دست به قلم🖋

اون حق داره توی خیابون از خنده ریسه بره و تو حق نداری بهش بگی جِلف و سبُک مغز اون حق داره لباسی که باهاش راحته رو بپوشه و تو حق نداری سلیقه‌ت رو بهش تحمیل کنی اون حق داره هر جا لازم بود از حقوقش دفاع کنه و تو حق نداری بهش بگی سلیطه ! اون حق داره آدمِ زندگیش رو خودش انتخاب کنه و تو حق نداری براش تعیین تکلیف کنی اون حق داره بره سرِ کار و تو حق نداری توی محل کار فکر کنی آدمته و می‌تونی هر طور دلت خواست باهاش رفتار کنی. اون حق داره هر ساعتی از شبانه‌روز که دلش خواست توی خیابون رفت و آمد کنه و تو حق نداری راجع‌بش حرفِ مُفت بزنی... ببین... جنسیت فقط توی خریدِ سیسمونی مهمه! بعدش دیگه همه آدمیم و حق زندگی کردن داریم! 📚دُختر نیستی که بفهمی 💚🕊❤️

#آتشم_باش #حجت_اشرف_زاده با من بيا ! مگو كجا؟  تنها با من بيا ! با من بيا تا درد، تا زخم  با من بيا تا نشانت دهم  عشقم را آغاز از كجاست با من بيا تا دوباره به نوشداروی تو  روئينه جانی تازه بگيرم . تا شرابی باشی  كه عشقی را سيراب می كند . با من بيا تا طعم آتش را دوباره احساس كنم  آتشی از خون و ميخك  آتشی از عشق و شراب... ✍ #پاپلو_نرودا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌

من شیفته‌ی زنانی‌ام که ظریف خطابشان کردند و آن‌ها با تمام قدرت، ثابت کردند که به ظرافت نیست! عظیم‌ترین اتفاقات و رویدادهای جهان، از شاهرگی ظریف اما سخت می‌گذرد. آنان که خودشان را باور داشتند و عزتمندانه زیستند و میانگین جسارت و اقتدار و زیباییِ جهان را ارتقا دادند و نور بودند، وقتی که جهان را تاریکی و ناامیدی و رکود، احاطه کرده‌بود. ✍ #نرگس_صرافیان_طوفان

حرف بزن ، بوسیدن صدایت با من ..

#سیاوش_قمیشی #پرنده_مهاجر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌

#سوگند

مثل کودکان خیابانی سر چهار راه ها منتظرت می ایستم ؛ با دستمالِ گریه برق می اندازم به چشم هایی که از دوری ات مات و کدر شده است! تمام چراغ های شهر زیر پایم سبزمی شود؛ تو امّا عبور نمی کنی...! #مینا_آقازاده

آفتاب به صورت پنجره می کوبد؛ صبح خودش را ول می کند در آغوش تو، قُمری بر لبه ی ایوان، ترانه ی دلتنگی سر می دهد... پایم گیر می کند به فرش دست باف دلم، می افتم توی قلب تو... دوست داشتنت توی هوا لبخند لبخند، ریسه می رود #عرفان_یزدانی