cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

kjar جامعه زنان آزاد شرق کوردستان

ارتباط با ما ⬇️ @JinJiyanAzadi2014 عضویت در صفوف گریلا ⬇️ @JinJiyanAzadi2014

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
2 035
Suscriptores
+124 horas
+27 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

با این حالت انسانی خویش قادر نخواهیم بود كاملا جواب این پرسش‌ها را بدهیم. زیرا ما از طریق جامعه دچار محدودیت گشته‌ایم. نمی‌توانیم موجودی فراجامعه‌ای شویم. تنها می‌توانیم پرسش بپرسیم. شانس ما این است كه خود پرسیدن پرسش نیز نیمی از درك است. بنابراین می‌تواند سرنخ‌هایی را در مورد درك (درك مطلق) ارائه دهد. فعلا تنها می‌توانیم متوجه شویم كه بامعنا گشتن بسیار مهم بوده و بسیار نزدیك به رسیدن به هدف اساسی حیات است و آنگونه ارضا شویم. می‌توانیم بگوییم كه قادر هستیم و استعداد آن را داریم كه بخش بزرگی از مسائل اساسی بعنوان مسائل مرتبط با خود حیاتِ بامعنی را حل كرده، حداقل جواب‌های لازمه در مورد حیات اجتماعی عادلانه، زیبا و صحیحِ مورد آرزو را بیابیم.هنگامی كه با این رهنمود فلسفی آغاز كار بر واقعیت زن می‌كنیم، به این نتیجه می‌رسیم كه باید پیوند حیات بامعنی را با زن از جوانب نیك، صحیح و زیبا ایجاد نماییم. هنگامی كه كار را از این قضاوت آغاز می‌نماییم، هدف اساسی زندگی با زن نمی‌تواند تولید مثل و تكثیر باشد. بدین معنی كه می‌توان گفت جانداران تك‌سلولی كه ساده‌ترینِ جانداران است نیز متوجه تكثیر بوده و شاید هم حیات یك هدفی آن‌ها بر این اساس كدگذاری شده باشد. لیكن تكاملی كه صورت گرفته نشان می‌دهد كه تقسیم خویش از طرف یك سلولی‌ها به دو نیم تقریبا مساوی با پایان حیات نبوده، این عمل تك سلولی‌ها كه میلیاردها بار خویش را تقسیم نموده‌اند بجای پایان دادن به حیات منجر به تنوع و تفاوت‌یافتگی آن شده و جواب با معنی بعدی نه تكثیر بلكه تغییر و تحول می‌باشد. تكثیر یافتن جهت حیات یك ابزار لازم می‌باشد اما جهت درك آن به هیچ وجه كافی نیست. تكثیر، جنبه‌ای ابزاری داشته و فاقد حیث هدفی و یا معنایی می‌باشد. به عبارت صحیح‌تر، حیاتی كه تنها هدفش تكثیر باشد، حیاتی بسیار ناقص و معیوب است. در مورد تك سلولی‌ها وضعیت اینگونه است اما در مورد زنان پیوند دادن حیات انسانی تنها به تولید و تكثیر جنسی، نه‌تنها بیانگر نقص معنایی حیات بلكه بیهوده گشتن آن است. زیرا مادامی كه از طریق زن تكثیری همانند آمیب‌ها ممكن نمی‌باشد، قرار دادن تكثیر از طریق زن در مركز حیات و درآوردن بصورت هدف آن به معنی عدم درك معنای لازمه از تكامل عظیم جانداران می‌باشد. این در حالیست كه از طریق فناوری امروزین تماما از مسئله‌ی كمبود جمعیت در جامعه‌ی انسانی گذار صورت گرفته است. برای نوع انسان نه كمبود جمعیت بلكه برعكس افزایش آن در حدی كه در جهان نمی‌گنجد بصورت مسئله‌ای بزرگ درآمده است. این در حالیست كه همانگونه كه در جاندار تك سلولی نیز اثبات گردیده است، سرعت تكثیر با سطح عقب‌مانده و ابتدایی درپیوند بوده و هر تكثیر به معنی یك مرگ می‌باشد. تكثیر فیزیكی در تمامی انواع تكامل، معنایی اینچنین را نیز در خود می‌پروراند. موجود میرنده تصور می‌نماید كه با تكثیر قادر به تحقق حیات دائمی برای خویش خواهد بود و این یك اشتباه است. با تداوم خویش از طریق كپی خود، شاید نیاز به امنیت را برآورده و آرزوی تبدیل شدن به بخشی از بی‌نهایت را ارضا نماید اما آن را واقع‌گرایانه و حقیقی نمی‌نماید. خلاصه اینكه، فلسفه‌ی مبتنی بر تكثیر از طریق زن، فاقد معنایی جدی است. در جامعه‌ی طبقاتی به سبب پدیده‌هایی نظیر كسب میراث و قوی بودن، معنایی را به زن زایشگر عطف می‌نمایند و این نیز معنایی مرتبط با فشار و استثمار بوده و برای زن منفی می‌باشد. یعنی زنی كه بسیار زایشگر است، زنی است كه زود می‌میرد. نوعی از حیات با زن كه ارزش معنایی آن بالا باشد، یا از طریق زایشی بسیار اندك و یا عموما اگر برای نوع انسان مسئله‌ی افزایش جمعیت وجود داشته باشد، با زنی میسر می‌گردد كه هیچ زایشی انجام ندهد. زایش كودكانی بسیار در نظر خلق‌های عقب‌مانده‌ی استثمار شونده‌ای كه همچون فرد و جامعه از طریق توان روشنفكری و سیاسی در خویش توسعه ایجاد نمی‌نمایند، بعنوان یك خوددفاعی می‌تواند ارزشمند باشد. جواب دادن به قتل‌عام معطوف به انسان از طریق تكثیر نسل خویش نیز یك روش مقاومت و حیات‌بخشی به خویش است. اما این شیوه‌ی خوددفاعی جوامعی است كه چندان شانس حیات آزاد را ندارند. به همین سبب در این جوامعی كه سطح معنایی در این حد نازل است، نوعی از حیات با زن بر مبنای زیبایی و صحیح بودن نمی‌تواند میسر گردد. واقعیت موجودِ جوامع جهان این را تصدیق می‌نماید. جنبه‌ی ویژه‌ای در كاركردهای تغذیه و محافظت زندگی با زن وجود ندارد. تغذیه و محافظت جهت هر جانداری مصداق دارد. بحث در مورد حیاتی بدون زن و یا بدون مرد چندان معنایی ندارد. در تمامی حیات‌های جنسی و یا غیر جنسی پدیده‌ی نرینگی‌ـ مادینگی وجود دارد. بنابراین مسئله مرتبط با خود حیات مشترك نیست بلكه با معنای موجود آن در جامعه‌ی انسانی می‌باشد.
Mostrar todo...
#کتاب برگرفته از کتاب "مسئله‌ی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک" 5ـ زندگی مشترك آزاد بخش دوم هنگامی كه این قضاوت‌مان را در سطح كیهانی انجام دهیم، می‌توانیم دوگانه‌ی انرژی‌ـ ماده را اساس كار قرار دهیم. انرژی در مقایسه با ماده، بیشتر بنیاد كار می‌باشد. خودِ ماده، انرژی ساختاربندی شده می‌باشد. ماده شكل فرم پذیرفته‌ی پنهان نمودن و موجودیت‌بخش انرژی است. ماده با این خصوصیت خویش انرژی را در قفس قرار داده و جریان آن را متوقف می‌نماید. مقدار انرژی در هر فُرم ماده جداگانه است. همین تفاوت انرژی است كه فُرم‌ها و ساختارهای مادی را تعیین می‌نماید. انرژی موجود در ماده و فرم زن با انرژی موجود در ماده‌ی مرد تفاوت دارد. انرژی موجود در زن هم بیشتر بوده و هم كیفیت این انرژی متفاوت می‌باشد. چیزی كه سبب این تفاوت می‌گردد، فُرم زن می‌باشد. هنگامی كه انرژی مرد در طبیعت اجتماعی به ابزارهای قدرت مبدل می‌گردد، حالت فُرم و شكل مادی را به خود می‌گیرد. اشكال در تمامی كیهان به مثابه انرژی ركود یافته،‌ محافظه‌كار هستند. داشتن حالت مرد حاكم در جامعه به معنی كسب شكل قدرت است. با این وضعیتش، انرژی‌ای كه حمل می‌نماید عموما فرمی مخصوص به خویش كسب نموده است؛ انرژی‌ای كه به حالت فرم در نیامده اندك است و در كمتر شخصیتی وجود دارد. در كاراكتر زن، انرژی عموما به حالت فرم و شكل‌گیری درنمی‌آید؛ انرژی‌اش صورت روان خویش را حفظ می‌نماید. اگر در فرم و قفس مردانه اسیر نشود، به مثابه انرژی حیات، روان بودن خویش را ادامه می‌دهد. زیبایی، شعرگونگی و پتانسیل معنی موجود در زنی كه دچار ركود نشده از نزدیك با این حالت انرژی در ارتباط می‌باشد كه كفه‌ی سنگین را تشكیل می‌دهد. جهت درك این واقعیت، باید حیات زنده را بصورت عمیق‌تر درك نمود. تكامل حیاتی كه از موجودی ابتدایی تا به حیات انسان می‌رسد را نسبتا می‌توان تعریف نمود و یا باید تعریف شود. قبل از هرچیز باید هدف زندگی را پرسید. چرا زندگی می‌كنیم؟ حیات چرا خویش را تداوم بخشیده، تغذیه كرده و حفظ می‌نماید؟ گفتن اینكه تغذیه، محافظت و تولیدنسل برای زندگی كردن لازم است، البته كه برای جواب كافی نیست. پرسشی كه فراتر از این پرسیده شود اینست كه چرا تولید نسل كرده، تغذیه نموده و از خویش محافظت می‌نماییم؟ هنگامی كه جواب «برای زندگی كردن» داده شود، در یك دور باطل گرفتار می‌آییم. گرفتار شدن در دور باطل، یك جواب محسوب نمی‌شود. سطح ذهنیت‌هایی كه تا حد انسان به مثابه یك شكل انرژی كیهانی شده و توسعه می‌یابند، نشان می‌دهند كه پدیده‌ی ادراك می‌تواند برای جواب سر نخ‌هایی را ارائه دهد. تكامل كیهانی كه تا سطح انسان پیش رفته، یك توان معنایی را پیش می‌آورد كه همیشه رو به پیشرفت دارد. انگار واقعیت پنهان و یا پتانسیل موجود در كیهان همیشه می‌خواهد به نتیجه‌ای همچون آشكار شدن، درك كردن و درك‌پذیر شدن دست یابد. نیاز به درك كردن و درك شدن، انگیزه‌ی اساسی كیهان است. پس از این مسئله، پرسشی كه باید پرسیده شود، مربوط به خودِ درك كردن و درك‌پذیر شدن است. آن چیست كه می‌خواهد درك كند و درك‌پذیر شود؟ شاید این كلام كتاب مقدس آمده كه «خداوند می‌فرماید من یك راز بودم، جهت شناخته شدن، جهان را آفریدم»، جوابی باشد برای پرسش‌مان اما كافی نیست. نیاز به شناخته شدن جهت تعریف كاملِ معنا كفایت نمی‌نماید، اما انگار نسبتا راز موجود در حیات را افشا می‌نماید. تعریف مطلق هگل از «هوش كیهانی» نیز دارای معنایی مشابه این است. در اندیشه‌ی هگل، كیهان از طریق هوش كیهانی مطلق بصورت آگاهانه بسوی خویش بازگشته است. كیهانی كه می‌خواهد شناخته شود، با گذراندن این از مراحل فیزیكی، بیولوژیكی و اجتماعی، با آگاهی فلسفی ـ كه قوی‌ترین صورت آگاهی است‌ـ یعنی هوش كیهانی مطلق خویش را با شناخته شدن ارضا نموده و بدین‌ترتیب خویش را بصورت كیهان شناخته شده درآورده و ماجرا را پایان می‌بخشد. این نگرش‌ها كه دارای سهم مهمی از حقیقت هستند، هدف حیات را با معنا همسان می‌گردانند. اصطلاح «تئوری» در فلسفه‌ی یونانی نیز معانی مشابهی را در خود دارد. نتیجتا اینكه «معنا» الوهیت یافتن انسان اجتماعی است. پرسش مهم در اینجا این است: آیا الوهیت یافتن انسان اجتماعی و یا نیروی «معنا» كه  كسب كرده می‌تواند نمود تمامی معنای موجود در كیهان باشد و یا بیانگر آن شود؟ آیا معنای بیشینه‌ی موجود در اجتماعی شدن (هوش كیهانی مطلق در اندیشه‌ی هگل) می‌تواند با خود معنای كیهانی همسان گردانده شود؟‌ آیا خودِ جامعه یك موجودیت دارای نقص نیست؟ آیا در آن صورت معنای آن نیز ناقص نخواهد بود؟
Mostrar todo...
جمهوری اسلامی حامی جنایتکاران؛ ممانعت از اجرای حکم حبس قاتل ملیکا برجی مسعود برجی، پدر ملیکا برجی دختر ۱۲ ساله‌ای که با شلیک مزدوران جمهوری اسلامی جان باخت، اعلام کرد که "سرگرد تیرافکن"، قاتل فرزندش، همچنان آزاد است. به گفته این پدر دادخواه جمهوری اسلامی با توجیه "افسردگی و احتمال خودکشی متهم در زندان"، از اجرای حکم تنها یک سال حبس او، ممانعت کرده است. ملیکا برجی، کودک ۱۲ ساله در اسفند ماه ١٤٠١، بر اثر تیراندازی مزدوران نظام در کرج زخمی شد و در نهایت پس از حدود چهار ماه، سیزدهم تیرماه سال گذشته جان خود را از دست داد
Mostrar todo...
🤯 1
Photo unavailableShow in Telegram
حمایت زهرا سعیدیان‌جو، خواهر دادخواه میلاد سعیدیان‌جو، از نسیم غلامی‌سیمیاری، زندانی سیاسی زهرا سعیدیان‌جو با انتشار استوری در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «شاید الان به این فکر نکنی من در این گوشه خاک نگران و ناراحتم برای تو... برای تویی که من فقط یه شب دیدمت اونم توی بند و حبس و گویی هزار سال می‌شناسمت. از پارسال مدام منتظرم آزاد بشی. نمی‌دونم از کی جویای حالت بشم، از کی سراغت رو بگیرم، ولی من اینجا چنان نفس‌کشیدن برایم سخت شده از وقتی شنیدم چه اتهاماتی برایت زدن، حق تو نیست اینگونه زندگی‌کردن. هنوز صدای خنده‌هات توی گوشمه. هنوز اصراری که برای غذا خوردنم می‌کردی توی گوشم میپیچه دردی درون سینه‌ام خفته که نایی برای گفتن ندارم.» نسیم غلامی سیمیاری با اتهام «بغی» روبرو شده‌ و بیش از یک سال است که در بازداشت به سر می‌برد، ایشان در دوران بازداشت تحت فشار و شکنجه برای اعتراف اجباری قرار داشته باشد .
Mostrar todo...
1
Photo unavailableShow in Telegram
سرچشمه رویش‌هایی دریایی، پایان تماشایی تو تراویدی باغ جهان تر شد، دیگر شد صبحی سر زد
Mostrar todo...
3
05:24
Video unavailableShow in Telegram
شەهید زیلان؛ فەرماندەیەک بە چالاکییە گیانبازییەکەی عەرشی دوژمنی هەژاند
Mostrar todo...
19.48 MB
4🔥 3
Photo unavailableShow in Telegram
رشت؛ نازیلا خانی پور و وصال هروی، دو شهروند بهائی با تودیع وثیقه آزاد شدند نازیلا خانی پور و فرزند وی وصال هروی، دو شهروند بهائی با تودیع وثیقه از زندان لاکان رشت آزاد شدند.
Mostrar todo...
7
Photo unavailableShow in Telegram
۷۶۵ روز شکنجه و زندان نسرین_جوادی به جرم اعتراض به بردگی ا
Mostrar todo...
🕊 6👍 1🤔 1
Photo unavailableShow in Telegram
برمن آفتابی بتابان ای باد صبحگاهی! از فراز کوهستان ها برمن آفتابی بتابان ازچهارسوی جهان بر من آفتابی بتابان از میانه ی امیدها سیاهی مژگان و زخم های کهنه بر من آفتابی بتابان ای باد صبحگاهی! ازدرخشش چشمان یار امتداد پرواز پرنده و آسمان شبانگاهان آفتابی بتابان بر من.
Mostrar todo...
8
Photo unavailableShow in Telegram
پرونده‌سازی علیه شریفه محمدی با انتساب اتهام "بغی" کمپین "شریفه را آزاد کنید" طی گزارشی از آخرین وضعیت پرونده شریفه محمدی، زندانی سیاسی با اشاره به طرح اتهام "بغی" علیه وی، چنین اتهامی را نتیجه "پرونده‌سازی" اداره تروریستی اطلاعات عنوان کرد. در این گزارش آمده است که انتساب چنین اتهامی به بهانه عضویت فرشته محمدی در "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری"، پیش از سال ۱۳۹۰، بوده است. همچنین، این کمپین نوشت که هیچ اقرار و یا اعترافی در این باره در پرونده شریفه محمدی،  وجود ندارد و اتهام "عضویت در کومله" از ابتدا با هدف استنتاج "قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی" ( بغی )، مطرح شده است. شریفه محمدی در مدت اخیر بازداشت خود بارها جهت اخذ اعتراف اجباری، تحت شکنجه شدید قرار گرفته است. وی اواسط آذر سال گذشته توسط مزدوران نظام در منزل شخصی خود بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شد و هم‌اکنون در زندان لاکان رشت محبوس است.
Mostrar todo...
7🕊 3
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.