~•| نبض احساس |•~
Mostrar más
El país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
600
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
خاطرات خیلی عجیبن،گاهی می خندیم به یاد روزایی که گریه میکردیم و گاهی گریه میکنیم به یاد روزایی که میخندیم
#minaw
I miss the person I used to be
دلم برای اون آدمی تنگ شده که قبلا بودم
یه جایی توی فرندز هست که ریچل به راس میگه:
«متاسفم... نمیتونم ببخشمت؛ آخه تو تنها کسی بودی که باور داشتم هیچوقت به من آسیب نمیزنه»❤️
آدمای دورم خودشون میان و خودشونم می رن و من بی اهمیت به کارای روزمره خودم مشغولم. بعضیا سعی می کنن با حرفاشون اذیت و نا امیدم کنن ولی با یه لبخند و بدون حرف جوابشونو می دم و میگذرم. بعضیا ادعا می کنن دوسم دارن و واسم جونشونم می دن، باورشون نمی کنم و با یک ممنونم ازشون خداحافظی می کنم. کشورم هرروز داره تباه تر و نابود تر از دیروزش می شه و من به سیگار کشیدن و آهنگ گوش کردنم سرگرمم. اتفاقای ناگوار دونه دونه میان سمتم و من یه چایی مهمونشون می کنم، ولی دو ساعت بعد واسشون ماشین می گیرم و می گم خستم، حوصله ی مهمون نوازی ندارم. آدمای مهم زندگیم بام بحث می کنن و منتظر جوابن، سکوت می کنم.
نه که بگم از قصد بی تفاوتم، نه. آدم بعد از بعضی ناملایمات خسته می شه و ترجیح میده بجای سر و کله زدن با چیزایی که خسته ترش می کنن اونارو ول کنه و تموم توجه و تمرکزش و بذاره رو خودش، آیندش و زندگیش خلاصه که زندگی دیگه ارزش نداره.