cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

- تئاترِ چوبی.

استفاده از نوشته‌ها با ذکر اسم نویسنده (مارال مرزپیما) بلامانع‌ست.

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
437
Suscriptores
-124 horas
+47 días
+1030 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

رود_چَندلِر_بینگ_همراه.mp311.61 MB
من برای همه چیز بسیار کوتاه شده‌ام؛ دستِ نشاط‌ام به شاخه‌ی توت نمی‌رسد، قدم‌هایم تا باغچه چندان بزرگ نیست، و عاقبت ماهی‌های سال نو در حوضچه‌ی شور اشک‌هایم خواهند مرد. -ب‌ا.
Mostrar todo...
کسی نمی‌تواند از دیگری تقاضا کند کم‌تر غصه بخورد، چرا که بی‌تردید خودَش همین چند لحظه‌ی پیش یک عالم غصه را یک‌جا خورده؛ شبیه چند کیلو تخمه‌ی آفتاب‌گردان، در عرض سی دقیقه.
Mostrar todo...
تمام چیزهایی که از دوست‌داشتن شنیده‌اید، مشتی مزخرف است که تنها کاربردشان برجستگیِ لحظه‌ایِ احساسات است. دوست‌داشتن، بیش‌تر از آن‌که یک معجزه باشد، دیر یا زود، به معجونی برای پیریِ زودرس بدل می‌شود؛ خبر بد آن‌که، دیگر دست‌تان به هیچ‌‌کجا بند نخواهد بود. لابد خیال می‌کنید آن‌وقت می‌توانید روبه‌روی یک آینه بنشنید و برای بار هزارم، تارهای سپیدِ موهای‌تان را در تنهایی‌تان شمارش کنید! نه، حتی این لطف را هم به خودتان نمی‌کنید؛ زمانی که دوست‌داشتن و عشقی نسبت به یک آدم، پا در زندگی‌تان می‌گذارد، تمامیِ چیزهای دیگر از نفس میفتند و به شیء تبدیل می‌شوند؛ من‌جمله خودِ شما.
Mostrar todo...
ناتوانیِ انسان، در برابر مُرده‌حالیِ کسی که جانش به جان او بند است، رنجی عظیم‌الجثه است؛ آن‌قدر عظیم، که مانع رویت بی‌جانیِ خودش می‌شود.
Mostrar todo...
کمی بعد وقتی اشک‌هایم را با پشت دست پاک کردم و به آن کیک‌شکلاتی نگاه کردم، دریافتم که باید مُردن را به وقت دیگری موکول کنم.
Mostrar todo...
انگار در دفتر شعرهایش هم گرده‌مرده پاشیده بودند؛ و مخصوصاً در قلبش.
Mostrar todo...
امروز از این چیزا بافتم.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
امروز از این چیزا بافتم.
Mostrar todo...
تایتانیک 192.mp317.49 MB