دونم. یه جایی باید برا رویاهامون باشه دیگه، مگه نه؟

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 358
Suscriptores
-124 horas
+17 días
-1030 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

دوست داشتم نامه ات همین حالا برسد. یک نفر زنگ خانه را فشار دهد و بگوید یک نامه داری، بدوم و بوی دست هایت از فاصله ای که هنوز مانده به گریه ام بیندازد. تمام تنم عرق کند و بلزرد. پست چی خودش را لعنت کند که چرا حالا و اصلا چرا شب کار بوده. همه چیز و همه کس متزلزل، من بغض کرده به یغمای دست خط تو فرو روم. تمام شب من باشم و بوی انگشت های تو که اتاق را مست و پر کرده. بگردانمت روی تنم. کلمات را. کلماتت را. کمی نفس م برود و توهمت برایم پاشود آب بیاورد. مردم را صدا زنی، بگویی یک نفر اینجا دارد نفسش تمام می شود، یک نفر آمبولانس خبر کند. با تمام ناتوانی در میان سروصداها و استرس تو، بگویم، برای من نفس یعنی، دست های تو، برای من نفس کشیدن، یعنی نگاه های سنگینت. با چشم های بهت زده ات، پرده ها را بکشی، درب خانه را قفل کنی، هرچه مردم صدا زدند، اعتنا نکنی. بنشینی جلوی من و نگاهم کنی. نگاهم کنی و من نفسم برگردد. کمی به حال و زندگی که برگشتم، برگردم خط سوم نامه ات، و سرم را بگذارم روی صدا زدنت، که اسمم را میان انگشت هایت چرخانده ای. همان جا تمام شب منتظر باشم. سحر که شد، اسمم را ببوسم. دستت را ببوسم. انگشت هایت را ببوسم، بوی انگشت هایت را ببوسم. یک نخ سیگار آتش بزنم، و نامه ات را نیمه تمام ببندم. بگذارم توی جیب پیراهنم و بعد خودم را از پنجره پرت کنم پایین.
Mostrar todo...
به قول نویسنده‌ای، این روزها "زمخت و خودخواه شده‌ام" اما در انتهای دالان تاریک درونم دری پیدا کرده‌ام به سمت دشتی سبز و آسمانی ابری و همین من را در آن زیرزیرها آرام نگه می‌دارد.
Mostrar todo...
من اون ستاره ای ام که وقتی می بینیش می‌خنده.
Mostrar todo...
من همه شب ها همه تاریکی هایی ام که تورو یه گوشه گیر میارن و گلوتو می گیرن.
Mostrar todo...
من همه ی آدم هایی هم که بیشتر از پنج ثانیه بهت خیره می‌شن.
Mostrar todo...
Saman Jalili Ax.mp37.22 MB
هر گوری هستی زنده بمون. زنده بمون تا باهم نفس هامون و یه شب جمع کنیم و بدیم به شُش هامون و بعد اینقدر پشت پنجره گریه کنیم تا حالمون از حالی که داریم به هم بخوره‌. لطفا تلاش کن که زنده بمونی از این زندگی سگی.
Mostrar todo...
گاهی همه چیز شبیه یه فیلم از جلو چشام می‌گذره.
Mostrar todo...
.
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.