𝒃𝒊𝒃𝒍𝒊𝒐𝒑𝒉𝒊𝒍𝒆
فرهنگ، همیشه وحشتناکترین چیز برای یک دیکتاتور است، زیرا مردمی که کتاب بخوانند، هرگز برده نخواهند شد...📚📚 [Bibliophile : دوستدار کتاب]
Mostrar másEl país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
255
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
☘️
ماسکها را باید بست
دستها را باید شست
جور دیگر باید زیست
دست اگر نتوان داد، اندوهی نیست
خانه دوست اگر نتوان رفت، یادش هست
میداند دوست، حال که تن را پای رفتن نیست
خاطره را پر پرواز اما هست...
دل به دریا باید داد با بال خیال
حال که واکسن نیست، با ماسک باید زیست...
@biblioophile ☘️
1.67 MB
☘
آقای کوینر از پسر بچهای که زارزار گریه میکرد علت غم و غصهاش را پرسید.
پسر بچه گفت: من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آنها را از دستام قاپید و به پسری که دورتر دیده میشد اشاره کرد.
آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟
پسر بچه با هقهق شدیدتری گفت: چرا.
آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش میکرد دوباره پرسید: کسی صدایت را نشنید؟
پسر بچه هق هق کنان گفت: نه.
آقای کوینر پرسید : نمیتوانی بلندتر فریاد بزنی ؟
پسر بچه با امیدواری گفت: نه.
آنگاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بیواهمه به راهش ادامه داد.
#برتولت_برشت
@biblioophile ☘
☘
شب افتادست
و من تنها و
تاریکم ... !
#مهدی_اخوان_ثالث
@biblioophile ☘
☘
در هنگام دروغ گفتن ، حداقل شعور را برای مخاطب خود متصور شوید..
#میشل_فوکو
@biblioophile☘
☘
یه استاد فیزیولوژی داشتیم که می گفت :
"دست بیمارهای در حال احتضار رو توی دستتون بگیرید! "
می گفت :"جان، از دست ها جریان پیدا میکنه"!
قبل ترها، هم دیگه رو میدیدیم. بعد تلفن اومد. دستها همدیگه رو گم کردند. بغل ها هم همینطور. همه چیز شد صدا.
هرم گرم نفس ها، دیگه شتک نمی زد به بیخ گردنمون. اما صدا رو هنوز می شنیدیم. حتی صدای نفس مزاحم هایی که فقط فوت می کردن. ...
بدتر، اس ام اس اومد . صدا رفت.
همه چیز شدن نوشتن. ما می نوشتیم.
بوس رو می نوشتیم. بغل رو می نوشتیم. گاهی هم، هم دیگه رو "نفس" خطاب می کردیم. یعنی حتی نفس رو هم می نوشتیم. ....
یه مدت بعد، صورتک ها اومدن .دیگه کمتر می نوشتیم. به جاش، یه صورت کج ومعوج برای هم می فرستادیم که مثلا داشت می گفت :"هاگ"یا یه بوس فرستاده بود.یا هر چی.
چندوقت پیش هم، یکی آدرس کانالش رو برام فرستاد. تا پیام رو خوندم، اومدم چیزکی بنویسم براش. زیر صفحه رو گشتم، دیدم نمیشه. یعنی دیگه حتی نمی شد نوشت .همون موقع عضویتم رو لغو کردم.
ما دست ونفس وبوس وبغل رو قبلا کشتیم. ولی کلمه،
...من نمی خوام کلمه رو از دست بدم.این آخرین چیزه. ......
سارا کاتوزیان
@biblioophile ☘
☘
لئون: وقتی انتقام بگیری می فهمی اصلاً خوب نیست. باور کن. بهتره فراموش کنی. بعد از اینکه یه نفرو بکشی هیچ چی مثل قبل نمیمونه. زندگیت برای همیشه عوض میشه. باید بقیه زندگیت رو در حالی بخوابی که یک چشمت بازه...
@biblioophile ☘
☘
از جادهای که همه از آن عبور میکنند نرو، به جای آن به جایی برو که جادهای ندارد و برای بقیه رد پای خود را بر جای بگذار.
#رالف_والدو_امرسون
@biblioophile☘
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.